نوروز و نوروزنامه، خلاصه نمادین جهان ایرانی


خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: نماد یا سمبل ( symbol) پدیده‌ای است که برخاسته از انتزاع است. از هنگامی که رشد مغزی انسان او را به مرحله‌ای رساند که بتواند از نشانه‌های قابل دیدن امری نادیدنی را درک کند، بر اساس آن شروع به برنامه ریزی و طراحی تاکتیک کرد و آئین‌ها و آداب را بنا گذاشت، دست به رنگ و ابزار برد و طرحی کشید و حجمی ساخت و بر آنها رنگی زد؛ نماد نیز متولد شد. از خوشبختیِ ما ایرانیان در این سرزمین کهن این است، آنقدر ابزار و اشیای کهن و تاریخی داریم که گردشی مختصر حتی در موزه‌ای کوچک می‌تواند این نمادها را به صراحت پیش چشم ما بنشاند.

انسان همانطور که یاد گرفت سخن بگوید و بنویسد، آموخت که برای مفاهیم تجریدیِ بدون جسم و صورت، چیزی کلامی یا دیدنی و لمس کردنی را قرارداد کند و بر اساس آن پیام و معنای ذهنی خود را منتقل نماید. پس شادیِ نادیدنی بدل شد به لبخند دیدنی. دانشِ نادیدنی بدل شد به کتاب و قلم دیدنی. رویش نادیدنی بدل شد به برگ‌های نورسته و شکوفه‌ها و جوانه‌های دیدنی. دلیری و دلاوری نادیدنی بدل شد به شمشیر و تیر و کمان دیدنی. هر نماد مجموعه‌ای مفاهیم و معانی را به دنبال دارد، و کاربرد این نمادها و مفاهیم در ادبیات و هنر و فرهنگ بیشتر از آن است که بتوان در یک کلمه توضیحش داد.

وقتی یک نماد این همه غنی و سرشار است، به سادگی از پس هزاران سال فاصله باز می‌تواند سربلند کند و جریان قرن‌ها حیات پیوسته بشر یک حوزه تمدنی را به رخ بکشد و مفاهیم انسانی را بازآفرینی کند؛ و نوروز پراست از این نمادها. حضور این نمادها در مذهب و آئین‌های دینی از روزگار کهن تا امروز قابل بررسی است.

نوروز و نوروزنامه، خلاصه نمادین جهان ایرانی

نوروزنامه کتابی است منسوب به خیام، که در آن نگارنده به درخواست دوستی نیک عهد، به بیان و توضیح آئین‌های نوروز پرداخته است. طبق آنچه در نوروز نامه آورده شده، آئین پادشاهان ایران اینگونه بوده که در روز نخست سال موبد موبدان پیش شاه می‌آمد «با جام زرین پر می، و انگشتری، و درمی و دیناری خسروانی، و یک دسته خوید سبز رسته، و شمشیری، و تیر و کمان، و دوات و قلم، و اسپی، و بازی، و غلامی خوب روی» دلایل انتخاب هرکدام از این نمادها برای روزی به اهمیت نوروز که مهمترین جشن آن زمان بوده، در دعایی که موبد موبدان نزد شاه می‌خواند آشکار می‌شود: «شها! به جشن فروردین، به ماه فروردین، آزادی کزین به ردان و دین کیان، سروش آورد ترا دانایی و بینایی به کاردانی، و دیر زی و با خویِ هژیر، و شاد باش بر تخت زرین، و انوشه خور به جام جمشید، و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد و راستی نگاه دار. سرت سبز باد و جوانی چو خوید، اسپت کامگار و پیروز، و تیغت روشن و کاری به دشمن، و بازت گیرا (و) خجسته به شکار، و کارت راست چون تیر، و هم کشوری بگیر نو، بر تخت با درم و دینار، پیشت هنری و دانا گرامی، و درم خوار، و سرایت آباد، و زندگانی بسیار.»

خوید (جوی تازه سبز شده) به نشانه تازگی و سرسبزی، اسب مرکب بزرگی و قدرت و نشانه پیروزی و استیلا، شمشیر نشانه پیروزی نظامی در مقابل دشمن، باز که پرنده ملازم بزرگان و شاهان بوده در شکار به نشانه بلندی مقام و تسلط شاه از آسمان بر سرزمین، تیر به نشانه راستی کار و سرعت امور، قلم و دوات نشانه روان بودن حکم در داخل قلمرو گسترده، و جوان خوب‌رو به نشانه همنشین بودن با بخت جوان و گرامی داشتن زیبارویان و حکیمان و دانشمندان و هنرمندان؛ و همه اینها به دست موبد موبدان به بارگاه شاه آورده می‌شده که مرد دین و خرد بوده و بلندمرتبه‌ترین خردمندان.

این صورت خاص تبریک نوروزی برای شاهان به این دلیل است که وظیفه و خویش‌کاری او آباد کردن سرزمین و حمایت و حفاظت و تأمین نیازهای مردم بوده است، صورت عمومی نمادهای نوروز آن چیزی است که در نخستین روز سال بر سفره هفت سین (و آئینِ آئینه‌وار آن در ابتدای پاییز یعنی سفره جشن مهرگان) می‌نشیند. نمادهای کلامی مثل نوروز خوانی و دعای خاص تحویل سال و تبریک عید، نمادهای فرهنگی مثل خانه تکانی و جشن‌هایی نظیر چهارشنبه سوری و دید و بازدید عید و… نیز همگی از لایه لایه‌های باور و مذهب و اندیشه و آئین و شیوه زندگی مردم این سرزمین برخاسته که هنوز و همچنان زنده و پویاست، و پیوند و مهری عمیق را بین اقوام و گروه‌ها در سراسر کشور و حتی بیرون از مرزهای قراردادی و رسمی بین همه کسانی که با زبان فارسی سخن میگویند برقرار می‌کند. و البته که جای شکر دارد که این سرمایه در هم بافته با جان و دل ماست و مهم است که با مهر از آن پاسداری کنیم.



منیع: خبرگزاری مهر

خاطراتی از ثروتمندترین پزشک مناطق محروم


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، “شیرمرد”، دومین کتاب فاطمه سادات میرعالی با نگاهی به زندگی‌نامه یکی از پزشکان حاضر در عرصه دفاع مقدس به‌تازگی با همکاری نشر مردم‌نگار منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت. 

میرعالی که پیش از این با کتاب “حوض خون” در میان علاقه‌مندان به ادبیات دفاع مقدس شناخته شد، در اثر جدید خود تلاش کرده یکی از چهره‌های ناشناخته در عرصه پزشکی را به مخاطبانش معرفی کند. 

جامعه پزشکی از جمله اقشار تاثیرگذار در هشت سال دفاع مقدس بودند، اما با وجود این جای خالی روایت‌های آنها از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن، در میان کتاب‌های خاطرات خالی است. از این منظر می‌توان انتشار “شیرمرد” را تلاشی برای پر کردن سطرهای نانوشته از آنها نیز دانست.

کتاب , دفاع مقدس ,

دکتر سید شیرمرد میرفالی، فوق تخصص موسکولو اسکلتال و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بود. سال‌ها حضور در جبهه و حفظ روحیه جهادی پس از جنگ برای خدمت‌رسانی به اقشار محروم و کم‌درآمد جامعه، او را به پزشکی محبوب بین مردم این مناطق تبدیل کرد. 

دکتر میرعالی پزشک گمنامی بود که سبک زندگی‌اش، او را از بسیاری جهات با هم‌قطارانش متفاوت کرده بود. او که با وجود سختی‌های بسیار با رتبه‌ای عالی در مقطع تخصص در رشته رادیولوژی پذیرفته شده بود و از جمله پزشکان حاذق در این رشته به شمار می‌رفت، خدمت در مناطق محروم را بر درآمدزایی از این طریق ترجیح داده بود.

کتاب , دفاع مقدس ,

پزشک نمونه استان خوزستان، زمانی که مدیریت درمانگاه زیباشهر اندیمشک را برعهده داشت، علاوه بر رسیدگی به بیماران، از جوشکاری حصارهای اطراف درمانگاه، حضور در گروه‌های جهادی و کمک به سیل‌زدگان استان و … ابایی نداشت. آرزویش شهادت بود و حضور در سوریه، آرزویی که هرچند در ظاهر به آن نرسید. بزرگترین ثروت زندگی‌اش را شاگردانش می‌دانست و سبک زندگی شهدا را سبک زندگی خود و خانواده‌اش قرار داده بود. 

دکتر میرعالی پس از یک سانحه تصادف، در اردیبهشت‌ماه سال 1400 دار فانی را وداع گفت. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی؛ امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم 


به گزارش خبرنگار مهر، محمود یوسفی شاعر جوان، به بهانه عید نوروز و مصادف شدن روز اول فروردین با روز جمعه، غزلی با حال هوای و بهار و انتظار سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

بعد از تو با دل خود جنگی شدید کردیم

در رزم با فراغت خود را شهید کردیم

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی

امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم

رفتیم هر دو بازار اما به این تفاوت

مردم خوشی خریدند، ما غم خرید کردیم

نزدیک بودی اما گفتند دوری از ما

از خیر تو گذشتیم، کاری بعید کردیم

از ما مخواه ای عشق، شور و تب و طرب را

عمری گذشته از ما مویی سپید کردیم…



منیع: خبرگزاری مهر

“رئیسی عزیز” دوباره در کتابفروشی‌ها


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات حماسه یاران هفتمین چاپ از کتاب “رئیسی عزیز”، دربردارنده خاطراتی از شهید خدمت، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی را منتشر کرد و در دسترس علاقه‌مندان قرار داد.

این کتاب که جزو اولین آثاری است که درباره رئیس جمهور شهید نوشته شده، به روایت خاطراتی از ایشان از زبان همکاران و همراهان، شخصیت‌ها و مسئولین کشوری می‌پردازد. کار نگارش “رئیسی عزیز” با حضور 10 نویسنده آغاز و در نهایت در همان روزهایی که ایران عزیز داغدار پرواز شهدای خدمت بود، به دست علاقه‌مندان رسید.

در معرفی کتاب آمده است: آدم باورش نمی‌شود مردی که در مواجهه با مردم مثل آینه زلال و شبیه یک پدر، دلسوز بود، چطور مقابل اجنبی و ظلم غربی ها به مردم ایران در تمامی عرصه‌ها،‌ با آن صلابت و جدیت سخن می‌گفت؟!

او که مقابل تمام توهین‌ها و سرزنش‌ها و بی احترامی داخلی ها سکوت می کرد، چطور مقابل خارجی‌ها ذره‌ای از موضع عزت پایین نمی‌نشست؟!

او یقیناً با همین اخلاص و خلق و مرام عجیبش شد عزیزدل یک ملت!و حالا بنا داریم با کتاب «رئیسی عزیز» او را به تمام آنها که کمتر می‌شناسندش معرفی کنیم. 

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: 

اول خرداد، روزی که آمادگی خودش را برای حضور در انتخابات 1400 اعلام کرد، کشور مشکلات فراوانی داشت؛ اقتصادی، بهداشتی، سیاسی. سخت‌ترین روزها را سپری می‌کردیم. برایم تعریف می‌کرد: «وقتی همسرم متوجه شد کاندیدا شدم، گریه کرد. گفت: آقا! چرا با این وضعیت قبول کردید سکان کشور رو به دست بگیرید؟ آبروتون رو می‌برن! به ایشون گفتم: آبروی من در برابر دینم و کشورم و رهبرم هیچ ارزشی نداره!».

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید؛ بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود


به گزارش خبرنگار مهر، قربان ولیئی شاعر و استاد دانشگاه، به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

ای نام تو از صبح ازل زمزمه‌ی رود

ای زمزم جاری شده در مصحف داود

آن روز که در سجده فتادند ملایک

جز نام تو، جز نام تو، الله چه فرمود؟

افشای تو، ای راز الهی،‌ به غدیر است

آغاز درخشیدن تو روز ازل بود

محبوب اناجیلی و سرلوحه‌ی تورات

قرآنِ به حرف آمده، ای قاصد و مقصود!

ای جانِ پرستیدنی، ای رایحه‌ی هو

ای روح تو هم معبد و هم عابد و معبود

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید

بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود

دیدند و ندیدند و ببینیم و نبینیم

ای غیبِ به دید آمده، ای غایبِ مشهود

بی مرز چنانی که در اوهام نگنجی

کی طاقت دیدار تو دارد من محدود؟

ای عطر تو پیچیده در ابیات خرابم

«از آتش عشق تو دلم سوخته چون عود»

توصیف تو آن‌سان که تویی راه ندارد

از من بپذیر آتش آمیخته با دود…



منیع: خبرگزاری مهر

ویراست جدید کتاب«جغرافیای تاریخی سیراف» منتشر شد


به گزارش خبرگزاری مهر، ویراست جدید کتاب «جغرافیای تاریخی سیراف» نوشته محمد حسن سمسار توسط انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر شد.

در مقدمه رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی براین کتاب می‌خوانیم؛

«سیراف» در دوره معاصر، از نظر ایران‌شناسان شهیر همچون سِر اورل اشتاین، لوئی واندنبرگ، گیرشمن، دیوید وایت‌هاوس و همچنین پژوهشگران برجسته و توانایی نظیر احمد اقتداری و محمدحسن سمسار پنهان نماند. استاد احمد اقتداری وقتی کتاب «آثار شهرهای باستانی و جزایر خلیج فارس و دریای عمان» را نوشت، فصلی از آن را به «سیراف» اختصاص داد.

استاد سمسار نیز با تألیف کتاب «جغرافیای تاریخی سیراف» و شرح اوضاع اجتماعی، مذهبی، دریانوردی، مفاخر و مشاهیر و سرانجام علل و چگونگی سقوط و ویرانی بندر سیراف، که در گذشته کمتر بدان پرداخته شده بود، زمینه شناخت بهتر و بیشتر ما را با این بندر نامی فراهم آورد. جای بسی خوشبختی است که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نه تنها این دو اثر ارزنده، یعنی «آثار شهرهای باستانی و سواحل جزایر خلیج فارس و دریای عمان» و «جغرافیای تاریخی سیراف» را منتشر کرده، بلکه کتاب «سیراف» اثر غلامرضا معصومی را هم در کارنامه نشر خود دارد.

اینک در فصل نوین از فعالیت انتشارات، بار دیگر با تجدید چاپ کتاب ارزشمند و نایاب «جغرافیای تاریخی سیراف» گام مهمی برداشته تا هم از تلاش استاد پیشکسوت، جناب سمسار، قدردانی کرده و هم از این رهگذر، اهل علم بتوانند به‌آسانی به این کتاب دسترسی یابند و پژوهشگران جوان نیز راه و روش پژوهشی این بزرگان را الگوی خود قرار دهند.»

فهرست عناوین این اثر شامل پیشگفتار انجمن، مختصری درباره مؤلّف، پیشگفتار: سخنی در پیرامون خلیج فارس، فصل اول: سیراف از دیدگاه جغرافیانویسان، فصل دوم: سیراف از نظر جغرافیایی، فصل سوم: نام سیراف، فصل چهارم: اوضاع اجتماعی سیراف، فصل پنجم: مذهب مردم سیراف، فرق مختلف معتزله، داوری اهل سنت درباره قدریه، فصل ششم: سابقه تاریخی سیراف، فصل هفتم: علل ترقی سیراف، فصل هشتم: دریانوردی، فصل نهم: بازرگانی، فصل دهم: راه‌های سیراف، فصل یازدهم: ثروت بازرگانی سیراف، فصل دوازدهم: مردان نامور سیراف، فصل سیزدهم: ویرانی سیراف و علل آن و فهرست منابع و مآخذ است.



منیع: خبرگزاری مهر

حمایت ۵ میلیاردی گرنت در فلوشیپ تهران


علیرضا نوری‌زاده مدیرکل اداره مجامع و تشکل‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی  خبرگزاری تسنیم‌، از حمایت دبیرخانه گرنت در فلوشیپ تهران خبر داد و گفت: آثار ناشران کودک و نوجوان که در ارزیابی انجمن ناشران کتاب کودک و نوجوان نمره قابل قبول برای ورود به فلوشیپ را کسب کرده باشند،‌ مورد حمایت گرنت ایران قرار خواهند گرفت،‌ قرار است،‌ انجمن کتاب‌های ناشران حاضر در فلوشیپ تهران را ارزیابی و آثاری را که ارزش ورود به بازار خارجی را داشته باشند،‌ تایید کنند.

وی ادامه داد: هر کتابی که مورد تایید انجمن ناشران باشد،‌ تاییدیه گرنت را نیز دریافت می‌کند تا ناشران خارجی بتوانند با حمایت ایران به ترجمه و انتشار این کتاب‌ها در خارج از کشور بپردازند. برای هر ناشر تا سقف 5 کتاب در نظر گرفته شده است.

نوری‌زاده با اشاره به بودجه گرنت برای فلوشیپ افزود: برنامه‌ریزی ما تامین اعتبار 5 میلیارد تومانی برای حمایت گرنت از فلوشیپ تهران است،‌ امیدواریم که آثار خوب ناشران ایرانی بتوانند به بازارهای جهانی راه پیدا کنند و ظرفیت ادبیات کودکو نوجوان ایران به مردم دنیا شناسانده شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند


به گزارش خبرنگار مهر، دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب که هرسال در نیمه ماه مبارک رمضان و شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می‌شود، امسال با حضور شاعرانی از سراسر کشور در حسینیه امام خمینی (ره) برپا شد.

ناصر فیض شاعر و طنزپرداز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این دیدار و اهمیت آن گفت: این جلسه برای شاعران جلسه‌ای است که با شوق در آن شرکت می‌کنند، چون می‌دانند در یک جلسه شعر جدی و حرفه‌ای شرکت می‌کنند و شعرهای خوبی می‌شنوند و نکات مهمی درباره شعر در آن مطرح می‌شود.

وی درباره انس رهبری با شعر و تفاوت منش ایشان با دیگر مسئولان گفت: یک بار جلوی یکی از مسئولان شعر می‌خواندم و او مدام شعرم را تأیید می‌کرد، اما من از این تأیید کردن اصلاً خوشم نیامد و لذت نمی‌بردم، چون می‌دانستم که این آدم شعر نمی‌فهمد و نمی‌داند. از حرف زدنش مشخص بود که از شعر هیچ سررشته‌ای ندارد و فقط تأیید می‌کند تا نشان بدهد که از شعر لذت می‌برد. منتها دیدار با رهبری و شعرخوانی در حضور ایشان به چند دلیل لذت‌بخش است. وقتی در حضور ایشان شعر می‌خوانی راضی هستی، چون میزبان شما کسی است که خودش از انجمن‌بروهای قدیم در مشهد و تهران بوده است و با شاعران شاخص این روزگار مأنوس بوده است.

وقتی رهبر انقلاب کتاب شاعر جوان را پیش از اهدا خوانده بودند

فیض با اشاره به شاعری رهبر انقلاب گفت: این لذت بردن وقتی بیشتر می‌شود که بدانی خود ایشان شاعر است و خوب هم شعر می‌گویند. بنابراین وقتی که اظهارنظر می‌کنند، شاعران آن را جدی می‌گیرند. کسانی که در شعر مدعی هستند خودشان بارها اذعان کرده‌اند وقتی ایشان به جمله و نکته‌ای اشاره می‌کند، بسیار دقیق و ظریف و درست است. بارها شده است شاعران گفته‌اند من وقتی داشتم این شعر را می‌نوشتم به این نکته فکر کردم و مردد بودم که کدام کلمه را استفاده کنم؟ وقتی رهبر انقلاب به آن کلمه توجه می‌کنند، دیدم که آن کلمه واقعاً انتخاب بهتری بود و انتخاب من اشتباه بود.

این شاعر درباره نکته‌سنجی و هم‌نشینی رهبر انقلاب با شعر، به خاطره‌ای اشاره کرد و گفت: یک‌بار یکی از شاعران جوان که در دیدار شاعران کتابش را برای تقدیم به رهبری آورده بود، می‌گفت وقتی کتابم را به ایشان اهدا کردم، متوجه شدم که رهبر انقلاب کتاب من را که به تازگی چاپ شده بود، زودتر از اینکه به ایشان تقدیم کنم خوانده بودند. او می‌گفت رهبری کتاب را نگاه کردند، کتاب را باز کردند، یک صفحه مشخص را آوردند، و قریب به مضمون، گفتند «اگر در این بیت به جای این کلمه آن کلمه را استفاده می‌کردید بهتر نبود؟ چون این کلمه در مصرع دوم با آن کلمه ارتباط پیدا می‌کرد؛ هم معنا را کامل می‌کرد و هم به فلان موضوع ایهامی می‌داد». آن شاعر جوان تعجب کرده بود که چطور رهبر انقلاب کتابش را به این زودی مطالعه کرده‌اند؟ کتابی که حتی صاحب اثر فکر می‌کند کسی هنوز آن را نخوانده است، توسط ایشان دیده شده و آن نکته را در ذهن نگه داشته‌اند تا وقتی شاعر را دیدند به او منتقل کنند.

وی افزود: این نشان می‌دهد این جلسه یک جلسه نمایشی نیست و ایشان واقعاً به شعر اعتقاد دارد و آن را دنبال می‌کند. خود ایشان گفته‌اند هیچ جلسه‌ای به اندازه جلسه شاعران برای ایشان لذت‌بخش نیست. کمتر پیش می‌آید که ایشان چهار، پنج و گاهی شش ساعت بنشینند و به شعرها گوش کنند و وقتی شعرخوانی‌ها تمام شد بگویند دو نفر دیگر هم شعر بخوانند. این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب به عنوان کسی که جایگاه مردمی، سیاسی، عاطفی، اعتقادی و… دارد، به معنای واقعی با شعر و شاعران مأنوس هستند و به شعر اعتقاد جدی دارند. برخی از این شاعران، مرجع تقلیدشان رهبر انقلاب هستند؛ با این حال در یک فضای صمیمی مقابل مرجع تقلیدشان می‌نشینند و شعر می‌خوانند و شعر می‌شنوند. ایشان می‌گویند من به شعر به عنوان هنر اول کشورمان اهمیت می‌دهم و آن را ثروت ملی کشور می‌دانم. یکی از محاسن این جلسه این است که ایشان هر سال اهمیت شعر را و اهمیت این ثروت ملی را به همه گوشزد می‌کنند.

دیدار شاعران با رهبری مهم‌ترین جلسه شعر کشور است

صاحب کتاب «فیض‌بوک» ادامه داد: ممکن است در این جلسه دو نفر هم شعر بخوانند که شعرشان خوشایند من یا شما نباشد و بعضی‌ها به آن نقد داشته باشد که طبیعی است. در هر جمعی و اتفاقی ممکن است کوتاهی‌هایی صورت بگیرد یا نقدهایی وجود داشته باشد ولی این نقدها اهمیت و بزرگی این جلسه را کم نمی‌کند. مهم این است که بیشتر شعرخوانی‌های این جلسه خوب باشد که معمولاً هم این‌طور بوده است. حالا ممکن است بعضی وقت‌ها ایرادی به نحوه برگزاری آن وجود داشته باشد که مقداری از آن هم سلیقه‌ای است؛ چرا که اساساً بخشی از پسند شعر سلیقه‌ای است. این نقدها که بخشی از آن به خاطر شوق و ذوق شاعران برای حضور در آن است، از اهمیت این جلسه کم نمی‌کند و با قاطعیت می‌توان گفت دیدار شاعران با رهبری، مهم‌ترین جلسه شعر کشور است.

فیض توجه به اهمیت و جایگاه شعر در کشور را یکی از نکات مهم این دیدار معرفی کرد و گفت: رهبر انقلاب با برگزاری هرساله این دیدار می‌گویند در کنار اعتقادات اصیل ما، در کنار اعتقادات دینی ما، در کنار اعتقادات سیاسی ما، در کنار همه مسائل و در کنار همه موضوعات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و… ما چیزی به نام زبان فارسی داریم که نمود آن در شعر فارسی جلوه‌گر است؛ در نتیجه باید به شعر بپردازیم و آن را بیش از پیش تقویت کنیم. اگر این دیدار فقط به این قصد برگزار شود که اهمیت شعر را به جامعه فرهنگی و هنری و سیاسی کشور یادآوری کند، به نظر من جلسه موفق و خوبی است. هر نقد و ایرادی که به نحوه برگزاری یا چینش شاعران وجود داشته باشد، می‌توان از آن به خاطر نفعی که به حال شعر دارد چشم‌پوشی کرد. بسیاری از شاعران بعد از این دیدار شناخته شده‌اند و جایگاه بهتری پیدا کرده‌اند و جلسات شعر را گسترش داده‌اند و خودشان را تقویت کرده‌اند. چه نتیجه‌ای بهتر از این؟ تعداد زیادی از شاعران با حضور در همین جلسه خودشان را جدی‌تر می‌گیرند و در شهر و محل زندگی خودشان انجمن‌های ادبی را پرشورتر برگزار می‌کنند. ضمن اینکه بسیاری از شاعران خوب کشور برای اولین‌بار به بهانه همین دیدار همدیگر را می‌بینند و ارتباطات ادبی شکل می‌گیرد. به نظرم این جلسه برکات بی‌شماری دارد که کمتر جلسه شعری در کشور این میزان مؤثر است.

نقش رهبری در جدی گرفتن و پیشرفت شعر طنز

این طنزپرداز با اشاره به شعر طنز و تأثیر این دیدار بر گسترش طنز در کشور اشاره کرد و گفت: اگر اشتباه نکنم برای اولین‌بار مرحوم زرویی نصرآباد بود که در این دیدار شعر طنز خواند. یادم نمی‌رود رهبر انقلاب خطاب به مرحوم زرویی اشاره کردند شما اثری به نام «تذکره المقامات» دارید که در آن کار بسیار ارزشمندی کرده‌اید. یعنی ایشان کتاب طنز مرحوم زرویی را خوانده بودند و با طنز کشور و طنز مطبوعاتی کشور آشنا بودند. تا آن زمان همه فکر می‌کردند طنز زینت المجالس است؛ حالا که همه شعر می‌خوانند، یک شاعر طنزپرداز هم یک شعری بخواند تا حال مردم خوش بشود! ولی در این دیدار شعرهای طنزی خوانده می‌شود که اتفاقاً نقدهای اجتماعی دارد و گوشه و کنایه‌ای به چیزی می‌زند. جالب است که ایشان به این‌گونه شعرها بیشتر توجه می‌کنند. از طرز برخورد رهبر انقلاب با شعرهای طنز مشخص است که ایشان به ظرفیت‌های طنز توجه دارند و آن را برای طنز ضروری می‌دانند.

وی افزود: ایشان می‌دانند که ظرفیت طنز این نیست که مثل حکومت‌های پیشین جلوی پادشاهان شعر طنز بخوانند و پادشاه هم کیسه‌ای زر به آنها تقدیم کند. نه، طنزی در این دیدار خوانده می‌شود که ایشان به جنبه‌های اجتماعی و انتقادی‌اش بیشتر توجه می‌کنند. ایشان به شعرهایی که فقط صرف خنداندن مخاطب باشد، خیلی واکنش نشان نمی‌دهند و خیلی ملایم و معمولی از کنار آن رد می‌شوند و به بیت‌هایی اشاره می‌کنند که در آن نکته‌ای و حرفی جدی مطرح می‌شود. خود من وقتی این بیت را خواندم که می‌گفت «شد قافیه تکرار ولی مسأله‌ای نیست / چون شاعر این بیت طرفدار نظام است»، ایشان می‌دانست که من دارم نقدی را مطرح می‌کنم. دارم حرفی را می‌زنم که خودشان بارها به دیگران تذکر داده‌اند و گفته‌اند کسانی که به نظام وابسته هستند باید الگو باشند و درست کار کنند. آنجا هم قشنگ متوجه بودند که من به این موضوع انتقاد دارم و می‌گویم نباید هرکس هر اشتباهی کرد، به خاطر اینکه طرفدار نظام است، از کنارش رد شویم و سکوت کنیم.

سالی که دیدار شاعران با رهبری دو بار برگزار می‌شود!

شاعر «املت دسته‌دار» ادامه داد: من کمتر شعری در ذهن دارم که صرف خنداندن مخاطب باشد و ایشان به آن توجه کنند؛ حتی شعرهای خودم. از این‌گونه شعرها خیلی راحت می‌گذرند و به آن توجهی نمی‌کنند. پس وجود نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند و آن را لازمه طنز می‌دانند. همین رفتار به دیگر مسئولان هم نشان داد که باید شعر طنز را جدی بگیرند و آن را تا حد شوخی و هزل پایین نیاورند. به خاطر همین بود که بعد از این جلسات شعر طنز در استان‌ها و شهرهای مختلف رونق گرفت و جلسات و جشنواره‌ها و حلقه‌های ادبی طنز بیشتر شد. به هر حال برخورد ایشان با طنز یک مجوز سیاسی و فرهنگی و دینی بود تا طنز را جدی بگیرند و از آن غافل نباشند. این جلسه خیلی به گسترش طنز کمک کرد و شاید اگر نبود، شعر طنز اینقدر پیشرفت نمی‌کرد.

ناصر فیض با بیان اینکه رهبری از شاعران انتظار دارند شعری را خودشان که دوست دارند در این دیدار قرائت کنند، گفت: سال گذشته وقتی که همه شاعران ایستاده بودند تا رهبری بیایند و با ایشان سلام و علیکی داشته باشند، اتفاق جالبی افتاد که گفتن آن بد نیست. وقتی ایشان به من رسیدند گفتند شما هم شعر خواهید خواند؟ من گفتم امسال قرار است شعری برای غزه بخوانم. ایشان، قریب به مضمون، گفتند «نه، طنز هم بخوانید؛ هرچه بخوانید خوب است». من به خاطر همین حرف بعد از شعری که درباره غزه داشتم، دو سه بیت طنز هم خواندم. آقای حامد عسگری شعری خواند و گفت «روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد». من این بیت را بهانه کردم و گفتم یاد این شعر خودم افتادم که «بعد یک عمر که می‌خواست به من سر بزند / از بد حادثه آن شب پدرم منزل بود!». بعد گفتم یک مضمون هم شبیه این دارم که «یارم آمد، پس از دو ثانیه رفت / این نشد طرز رفت و آمد که!». سعی کردم طوری نشان بدهم که هم نظر ایشان تأمین شود که انتظار داشتند من طنز بخوانم، هم شعر غزه را خواندم. ولی توجه ایشان و تأکید ایشان به این که شعر طنز هم خوب است و باید خوانده شود، اتفاق جالبی بود که باز هم نشان می‌دهد ایشان نگاه خاصی به شعر طنز دارند.

وی در پایان با اشاره به اینکه دیدار شاعران با رهبری در ابتدای سال ۱۴۰۳ هم برگزار شده بود، گفت: امسال تنها سالی است که دیدار شاعران دو بار برگزار می‌شود. چون این دیدار بر اساس تقویم هجری قمری برگزار می‌شود، امسال تنها سالی است که ما دو تا دیدار با رهبر انقلاب داشتیم. هم اول سال خدمت رهبری رسیدیم و هم آخر سال.



منیع: خبرگزاری مهر

حافظ شیرازی به روایت شمس لنگرودی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حافظ‌پژوهی از جمله موضوعات مورد توجه پژوهشگران و صاحب‌نظران طی یک سدهٔ گذشته بوده است. آثاری که در این حوزه طی این مدت منتشر شده، وجه گوناگونی از شعر خواجه شیراز را پیش چشم مخاطبان و ادب‌دوستان قرار داده است. 

کتاب “دیوان اشعار حافظ” به تصحیح شمس لنگرودی از جمله تازه‌های نشر در این حوزه است که در روزهای پایانی سال‌ گذشته منتشر شد و در حال حاضر به چاپ دوم نیز رسیده است. لنگرودی که از شاعران نام‌آشنای روزگار ماست و زبان شعرش قابل تامل است، در اثر جدید خود نیز به این وجه از شعر خواجه توجه کرده و براساس شناختی که از شعر حافظ دارد، از میان پیشنهادات مصححان، واژه‌ای را انتخاب کرده است. در واقع، همانطور که او توضیح می‌دهد، برخلاف دیگر مصصحان دیوان حافظ، نسخه‌ای را اساس قرار نداده است:

دیوان‌های موجود حافظ از دو گروه بیرون نیست، یا مصححی نسخه‌ای کهن نزدیک به زمان حافظ یافته(به این امید که نسخه دست‌نخورده‌تر و اصیل‌تر است) آن را نسخه اساس قرار داده و دیگر نسخه‌های خطی و چاپی را با آن سنجیده و نسخه‌ای چاپ کرده است، یا اینکه مثل شاعر بزرگمان احمد شاملو اعلام کرده است که من بعضی از کلمات را بدون توجه به هیچ نسخه موجود بنا به درک و ذوق خودم عوض کرده‌ام. ولی با توضیحاتی که داده‌ام پیداست که فقط ایشان نبود که بنا به ذوق و درک خود کلمات را عوض و سطور را جابجا کرده است، پیشینیان نیز همه همین کار را کرده‌اند؛ بدون آنکه بگویند و اعلام دارند. 

 

فرق دیوان حاضر با دیگر چاپ‌ها در این است که من نسخه‌ای را نسخه اساس قرار نداده‌ام و جر در چند مورد به خواست و ذوق خود نیز کلمه‌ای را تغییر نداده‌ام. من از میان واژه‌ها و سطور پیشنهادی مصحیحن دیوان حافظ واژه‌ها و سطوری را برگزیده‌ام که به لحاظ معنایی و موسیقیایی، حافظانه‌تر باشد. 

به نظر می‌رسد کتاب “درک من از درک حافظ و زیبایی‌شناسی او” که قرار است از سوی انتشارات نگاه منتشر شود، تکمیل‌کننده تصحیح شمس و روشن‌کننده نوع نگاه او به خواجه شیراز باشد. شمس، برخلاف بسیاری از حافظ‌پژوهان، معتقد است، حافظ، عارف نبوده و عرفان تنها محملی برای بیان شعر بوده است:

ما از دیوان حافظ، مثل هر اثر هنری دیگر، انتظار یکدستی ایدئولوژیک نداریم. دیوان حافظ اثری هنری است که طی سالیان و در لحظات و حالات متفاوت نوشته شده است و هر شعرش گویای احوال و افکار آن روز و آن لحظه است. با این همه در دیوان او عناصر پررنگ و مؤثر تکرارشونده‌ای وجود دارد که نوعی جهان‌بینی را القا می‌کند؛ فضایی خیامانه و عارفانه که نه خیامی است و نه الزاماً عرفانی. آسان‌گیری، هیچ بر هیچ بودن کار جهان، گرایش به شادخویی، امیدواری، طنز، نوعی سلوک با مردم و حاکمان جملگی در موسیقی و بازی زبانی رندانه‌ای ارائه می‌شود که رنگ و لعاب خیامانه-عارفانه دارد و حافظه‌اش می‌خوانیم، از وجوه پررنگ دیوان حافظ است. 

لنگرودی در دیوانی که ارائه کرده است، چند موردی نیز دست به تغییر زده است از جمله آنکه: در شعر «ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت/ کار چراغ خلوتیان باز در گرفت» در جایی می‌خوانیم: «زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست/ کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت». بعضی نسخ این بیت را ندارند. بعضی نیز به جای «ببین» نوشته‌اند «مبین». من با توجه به موسیقی شعر در این سطر به جای ببین، «نگر» را قرار داده‌ام. …

شعر حافظ را می‌توان از این جهت که همواره مورد توجه اهل فن بوده، با دیگر آثار شاعران متمایز کرد. اشعار خواجه شیراز در کنار قداستی که برای عامه مردم دارد، برای متخصصین و پژوهشگران ادبی اثری است پر رمز و راز که کوشیده‌اند با ارائه تصحیح‌های مختلف، به نزدیک‌ترین دیوان به نظر او دست یابند؛ امری که دشوار می‌نماید، آن به دلیل آنکه خود حافظ بارها و بارها دیوان و اشعار خود را ویرایش کرده و دیوان او در طی قرون متمادی مورد توجه کاتبان مختلف بوده است. کتابت، یکی از علل اختلاف نسخه‌های مختلف یک اثر است اما وقتی پای شاعری چون حافظ در میان است، این اختلافات بیشتر هم می‌شود. 

شمس معتقد آنچه برای حافظ مهم بوده، شعر است؛ نه بیان مسائل عرفانی. همین باور، سبب شده تا شمس نگاهی از وجه زبانی به شعر خواجه داشته باشد. تصحیح او را می‌توان جزو تصحیح‌های ذوقی و نه انتقادی به شمار آورد. در تصحیح او غزلیات منتسب به خواجه نیز دیده می‌شود؛ اشعاری که به باور پژوهشگران از خواجه نیست اما در اکثر دیوان‌ها تکرار شده است؛ مانند غزل “المنة لله که در میکده باز است” که گفته می‌شود از حیدر بقال شیرازی است و غزل “برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست” از سلمان ساوجی. 

از تصحیح مرحوم عبدالرحیم خلخالی، مشروطه‌خواه و ادیب، در سال 1306 تاکنون، آثار مختلفی با نگاه‌های انتقادی و ذوقی با محوریت تصحیح دیوان حافظ منتشر شد. از جمله آثار مشهور در این حوزه، تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی است که در سال 1320 منتشر شد و الان نیز بسیاری از چاپ‌های حافظ براساس آن است و شهرت بیشتری در قیاس با دیگر آثار مشابه دارد، اما به گفته کارشناسان؛ خالی از خلل نیست. 

از دیگر تصحیح‌های مورد توجه در این حوزه، “حافظ به سعی سایه”، اثر هوشنگ ابتهاج است که به دلیل کثرت منابع مورد استفاده قرار گرفته، قابل اعتناست‌. تصحیح دکتر پرویز ناتل خانلری به دلیل استفاده از منابع کهن‌تر و تصحیح سلیم نیساری(1387) که در آن 50 اثر مهم قرن 9 را بررسی کرده، از جمله تصحیح‌های انتقادی مورد توجه در این حوزه است. 

در کنار تصحیح به روش انتقادی، تصحیح به روش ذوقی نیز سابقه طولانی دارد، با این حال این آثار بیشتر مورد توجه مخاطبان عام است تا اهل تحقیق. از این میان، حافظ شاملو از دیگر آثار شهرت بیشتری دارد که عمدتاً مرهون نام شاملو و دیدگاه‌های سیاسی و البته مقدمه تند و تیز اوست که نوشت:

«به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک‌ترین ادوار سلطه ریاکاران زهدفروش یک تنه وعده ستاخیز را انکار می‌کند، خدا را عشق و شیطان را عقل می‌خواند و شلنگ‌انداز و دست‌افشان می‌گذرد که: «این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی/ وین دفتر بی‌معنی، غرق می ‌ناب اولی». یا تمسخر زنان می‌پرسد: «چو طفلان تا کی ‌ای زاهد فریبی/ به سیب بوستان و بوی شیرم» و یا آشکارا به باور نداشن مواعید مذهبی اقرار می‌کند که «من امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود/ وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟»

به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشری‌ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک طاقچه می‌نهند، به طهارت دست به سویش نمی‌برند و چون به دست گرفتند، همچون کتاب آسمانی می‌بوسند و به پشیبانی می‌گذارند، سروش غیبش می‌دانند و سرنوشت اعمال و افعال خود را تمام بدو می‌سپارند. کیست این مرد کافر که چنین به حرمت در صف اولیاء الهی‌اش می‌نشانند؟»

انتشار این اثر از شاملو انتقادات بسیاری را به همراه داشت؛ از جمله نقد بهاالدین خرمشاهی بر این کتاب که خواندنی است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: در قرن‌های اخیر، ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی شاهد پیشرفت‌های قابل توجهی بوده‌اند. این ترجمه‌ها به دو دسته ترجمه‌های کهن و ترجمه‌های معاصر تقسیم می‌شوند درباره ترجمه‌های کهن و سابقه اولین ترجمه‌های فارسی از متن قرآن، پیشتر و در گفتگو با سید محمد عمادی حائری مواردی مطرح شد. اما چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟ و چه تفاوتی بین ترجمه‌های کهن و ترجمه‌های جدید متن وحیانی وجود دارد؟

در این یادداشت به بررسی تفاوت ترجمه‌های کهن، معاصر و منظوم پرداخته خواهد شد؛

ترجمه‌های معاصر

در چند دهه اخیر، ترجمه‌های فارسی قرآن با سرعت بیشتری انجام شده‌اند. این ترجمه‌ها به‌صورت کامل و با رویکردهای مختلف انجام شده‌اند. از جمله مترجمان معاصر می‌توان به مهدی الهی قمشه‌ای، احمد آرام، ابوالقاسم پاینده، عبدالحمید نوبری، عباس مصباح‌زاده، و محمدمهدی فولادوند اشاره کرد.

محمدمهدی فولادوند با ارائه ترجمه‌ای که هم از نظر دقت به متن اصلی و هم از نظر روانی و آهنگین بودن ممتاز است، یکی از مهم‌ترین مترجمان معاصر به‌شمار می‌رود. همچنین، بهاالدین خرمشاهی با نقد و بررسی ترجمه‌های مختلف، نقش مهمی در ارزیابی و مقایسه آنها داشته است.

انقلاب اسلامی ایران نیز بر افزایش تعداد ترجمه‌های قرآن تأثیر گذاشته است. به‌گونه‌ای که در حدود ۴۰ سال اخیر، قرآن حداقل ۴۰ بار به فارسی ترجمه شده است.

در قرن اخیر، بسیاری از مترجمان فارسی در ترجمه قرآن کریم فعالیت داشته‌اند. پس از مهدی الهی قمشه‌ای که ترجمه او نقطه عطفی در تاریخ ترجمه قرآن به فارسی بود، مترجمان جدید با رویکردهای مختلف، از جمله ترجمه تحت‌اللفظی و جمله به جمله، به برگردان قرآن پرداخته‌اند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟

تفاوت‌های ترجمه‌های کهن و معاصر قرآن

از سوی دیگر، تفاوت‌های بین ترجمه‌های کهن و معاصر قرآن به چند عامل مهم برمی‌گردد که در ادامه به آنها اشاره می‌شود؛

از دید روانی و سبک ترجمه، ترجمه‌های کهن اغلب تحت‌اللفظی و لغوی هستند. این ترجمه‌ها بر اساس معادل‌یابی کلمات انجام می‌شوند و ممکن است از روانی کمتری برخوردار باشند. در ترجمه‌های معاصر نثری روان و فراتر از تحت‌اللفظی بودن دارند. این ترجمه‌ها با الگوگیری از زبان امروز و توجه به ساختار جمله، روان‌تر و قابل فهم‌تر هستند.

همچنین ترجمه‌های کهن اغلب با تفسیر آمیخته‌اند. مترجمان قدیم مانند میبدی، ترجمه را همراه با تفسیر ارائه می‌کردند. ولی در ترجمه‌های معاصر تلاش شده است که تفسیر از ترجمه جدا شود. اگرچه برخی مترجمان معاصر نیز ممکن است تفسیر را در ترجمه خود دخیل کنند، اما تلاش برای جداکردن این دو بیشتر است.

ترجمه‌های کهن بیشتر بر اساس نیازهای آن دوره و با رویکردی سنتی انجام می‌شدند. اما ترجمه‌های معاصر با توجه به نیازهای جدید و پیشرفت‌های فرهنگی و زبانی، رویکردی مدرن‌تر دارند. این ترجمه‌ها با هدف انتقال بهتر معانی و مفاهیم قرآن به مخاطبان امروزی انجام می‌شوند.

ترجمه‌های کهن بسیار تحت تأثیر زبان و فرهنگ آن دوره بودند و از واژگان و ساختارهای قدیمی استفاده می‌کردند. ولی ترجمه‌های معاصر با توجه به توسعه مناسبات فرهنگی با غرب و استفاده از زبان‌های اروپایی، از ساختارهای زبانی مدرن و واژگان جدیدتر استفاده می‌کنند.

از نظر دقت و تطبیق، ترجمه‌های کهن ممکن است به دلیل محدودیت‌های زبانی و فرهنگی آن دوره، دقت کمتری در انتقال معانی داشته باشند. در مقابل ترجمه‌های معاصر، با توجه به پیشرفت‌های زبانی و فرهنگی، دقت بیشتری در انتقال معانی و مفاهیم قرآن دارند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه بهرام‌پور

ترجمه‌های معاصر قرآن ویژگی‌های ادبی متنوعی دارند که آنها را از ترجمه‌های کهن متمایز می‌کند. برخی از این ویژگی‌ها عبارتند از؛

روانی و سادگی: ترجمه‌های معاصر تلاش می‌کنند تا متن را به زبان ساده و روان ارائه دهند تا برای مخاطبان امروزی قابل فهم‌تر باشد. مترجمانی مانند محمدمهدی فولادوند و غلامعلی حداد عادل در این زمینه موفق بوده‌اند.

تلفیق واژگان کهن و معاصر: برخی از مترجمان معاصر مانند موسوی گرمارودی، تلاش کرده‌اند تا واژگان کهن را با زبان معیار امروزی ترکیب کنند تا هم از ارزش ادبی کهن استفاده کنند و هم متن را برای مخاطب امروزی قابل فهم‌تر کنند.

توجه به بلاغت و صنایع ادبی: مترجمانی مانند بهاالدین خرمشاهی و محمد باقر بهبودی در ترجمه‌های خود به بلاغت و صنایع ادبی توجه کرده‌اند. آنها سعی کرده‌اند تا زیبایی‌های ادبی قرآن را در ترجمه حفظ کنند.

دقت و امانت: ترجمه‌های معاصر بر دقت و امانت در انتقال معانی قرآن تأکید دارند. مترجمانی مانند محمدمهدی فولادوند با روشی میانه بین ترجمه تحت‌اللفظی و محتوایی، دقت و روانی را با هم ترکیب کرده‌اند.

پرهیز از اغراق و سجع: مترجمانی مانند محمد باقر بهبودی تلاش کرده‌اند تا از اغراق و استفاده مفرط از سجع در ترجمه پرهیز کنند و به معنای اصلی و رایج واژه‌ها در عصر نزول توجه کنند.

ترجمه‌های منظوم:

ترجمه‌های معاصر قرآن به صورت منظوم توسط چندین مترجم انجام شده است. فهرست زیر ترجمه‌های قرآن به شعر فارسی اند؛

  1. میرزا حسن اصفهانی (صفی علی شاه) / ۱۳۰۶ ق / این ترجمه منظوم به صورت چاپ سنگی چاپ شده است
  2. امید مجد / ۱۳۷۶ ش
  3. محمد شائق / ۱۳۸۰ ش
  4. سید محمد علی محمدی موسوی (جزایری) / ۱۳۸۱ ش
  5. رضا ابوالمعالی / ۱۳۸۳ ش
  6. سارا شمیزی / ۱۳۸۴ ش
  7. عباس احمدی / ۱۳۸۴ ش
  8. شهاب تشکری آرانی / ۱۳۸۴ ش
  9. کرم خدا امینیان / ۱۳۸۴ ش
  10. رستم کوشان / ۱۳۸۴ ش
  11. عباس حداد کاشانی / ۱۳۸۴ ش

ترجمه‌های منظوم قرآن ویژگی‌های خاصی دارند که آنها را از سایر ترجمه‌ها متمایز می‌کند. برخی از این ویژگی‌ها عبارتند از؛

حفظ معنا و محتوا: در ترجمه‌های منظوم تلاش می‌شود تا معنا و محتوای اصلی قرآن حفظ شود. این کار با استفاده از واژگان مناسب و دقت در انتقال مفاهیم انجام می‌شود.

استفاده از سبک و اسلوب خاص: ترجمه‌های منظوم باید با سبکی خاص و متناسب با مفاهیم سوره‌ها انجام شوند. برای مثال، سوره‌های حماسی باید با سبک حماسی ترجمه شوند.

روانی و دلنشینی: شعر به دلیل روانی و دلنشینی خود می‌تواند مخاطبان را به مطالعه قرآن ترغیب کند. این ویژگی به‌ویژه برای کودکان و نوجوانان مفید است.

توجه به قواعد ادبی: مترجمان باید به قواعد ادبی و زبانی توجه کنند تا از تحریف قرآن جلوگیری شود. استفاده از وزن و قافیه باید به‌گونه‌ای باشد که از هدف اصلی دور نشود.

محدودیت در انتقال معانی: برخی معتقدند که ترجمه‌های منظوم ممکن است نتوانند تمام جهات و معانی قرآن را به‌درستی منتقل کنند. این محدودیت به دلیل قالب شعری است که ممکن است دقت را کاهش دهد.

تلاش برای پرهیز از اغراق: مترجمان باید تلاش کنند تا از اغراق و مبالغه در شعر پرهیز کنند و به معنای اصلی آیات وفادار بمانند.

ترجمه‌های فارسی معاصر منتشر شده قرآن

در پایان نگاهی کوتاه خواهیم داشت به همه ترجمه‌های فارسی معاصر منتشر شده قرآن، از جدیدترین ترجمه اثر محمدعلی کوشا و عبدالمجید معادیخواه تا اولین ترجمه روان و امروزی که توسط مرحوم مهدی الهی قمشه ای صورت گرفت. برخی از این ترجمه‌ها توسط علمای دیگر کشورهای همزبان صورت گرفته و بیرون از ایران منتشر شده اند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه معادیخواه
  1. عبدالمجید معادیخواه / ‏‬ ۱۴۰۲ ش / ‏‬ نثری نسبتاً روان
  2. احمد علی کوشا / ۱۴۰۱ ش / ترجمه‌ای با نثر روان و دقیق با پانوشت‌های توضیحی
  3. غلامعلی حداد عادل / ۱۳۹۰ ش / نثر روان و محتوا به محتوا
  4. حسین استادولی / ۱۳۸۵ ش / نثر روان و دقیق
  5. سید علی موسوی گرمارودی / ۱۳۸۳ ش / نثر روان همراه با توضیحات داخل پرانتز و پانوشت و ویراستاری بهاالدین خرمشاهی، حسین صدرالحفاظ، حسین استادولی‌
  6. ترجمه گروهی / ۱۳۸۳ ش / نثر روان و جمله به جمله همراه با توضیحات داخل پرانتز
  7. حسین انصاریان / ۱۳۸۳ ش / نثر روان و دقیق همراه با توضیحات داخل کروشه
  8. علی اصغر برزی / ۱۳۸۲ ش / نثر ادبی همراه با نکات نحوی هر آیه بعد از ترجمه و توضیحات تفسیری داخل کروشه
  9. ابوالفضل بهرام پور / ۱۳۸۲ ش / نثر روان همراه با توضیحات اندک و شرح واژه‌های قرآنی
  10. محمد صادقی تهرانی / ۱۳۸۲ ش / نثر روان (نسبتاً) همراه با توضیحات در متن و پانوشت
  11. سید محمد کاظم ارفع / ۱۳۸۱ ش / نثر روان بر اساس ساختار دستور زبان فارسی و فاقد هرگونه توضیح و تفسیر
  12. علی اصغر حلبی / ۱۳۸۰ ش / تحت اللفظی، نثری دستوری نه چندان مطلوب با توضیحاتی محدود و مناسب داخل قلاب
  13. علی اکبر طاهری قزوینی / ۱۳۸۰ ش / نثر ادبی، نسبتاً دقیق و مطابق همراه با توضیحات و تفسیر فشرده میان کروشه
  14. علی مشکینی / ۱۳۸۰ ش / نثر روان و دقیق مطابق با قواعد دستور زبان فارسی همراه با توضیحات فراوان تفسیری داخل پرانتز
  15. طاهره صفارزاده / ۱۳۸۰ ش / با ترجمه فارسی و انگلیسی نثری روان با رعایت اصول دستور زبان فارسی متمایل به ترجمه آزاد همراه با توضیحات تفسیری داخل قلاب و پانوشت
  16. مسعود انصاری / ۱۳۷۷ ش / روان خوشخوان و مطابق با متن مترجم از اهل سنت است
  17. بهاالدین خرمشاهی / ۱۳۷۴ ش / نثر ادبی و روان خالی از توضیحات گسترده در، متن مطابقت ترجمه با اصل دارای توضیحات و نکات تفسیری در پانوشت
  18. ناصر مکارم شیرازی / ۱۳۷۳ ش / محتوا به محتوا
  19. محمد مهدی فولادوند / ۱۳۷۳ ش / نثر روان و ساده محتوا به محتوا
  20. احمد کاویانپور / ۱۳۷۲ ش / نثر ادبی و شیوا همراه با توضیحات گوناگون داخل پرانتز و بدون پرانتز
  21. کاظم پورجوادی / ۱۳۷۲ ش / نثر روان همراه با دقت نسبی و تا حدودی آزاد
  22. سید جلال الدین مجتبوی / ۱۳۷۲ ش / نثر روان دقیق و شیوا همراه با توضیحات
  23. مصطفی خرم دل / ۱۳۷۰ ش / نثر روان و ساده بر اساس قواعد دستور زبان فارسی همراه با خلاصه تفسیر و توضیحاتی داخل پرانتز مترجم از اهل سنت است.
  24. ابوالقاسم امامی / ۱۳۷۰ ش / نثر ادبی متمایل به نثر قدیم، با رعایت مطابقت با متن
  25. محمد باقر بهبودی / ۱۳۶۹ ش / نثر روان آمیخته با تفسیر به صورت غیر متمایز
  26. محمد خواجوی / ۱۳۶۹ ش / تحت اللفظی، شیوا و امروزی
  27. جلال الدین فارسی / ۱۳۶۹ ش / ترجمه آزاد و تا حدودی روان و استوار
  28. عبدالمحمد آیتی / ۱۳۶۷ ش / خوشخوان و شیوا
  29. داریوش شاهین / ۱۳۵۹ ش / نثر ادبی همراه با توضیحاتی داخل پرانتز و پانوشت
  30. حکمت آل آقا / ۱۳۵۳ ش / نثر روان و سلیس ترجمه محتوا به محتوا
  31. علی نقی حسینی (فیض الاسلام) / ۱۳۴۸ ش / نثر ادبی همراه با توضیح و تفسیر در داخل پرانتز
  32. زین العابدین رهنما / ۱۳۴۶ ش / تحت اللفظی همراه با تفسیر
  33. محمود یاسری / ۱۳۴۴ ش / نثر روان همراه با توضیحات تفسیری گسترده و افزودههای کوتاه در پانوشت
  34. ابوالقاسم پاینده / ۱۳۳۶ ش / نثر ادبی فصیح و گویا و بر اساس قواعد دستور زبان فارسی
  35. محمد کاظم معزی / ۱۳۳۶ ش / تحت اللفظی همراه با توضیحات اندک داخل پرانتز
  36. عبدالحسین آیتی / ۱۳۲۴-۱۳۲۶ ش / نثر روان و استوار، بر اساس دستور زبان فارسی همراه با توضیحات تفسیری داخل پرانتز و پانوشت
  37. تعدادی از علمای اهل سنت افغانستان / ۱۳۳۴ ش / ترجمه ساده همراه با تفسیر کوتاه.این کتاب، در سال ۱۳۲۳ق/۱۲۸۲ ش نوشته شده و به تفسیر کابلی نیز معروف است. این ترجمه از یک ترجمه و تفسیر قرآن به زبان اردو، نوشته شده توسط دو عالم دیوبندی، به فارسی بازگردانی شده است.
  38. مهدی الهی قمشه ای / ۱۳۲۳ ش / ترجمه آزاد همراه با خلاصه تفاسیر داخل پرانتز نثر روان و نسبتاً دقیق
چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه پاینده

پیش از ترجمه مرحوم مهدی الهی قمشه ای از قرآن به فارسی، دو ترجمه دیگر هم موجود است که یکی بدون تاریخ بوده و دیگری مربوط به تاریخ ۱۲۹۴ قمری (معادل ۱۲۵۵ هجری شمسی) است. محمدطاهر مستوفی با نثر روان و نسبتاً دقیق در سال ۱۲۹۴ هجری قمری قرآن را ترجمه کرده است، همچنین ولی الله دهلوی (۱۱۷۶_۱۱۱۴ ق) ترجمه فتح الرحمن فی ترجمة القرآن را به فارسی برگردانده، که ترجمه‌ای تحت اللفظی و دقیق همراه با توضیحات تفسیری در حاشیه و داخل پرانتز است. این مترجم از عالمان مشهور اهل سنت در پاکستان است و این قرآن بدون تاریخ در کراچی و لاهور منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر