به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «هزار سال شعر فارسی» که اواسط دهه ۱۳۶۰ به کوشش جعفر ابراهیمی(شاهد)، احمدرضا احمدی، اسدالله شعبانی و سیروس طاهباز تدوین و منتشر شده بود، پس از حدود ۴۰ سال توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بازنشر شد.
هزار سال شعر فارسی در چاپ هشتم خود با شمارگان ۲۵۰۰ نسخه به بازار نشر آمده است. این کتاب در چاپهای قبلی خود ۷۰ هزار نسخه فروش داشته است. این کتاب با هدف آشناسازی کودکان و نوجوانان با تاریخ و پیشینه شعر و ادبیات فارسی تدوین و منتشر شده است و به همین دلیل زبان و نثر کتاب، مناسب با این رده سنی نوشته است.
در مقدمه کتاب نوشته شده است؛
خواندن بعضی از آثار گذشتگان مشکل است. این آثار واژهها و تعبیرات دور از ذهن و دانش امروزی دارند. اما کم نیستند آثاری که خواندن و فهمشان نهتنها بیهیچ اشکالی میسر است، بلکه هنوز هم سرشار از حس و زیباییاند و دل خواننده را به لرزه میافکنند. در طول این هزار و صد سال، هزارها شاعر در این منطقهی جغرافیایی زیستهاند و به این زبان شعر سرودهاند. بسیاری از آثار آنان امروزه به صورت کتاب چاپ شده است و بسیاری دیگر هنوز به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای گوشه و کنار جهان پراکندهاند.
نویسنده در ادامه به ضرورت تدوین چنین گزیدهشعرهایی اشاره کرده و ادامه داده است؛
عمر یک انسان عادی، به خصوص نوجوان امروزی، کافی برای خواندن و شناختن همهی این آثار نیست. ضرورتی نیز در این کار نیست، چرا که همهی این آثار ارزش خواندن و به چاپ رسیدن را ندارند، اما بسیاری از آثار به دلیل استواری فکر و والایی احساس، امروزه روز هم قابل ارزشاند و خواندن آنها نهتنها لذتبخش است، ضروری نیز هست و از همین روست که از دیرباز مجموعههای مختلفی از آثار منتخب گذشتگان تهیه شده است و میشود. مجموعهی ما هم یکی از این مجموعههاست با این تفاوت که در آن نه ذوق و سلیقه و انتخاب یک نفر، بل چهار نفر دخالت داشته است که از این میان سه تن، خود شاعرند.
رودکی، شهید بلخی، کسائی مروزی، رابعه قزداری، فردوسی، ابوسعید ابوالخیر از قرن چهارم؛ فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، ناصر خسرو، قطران تبریزی، مسعود سعد سلمان، ازرقی هروی، خیام، سنایی، قوامی رازی و باباطاهر عریان از قرن پنجم؛ انوری، جمالالدین اصفهانی، ظهیر فاریابی، خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، عطار نیشابوری و عبدالواسع جَبَلی از قرن ششم؛ مولوی بلخی، سعدی شیرازی، بابا افضل کاشانی، عراقی و اوحدی مراغهای از قرن هفتم؛ حافظ شیرازی، خواجوی کرمانی، عبید زاکانی و ابنیمین فریومدی از قرن هشتم؛ جامی و بابافغانی شیرازی از قرن نهم؛ وحشی بافقی، محتشم کاشانی و عرفی شیرازی از قرن دهم؛ طالب آملی، کلیم کاشانی و صائب تبریزی از قرن یازدهم؛ حزین لاهیجی و هاتف اصفهانی از قرن دوازدهم؛ قاآنی شیرازی، فروغی بسطامی و یغمای جندقی از قرن سیزدهم؛ و ایرج میرزا، عارف قزوینی، فرخی یزدی، پروین اعتصامی، محمدتقی بهار، دهخدا، نیما یوشیج و شهریار از قرن چهاردم شاعرانی هستند که در این کتاب به کودکان و نوجوانان معرفی شده و درباره هرکدام از آنها توضیحاتی مختصر ارائه شده است.
کتاب «هزار سال شعر فارسی» در ۴۰۷ صفحه و با قیمت ۲۵۰ هزار تومان برای رده سنی مثبت ۱۵ سال منتشر شده است.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: «پروین شخصیتی آرام و باوقار داشت و هیچ زمانی او را بی حوصله ندیدم، پروین اهل خودستایی نبود.» این سخن سعید نفیسی است درباره پروین اعتصامی که امروز تولد اوست.
رخشنده اعتصامی _که ما به نام پروین اعتصامی میشناسیم_ یکی از برجستهترین شاعران زن ایران است. او در ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد.
اعتصامی از کودکی تحت تأثیر پدرش، یوسف اعتصامی (ادیب و مترجم و نماینده و رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی)، با ادبیات فارسی و عربی آشنا شد. او که چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود، سه برادر بزرگتر از خود به نامهای ابوالحسن، ابوالفتح و ابوالنصر داشت. پروین تحصیلات رسمی خود را در مدرسه آمریکایی دختران تهران به پایان رساند و در سال ۱۳۰۳ فارغالتحصیل شد. سخنرانی او درباره تاریخ ظلم و نابرابری مردان نسبت به زنان از آغاز تمدنها بود و به اصلاح این وضعیت در اروپا و مقایسه آن با بیسوادی و ناآگاهی زنان ایران پرداخت. در بخشهایی از سخنان خود که به عنوان «اعلامیه زن و تاریخ» شناخته میشود، گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید.
ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمه آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتۀ خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمۀ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتۀ اقبال در فضای مملکت سیروس (کورش) و داریوش بالگشایی خواهد کرد…» این لحن و متن پروین ۱۸ ساله در روز فارغ التحصیلی نشان میدهد که او زنی پیشرو و تأثیرگذار خواهد بود.
شناسنامه پروین اعتصامی
پروین در سال ۱۳۱۳ و در ۲۸ سالگی با فضلالله اعتصامی _از بستگان پدرش_ ازدواج کرد، اما این ازدواج به دلیل تفاوتهای فکری تنها چند هفته دوام آورد و او به تهران بازگشت. پس از جدایی، مدتی به عنوان کتابدار در کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه خوارزمی امروز) فعالیت میکرد.
زمانی که پروین اعتصامی تخلص پروین را برای خود انتخاب کرد، نام شناسنامهای خود را نیز به پروین تغییر داد. پیش از آنکه این تخلص را برگزیند، نام پروین در میان اسامی دخترانه ایرانی رایج نبود. از همین رو، ملکالشعرای بهار او را شاعری نوگرا و سنتشکن میداند:
از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل
تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست
مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل
این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست
نخستین دیوان اشعار او در سال ۱۳۱۴ منتشر شد که شامل ۱۵۶ قطعه شعر بود. این دیوان نشاندهنده تسلط او بر قالبهای کلاسیک فارسی مانند قصیده، مثنوی، و مناظره است. اشعار پروین اغلب به موضوعات اخلاقی، اجتماعی، عدالتخواهی، آموزش زنان، و مبارزه با ظلم میپردازند. او از شخصیتها و عناصر نمادین مانند حیوانات، گیاهان، و مفاهیم انتزاعی برای بیان پیامهای خود استفاده میکرد. سبک مناظره یکی از ویژگیهای برجسته آثار اوست. وی حدود ۶۵ شعر مناظرهای سروده که در آنها مفاهیمی چون زندگی و مرگ، عدالت اجتماعی، و اهمیت دانش مطرح شدهاند.
پروین با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق میکرد که مخاطب را به درون داستان میبرد. استفاده به جای او از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک میکند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت میکند، صرفاً به اصل داستان میپردازد و از توصیفات طولانی پرهیز میکند. این شیوه باعث میشود که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیتها همدردی کند پروین اعتصامی به دلیل تواناییاش در ترکیب موسیقی معنوی با سادگی زبان شعر شناخته میشود. او نه تنها یکی از مهمترین شاعران زن ایران است، بلکه تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی داشته است. اشعار او همچنان الهامبخش نسلهای مختلف است. پروین در زمانه خود هم پیشتاز و پیشگام است و هم عمیقاً به ارزشهای معنوی و سنتهای ایرانی ایمان دارد.
تأثیر پدر پروین در زندگی او غیرقابلانکار است، اما ارتباط او با بزرگان عصر خویش نیز در شکلگیری سبک ادبیاش نقش بسزایی داشت. واقعیت آن است که پروین تحت تأثیر شرایط زمانه و تحولات سیاسی دوره خود قرار گرفت، و این رخدادهای اجتماعی قالب شعری او را شکل دادند و توانستند خط فکری منحصربهفردی برای وی رقم بزنند. پروین اعتصامی در دورهای زیست که فرمان مشروطه به امضا رسید. برای مردمانی که جز ستم شاهان و ظلم اربابان، شیوه دیگری از حکومت را تجربه نکرده بودند، این رویداد بسیار مهم تلقی میشد و بازتابهای آن در اشعار پروین بهوضوح دیده میشود.
افزون بر وقایع داخلی، جنگ جهانی دوم نیز در خارج از مرزها در جریان بود و شرایط زندگی را دشوارتر کرده بود. به قدرت رسیدن رضاخان هم بر دیدگاههای اجتماعی و سیاسی پروین تأثیر گذاشت، بهگونهای که با بهرهگیری از ادبیات خود به مقابله با فقر، بیعدالتی اجتماعی و دیگر مشکلات جامعه پرداخت. محور اصلی اشعار پروین ظلمستیزی است و توجه او به مسائل اجتماعی تا حدی پررنگ است که عناصر دیگر کمتر در آثارش نمود پیدا کردهاند. در عین حال لطافت و ریزبینی و نکته سنجی زنانه او در همه اشعارش به چشم میخورد.
پروین و شعرش
در ادبیات فارسی، برجستهترین نمونههای حکایتپردازی و داستانسرایی غالباً به صورت منظوم ارائه شدهاند که بیشتر آنها در قالب مثنوی نگاشته شدهاند. از آنجا که قالب مثنوی امکان بیان موضوعات بلند و گسترده را فراهم میآورد، داستانهای طولانی با بخشهای مختلف اما در چارچوبی یکپارچه، مانند شاهنامه و آثار نظامی و پیروان او، به وجود آمدهاند. برخی از این آثار نیز، نظیر کلیله و دمنه یا مثنوی مولوی، به سبک داستان در داستان تنظیم شدهاند. در این شیوه، شاعر با توجه به انگیزهی سرودن اثر، در هر بخش متناسب با داستان بیانشده نتیجهگیری کرده و اغلب نتیجه را به شکلی مستقیم مطرح نموده است.
پروین اعتصامی در عمر کوتاه خود تقریباً در تمامی قالبهای شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی، غزل و مسمط سروده است، اما بیشترین شهرت و تسلط او در سرودن قطعه نمایان است، بهگونهای که حدود یکسوم دیوان وی را قطعات تشکیل میدهند. مهارت پروین در سرودن این قالب شعری به حدی است که نام او در کنار بزرگترین قطعهسرایان شعر فارسی همچون انوری و ابن یمین به چشم میخورد. پس از قطعات، مثنوی و قصیده بیشترین حجم دیوان پروین را به خود اختصاص دادهاند. با این حال، مثنوی جایگاه ویژهای در آثار پروین دارد. مثنویهای پروین حدود یکچهارم کل اشعار او را تشکیل میدهند. موضوع بیشتر حکایتهای موجود در قالب مثنوی در دیوان وی اخلاقی است. مضامین این حکایتها گاه زاده ذهن خلاق خود او هستند و گاه برگرفته از شاعران گذشته، که پروین با قلم توانا و اندیشه نو لباسی تازه بر آنها پوشانده است. نمونهای از این امر را در حکایت جامه عرفان میخوانیم؛
به درویشی، بزرگی جامهای داد
که این خلقان بنه، کز دوشت افتاد
چرا بر خویش پیچی ژنده و دلق
چو میبخشند کفش و جامهات خلق
چو خود عوری، چرا بخشی قبا را
چو رنجوری، چرا ریزی دوا را
کسی را قدرت بذل و کرم بود
که دیناریش در جای درم بود
بگفت ای دوست، از صاحبدلان باش
به جان پرداز و با تن سرگران باش
تن خاکی به پیراهن نیرزد
وگر ارزد، به چشم من نیرزد
ره تن را بزن، تا جان بماند
ببند این دیو، تا ایمان بماند
قبائی را که سر مغرور دارد
تن آن بهتر که از خود دور دارد
از آن فارغ ز رنج انقیادیم
که ما را هر چه بود، از دست دادیم
از آن معنی نشستم بر سر راه
که تا از ره شناسان باشم آگاه
مرا اخلاص اهل راز دادند
چو جانم جامهٔ ممتاز دادند…
که مضمون آن شباهت زیادی به حکایتی از بوستان سعدی دارد با این مطلع: فقیهی کهن جامهای تنگدست.
قصه گویی پروین
پروین در اشعار خود از شیوههای قصهگویی منحصر به فردی استفاده کرده است که به ایجاد یک تجربه روایی و نمایشی برای مخاطب کمک میکند. او با ترکیب عناصر نمادین و روایت گفتگوهای مستقیم، اشعارش را از حالت توصیفی خارج و به یک نمایش زنده تبدیل میکند.
او با استفاده از گفتگوهای مستقیم چند اثر ایجاد میکند، از جمله نمایشی ساختن داستان. گفتگوهای مستقیم بین شخصیتها، داستان را به یک نمایش تبدیل میکند. این شیوه باعث میشود مخاطب خود را در جمع مناظرهگران احساس کند و با آنها همدردی کند. اثر دیگر گفتگوی مستقیم تأثیرگذاری بر مخاطب است. این روش روایی، مخاطب را به قضاوت در مورد گفتگوها و استنباط پیامهای شاعر تشویق میکند.
در عین حال پروین با استفاده از عناصر نمادین، لایههای شعرش را رنگ و معنا می بخشد. نمادگرایی و استفاده پروین از عناصر مختلف طبیعت و موجودات برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به گونهای است که این عناصر نمادین به عنوان نمایندههای فکری خاصی عمل میکنند و هر یک در اثبات حقانیت خود سخن میگویند. چند صدایی و شخصیت پردازی در این روایت منظوم بسیار مؤثر است. او در توصیفات خود به سادگی و موجز بودن توجه دارد و صرفاً به اصل داستان میپردازد، بدون اینکه با توصیفات طولانی مخاطب را از موضوع اصلی دور کند.
شیوه حکایتپردازی پروین هم خاص است. او در حکایتهای خود از روش حکایتپردازی بزرگان شعر کلاسیک فارسی استفاده میکند، اما با تاکید بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی زمانه خود. مضامین نو را در قالب کهن و آشنا میریزد و به روانی بیان میکند. در عین حال به سبک قصه گویان قدیم در حکایتهای او، شاعر به عنوان راوی دانای کل ظاهر میشود و داستان را از زبان قهرمانان نقل میکند، اما نتیجه را خود بیان میکند.
توجه پروین به تأثیر بر مخاطبانش را میتوان در وجه تعلیمی اشعارش دید. اشعار پروین به ویژه برای کودکان و نوجوانان بازنویسی شدهاند تا مفاهیم اخلاقی و انسانی و البته سنتها و مضامین بلند فرهنگ و دین و اخلاق را به زبان سادهتر منتقل کنند. همچنین قصههای او به دلیل ساختار نمایشی و نمادین، مخاطبان را به تفکر و قضاوت در مورد پیامهای اخلاقی تشویق میکند و بر نسلهای بعد تأثیر میگذارد.
شیوه روایت پروین
شیوه روایت پروین اعتصامی در مقایسه با سایر شاعران کلاسیک فارسی از چندین جنبه قابل توجه است. او با ترکیب عناصر کلاسیک و مدرن، روایتگری را به شکل منحصر به فردی در اشعار خود به کار گرفت.
او از عناصر کلاسیک و سنتی شعر فارسی بهره میگیرد ولی با رویکرد مدرن و نوگرایانه. پروین اعتصامی از باستان گرایی واژگانی و نحوی برای ایجاد فخامت و شیوایی زبان استفاده میکند، اما با رویکردی مدرن و اجتماعی. همچنین او مناظره و حکایت را به عنوان ابزارهای روایی به کار میگیرد، اما با تاکید بر مفاهیم اخلاقی و اجتماعی که در زمانه خود میخواست بیان کند.
روایتگری نمایشی هم وجهی از زنانگی او در شعر است، پروین از گفتگوهای مستقیم بین شخصیتها استفاده میکند تا اشعارش را به یک نمایش زنده تبدیل کند. این شیوه مخاطب را به قضاوت و همدردی با شخصیتها تشویق مینماید. در عین حال او از حیوانات، اشیا، و طبقات اجتماعی به عنوان شخصیتهای روایت استفاده میکند تا مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به مخاطب منتقل شود. گفتگوی سیر و پیاز، سوزن و نخ، نخود و لوبیا، موی سپید و موی سیاه، نهال و درخت خشک و… نمونههای شگفت انگیزی است از خیال انگیزی و شخصیت پردازی با اشیایی که هر روز میتوان دید اما کمتر کسی چنین مضامین بلندی را از زبان آنها و گفتگوی آنها بیرون میکشد:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بدبویی
گفت از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجویی
گفتن از زشترویی دگران
نشود باعث نکورویی
تو گمان میکنی که شاخ گلی؟
به صف سرو و لاله میرویی؟
یا که همبوی مشک تاتاری؟
یا ز ازهار باغ مینویی؟
خویشتن بیسبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی
ره ما گر کج است و ناهموار
تو خود این ره چگونه میپویی؟
در خود آن به که نیکتر نگری
اول آن به که عیب خود گویی
ما زبونیم و شوخجامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشویی؟
تا گفتگوی درونی مادر موسی وقتی فرزندش را به نیل میسپارد، و وحی خداوند بر قلب او و داستان نمرود را گفتن:
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایهاش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
ما، به دریا حکم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نسبت نسیان بذات حق مده
بار کفر است این، بدوش خود منه
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوستتر میداریٖش…
پروین تفاوت زیادی با شاعران کلاسیک دارد. در حالی که شاعران کلاسیک مانند فردوسی و سعدی بیشتر بر موضوعات حماسی، عرفانی، یا مدح متمرکز بودند، پروین بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی تاکید داشت. همچنین اشعار پروین به سادگی و موجز بودن معروف است، در حالی که شاعران کلاسیک اغلب به توصیفات طولانیتر و پیچیدهتر گرایش داشتند.
ورودی خانه پروین اعتصامی در تبریز
پروین اعتصامی در روایتهای خود از فضاسازی به شیوهای استفاده میکرد که مخاطب را به صحنه داستان میکشاند. او با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق میکرد که مخاطب را به درون داستان میبرد. استفاده پروین از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک میکند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت میکند، صرفاً به اصل داستان میپردازد و از توصیفات طولانی پرهیز میکند. این شیوه باعث میشد که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیتها همدردی کند. در شعر «اشک یتیم»، او با یک بیت، فضا را ترسیم میکند:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست…
در همین یک بیت مخاطب را به صحنه حادثه میبرد.
ایجاد فضاهای عاطفی و پایان بندی هم در شعر پروین جالب توجه است. پروین با ایجاد فضاهای عاطفی، کاری میکند تا مخاطب با شخصیتهای داستان همذاتپنداری کند. مانند این شعر:
دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد
موزهٔ سرخ مرا دور فکند
جامهٔ مادر من در بر کرد
یاره و طوق زر من بفروخت
خود گلوبند ز سیم و زر کرد
سوخت انگشت من از آتش و آب
او به انگشت خود انگشتر کرد
دختر خویش به مکتب بسپرد
نام من، کودن و بی مشعر کرد
اشک خونین مرا دید و همی
خندهها با پسر و دختر کرد
هر دو را دوش به مهمانی برد
هر دو را غرق زر و زیور کرد
نزد من دختر خود را بوسید
بوسهاش کار دو صد خنجر کرد
عیب من گفت همی نزد پدر
عیب جوئیش مرا مضطر کرد…
پروین بعضی داستانهای خود را با پایان باز میگذارد، تا مخاطب به تفکر در مورد سرنوشت شخصیتها ادامه دهد.
تفاوت فضاسازی در شعر پروین با شاعران کلاسیک از ویژگیهای مدرن شعر اوست. در ادبیات کلاسیک فارسی، شاعران اغلب به توصیفات طولانیتر و استعارهها و تشبیهات پیچیدهتر برای فضاسازی میپرداختند. در مقابل، پروین با استفاده از ایجاز و نمادگرایی، فضای شعرش تصویری تر و واضحتر و تجربه خواندن شعر را به یک تجربه نمایشی تبدیل میکند.
تأثیرگذاری بر شاعران معاصر هم از ویژگیهای پروین اعتصامی است. او به عنوان یکی از پیشگامان شعر نو در ایران شناخته میشود و بسیاری از شاعران معاصر از او الهام گرفتهاند.
خاموشی پروین
سرانجام پروین اعتصامی _اختر چرخ ادب ایران_ در فروردین ۱۳۲۰ به دلیل ابتلاء به حصبه در تهران درگذشت و در قم در حرم حضرت معصومه (س) در کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد. قطعه معروف او برای سنگ گورش نیز از اشعار خواندی اوست.
مزار پروین اعتصامی و پدرش یوسف اعتصامی در حرم حضرت معصومه (س)
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فائزه امجدیان شاعر جوانی است که در دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان با شعری درباره فلسطین شعرخوانی کرد. او همچنین از جمله شاعرانی بود که پیش از نماز مغرب، اولین مجموعهشعرش با نام «مژدگانی» را تقدیم ایشان کرد.
به بهانه این دیدار و شعرخوانی امجدیان در محضر رهبر انقلاب، سراغ او رفتیم تا درباره این تجربه با او گفتگو کنیم.
مشروح این گفتگو در ادامه میآید؛
* تبریک میگویم؛ امسال شما در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی داشتید. از اینجا شروع کنیم که چند سال است شعر میگویید و از چه زمانی آرزوی دیدار و شعرخوانی در این محفل را دارید؟
اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم، اولینباری که شعری گفتم ۸ سالم بود؛ یعنی از کودکی با وزن و قافیه آشنا شدم. این علاقه را کاملاً مدیون پدرم هستم که خیلی برایم شعر میخواندند و از همان ابتدا من را با شاعران بزرگی مثل پروین اعتصامی آشنا کردند. اولینباری که کلیپهای دیدار شاعران با رهبری را دیدم، ۹ ساله بودم. فکر میکنم سال ۸۶ بود که آقای سید حمیدرضا برقعی آن شعر معروفشان را خواندند؛ «شاعر کنار دفترش افتاد از نفس». این شعر خیلی بین مردم بازتاب داشت و من هم آن کلیپ را چندینبار تماشا کردم. از همان زمان این دیدار برایم به یک آرزو تبدیل شد. هر سال منتظر بودم ببینم دیدار شاعران با رهبری چه زمانی برگزار میشود و خودم را در چنین موقعیتی تصور میکردم.
دوران دبیرستان خیلی پیگیر بودم تا بفهمم چطور شاعران به بیت رهبری دعوت میشوند و این تجربه را کسب میکنند. از آنجا که ما ابتدا در شهرستان زندگی میکردیم و بعدها به قم آمدیم، اطلاعات زیادی درباره چنین برنامههایی نداشتم. تنها چیزی که از جایی خواندم، صحبتهای آقای قزوه بود که گفته بودند هر سال برخی از کسانی که در جشنوارههای مختلف رتبه میآورند به این محفل دعوت میشوند. همین اطلاعات محدود باعث شد وقتی در جشنواره دانشآموزی رتبه کشوری کسب کردم، امیدی در دلم زنده شود. اما طبیعتاً اتفاق خاصی برایم نیفتاد و این تب و تاب همچنان ادامه داشت.
این سالها مدام میان بیم و امید بودم تا اینکه عضو دوره ادبی آفتابگردانها شدم. این عضویت باعث شد حضور حرفهایتری در عرصه شعر داشته باشم. الحمدالله پس از آن، اتفاقات خوبی رقم خورد؛ اشعارم منتشر شدند، اساتید کارهایم را بیشتر شناختند و ارتباطهای بیشتری ایجاد شد. همه اینها بعد از دوره آفتابگردانها برایم رخ داد و خدا را شکر بالاخره به این نقطه رسیدم که آرزویم محقق شود.
* چرا برای شعرخوانی این شعر درباره فلسطین را انتخاب کردید؟
انتخاب نهایی توسط هیئت داوران انجام شد. چند شعر از من به مرحله آخر رسید؛ یکی در مورد ایران بود، دیگری درباره شهید رئیسی، و یکی هم در مورد فلسطین. اساتید به من گفتند که شعر فلسطین تأثیر زیادی در جلسه داوری داشته و بار احساسی بالایی دارد.
* در مورد دیدارتان بگویید. حس و حالش چگونه بود؟ واکنش ایشان نسبت به شعر شما چه بود؟ فکر میکنم شما کتابی هم به ایشان هدیه دادید. درست میگویم؟
بله، من کتاب هدیه دادم. اما نکته جالب این است که این اولینباری بود که خودم کتابم را میدیدم. انتشارات شهرستان ادب گفته بود که کتاب را به دیدار رهبری میرسانند، بنابراین قبل از دیدار فرصتی برای دیدن کتابم نداشتم. تجربهای شگفتانگیز بود؛ اینکه برای اولینبار کتابم را دیدم و همان لحظه آن را به رهبر انقلاب تقدیم کردم، حس فوقالعادهای داشت.
*اسم اولین کتابتان چیست؟ درباره کتاب بیشتر توضیح میدهید؟
اسم کتاب «مژگانی» است. این اثر از مجموعهشهرهای منتخب در دوره «مطلع» بوده که حدود یک سال و نیم پیش فراخوان آن منتشر شد. کتاب مژگانی شامل ۳۸ غزل و ۳۰ رباعی است و اولین مجموعه شعری من به شمار میرود.
* تنها کسانی که فرصت گپ و گفت خصوصی و حضوری با رهبری را داشتند، کسانی بودند که کتاب داشتند. چه صحبتهایی بین شما و رهبر انقلاب رد و بدل شد؟
به ایشان توضیح دادم این کتاب جزو آثار برگزیده طرح مطلع است. همچنین فرصت را مناسب دیدم تا درباره برادر مرحومم با ایشان صحبت کنم و از ایشان درخواست کنم برای او دعا کنند. این موضوع برای من اهمیت زیادی داشت و خدا را شکر توانستم از ایشان این درخواست را داشته باشم.
* از تجربهتان در شعرخوانی در محضر رهبری بگویید. چه احساسی داشتید؟
واقعاً برایم مثل رسیدن به یکی از بزرگترین رویاهایم بود؛ چرا که از کودکی چنین آرزویی در دل داشتم. حس فوقالعادهای بود، هرچند مقداری استرس داشتم که نکند اجرایم به خوبی پیش نرود. اما خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و بعد از اجرا نیز بازخوردهای دلگرمکنندهای دریافت کردم. شعرم در قالب چهارپاره و به صورت روایی بود، به همین خاطر انتظار نداشتم که در میانه خوانش آن واکنش خاصی بگیرم. در طول اجرا، نگاه من مدام به سمت ایشان بود و از تکان دادنهایی که با سرشان داشتند، یک نوع تأیید برای هر بند را حس میکردم. بخش پایانی شعر، که با عبارت «نام آن دخترک فلسطین بود» تمام شد، با تشویق و آفرین صمیمانه رهبری همراه شد. ایشان چندین بار گفتند «بسیار خوب» که یکی از بهترین لحظات زندگیام را رقم زد. وقتی به خانه برگشتم، دائم همان بخش پایانی را مرور میکردم تا لذت این تجربه بینظیر برایم بیشتر شود.
* به عنوان یکی از شاعران جوان، به نظرتان دیدار شاعران با رهبری چه تأثیری بر شاعران جوان و مسیر شعری آنها دارد؟
به نظر من در دو سال اخیر روند این دیدارها خیلی بهتر شده است. شاهد این هستیم افرادی برای اولینبار به این دیدار دعوت میشوند. همین پارسال که اولین تجربه من بود یا امسال، خیلی از افرادی که شاید امیدی هم نداشتند، توانستند با شعرشان دیده شوند و دعوت شوند؛ حتی اگر چندان شناختهشده نبودند. این نشاندهنده یک فرصت ویژه است. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، توصیههای مقام معظم رهبری بود. ایشان تأکید کردند اگر شاعران به جایگاهی رسیدند، نباید به همان راضی باشند. صحبتهای ایشان خیلی پدرانه و تشویقآمیز بود؛ از یک طرف به شاعران امید میدادند و از طرف دیگر هشدار میدادند که متوقف نشوند. متأسفانه امروز میبینیم برخی شاعرانی که در فضای مجازی معروف میشوند یا شعرشان لایک زیادی میگیرد، در همان سطح متوقف میمانند. مقام معظم رهبری تأکید کردند دوره شما هم میتواند سعدیآفرین باشد، تا هم امید بدهند و هم یادآوری کنند که به جایگاه فعلی اکتفا نکنید و مسیر رشد را ادامه دهید.
* واکنش دوستان و اطرافیان نسبت به شعرخوانی شما چگونه بود؟
همان شب بعد از اجرا، پیامهای زیادی دریافت کردم. حتی افرادی که مدتها بود ارتباطی نداشتیم، پیام فرستادند و الحمدالله بازخوردها خیلی مثبت بود. جالبتر اینکه دیدم شعرم با موضوع مقاومت در کانالها و رسانههای مختلف بازنشر شده بود.
**
پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی، شهاب مهری، محمدجواد شرافت و رضا وحیدزاده داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:
* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»
* «شعر خانوادهمحور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»
* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»
* «کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود»
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «نعمت ییلدیریم» رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتورک، یکی از چهرههای برجسته در عرصه ترجمه و پژوهش شاهنامه است. او در سال ۱۹۶۳ در ارزروم به دنیا آمد و تحصیلات متوسطه خود را نیز در همین شهر به پایان رساند. پس از آن وارد دانشکده ادبیات دانشگاه آتاتورک شد و در سال ۱۹۸۸ موفق به اخذ مدرک کارشناسی و در سال ۱۹۹۲ مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی شد. در سال ۲۰۰۶ به درجه پروفسوری زبان و ادبیات فارسی نائل آمد. و در حال حاضر بهعنوان عضو هیئت علمی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتورک فعالیت دارد.
یکی از دستاوردهای مهم او ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان استانبولی که توانسته است جایزه بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص دهد. وی در کارنامه خود، ترجمه کلیات سعدی، دیوان رودکی و بسیاری از شاهکارهای ادب فارسی را به زبان ترکی دارد.
* بدون مقدمه، به سراغ ترجمه میرویم. چه شد که به سراغ شاهنامه فردوسی آمدید و چه چیزی در این کتاب برای شما جالب بود که تصمیم گرفتید آن را به زبان ترکی ترجمه کنید؟
بیشتر زندگی آکادمیک من با شاهنامه گذشت و ترجمه کتاب فرزانه طوس حدود ۱۰ سال طول کشید. از دوران دبیرستان عاشق زبانها بودم. زبان خارجی در مدارس ما بهطور معمول دو زبان بود، اما در برخی مدارس سه زبان تدریس میشد. زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسه در برنامه درسی ما قرار داشتند. به زبان فرانسه علاقه زیادی داشتم و در این زمینه تحصیلات خوبی داشتم. در سالهای دبیرستان، علاقهام به زبان عربی نیز شکل گرفت. پس از آن، در کنکور، زبان عربی را به عنوان اولویت اول خود انتخاب کردم و خوشبختانه موفق شدم در این زمینه پیشرفت کنم. بعد از عربی، زبان فارسی نیز برای من جذاب شد و به آن علاقهمند شدم.
از آنجا که عاشق زبانها بودم، زبانهای فرانسه و عربی را به خوبی یاد گرفتم. زبان عربی را تقریباً چهار سال بهصورت خصوصی مطالعه کردم و به خوبی بر آن مسلط شدم. پس از آن، در کنکور متوجه شدم که زبان فارسی نیز واژهها و اصطلاحات زیادی دارد که از عربی گرفته شدهاند و این موضوع یادگیری فارسی را برای من آسانتر کرد. به این ترتیب، مسیر من به سوی زبان و ادبیات فارسی آغاز شد و پس از لیسانس و فوقلیسانس، به ادامهی تحصیل در این زمینه پرداختم.
اولین کتابم درباره زبان و ادبیات فارسی در کشورمان چاپ شد و خوشبختانه اکنون به چاپ یازدهم رسیده است. همیشه به دستور زبان علاقهی زیادی داشتم و این علاقه هنوز هم ادامه دارد. رساله دکترای من نیز درباره نحو بوستان و گلستان شیخ اجل سعدی بود. از آنجا، علاقه من به ایران قبل از اسلام شکل گرفت. سالها روی کتابی دربارهی فرهنگ و اساطیر ایران کار کردم که با نام «فرهنگ اساطیر ایران» منتشر شد. این کتاب بر اساس چند منبع مهم فارسی نوشته شده بود و در آن از منابعی مانند آثار استاد محمد جعفری یاحقی نیز استفاده کردم.
تقریباً شش سال پیش، زمانی که اولین جایزهام را برای ترجمه شاهنامه از آقای روحانی دریافت کردم، آقای اردوغان از این موضوع مطلع شد و مرا به کاخ ریاستجمهوری دعوت کرد و از این کار تقدیر کرد. این موضوع برای من افتخار بزرگی بود که هم از سوی رئیسجمهور ایران و هم از سوی رئیسجمهور ترکیه تقدیر شدم. همچنین اخیراً از آقای پزشکیان نیز تقدیرهایی دریافت کردم که برایم بسیار ارزشمند بود
در حین کار روی این کتاب، متوجه شدم که اساطیر ایران، بهویژه در دوره قبل از اسلام، در شاهنامه گردآوری شدهاند. شاهنامه در دوره عثمانیان به زبان ترکی ترجمه شده بود، اما این ترجمه کامل نبود و تنها بخشهایی از آن ترجمه شده بود. حدود شصت سال پیش، استاد پروفسور نجاتی للوا حدود بیست هزار بیت از شاهنامه را ترجمه کرده بود و این ترجمه توسط وزارت فرهنگ ما چاپ شده بود. اما استاد احتمالاً به نسخههای جدید شاهنامه دسترسی نداشت.
زمانی که یک ناشر در ترکیه به من پیشنهاد داد که شاهنامه را مجدداً ترجمه کنم، به او گفتم که ترجمه موجود کامل نیست و تنها بیست هزار بیت ترجمه شده است. او از من خواست که این کار را انجام دهم و من نیز با وجود اینکه میدانستم این کار بسیار دشوار است، پذیرفتم. ابتدا ترجمه استاد نجاتی للوا را از ابتدا تا انتها مطالعه کردم و سپس کار ترجمه کامل شاهنامه را آغاز کردم. این کار تقریباً ۱۰ سال طول کشید و در نهایت متن کامل شاهنامه به زبان ترکی ترجمه شد.
* این ترجمه ۱۰ سال طول کشید؟
بله، زیرا در آن زمان نسخههایی که در دست داشتم شامل ۱۳ نسخه چاپی معروف بود؛ از نسخه جلال خالقی مطلق گرفته تا نسخههای چاپ مسکو، ژول مول، محمدجعفر یاحقی، فریدون جنیدی و دیگران. این ۱۳ نسخه چاپی را تهیه کرده بودم و همچنین از نسخههای خطی و نسخههای فرانسوی نیز استفاده کردم. این روند ۱۰ سال به طول انجامید. ترجمهای که استاد نجاتی للوا انجام داده بود را نیز بررسی و تصحیح کردم و بخشهای اضافی، مثلاً در بخش داستان ۱۹ را به آن افزودم.
میتوانم بگویم که از ابتدا تا انتهای شاهنامه، متن چندین بار نوشته و تصحیح شد. علاوه بر این، کار مهم دیگری که انجام دادم، تهیه یک نسخه صوتی از شاهنامه بود. به این صورت که مثلاً بخشهای ۲۰ بیت، ۳۰ بیت یا ۵۰ بیت را ابتدا به زبان فارسی گوش میدادم، سپس ترجمه میکردم و بعد از ترجمه، متن را مقابله میکردم تا مطمئن شوم حتی یک کلمه هم از قلم نیفتاده باشد. این روند تا پایان ترجمه کامل شاهنامه ادامه داشت.
از بخش «به نام خداوند جان و خرد» آغاز کردم و تا آخرین بیت، یک بار دیگر کل متن را برای آخرین بار گوش دادم و نسخه نهایی ترجمه ترکی را آماده کردم. به این ترتیب، ترجمه کامل شاهنامه به پایان رسید. خوشبختانه این اثر با استقبال و علاقهی زیادی مواجه شد، نه تنها در کشور ما، بلکه در ایران نیز شناخته شد و جوایزی دریافت کرد. این موفقیتها برای من بسیار ارزشمند بود.
* چند جایزه دریافت کردید؟ فکر میکنم به دلیل فعالیتهایتان در ایران، چندین جایزه دریافت کردهاید، از جمله جایزهی رئیسجمهور ایران. آخرین جایزهای که دریافت کردید نیز برای ترجمهی شاهنامه بود.
جالب است بدانید که رئیسجمهور ما آقای اردوغان، نیز از بابت فعالیتهایم تقدیر کرد. تقریباً شش سال پیش، زمانی که اولین جایزهام را برای ترجمه شاهنامه از آقای روحانی رئیس جمهور وقت ایران دریافت کردم، او از این موضوع مطلع شد و خوشبختانه مرا به کاخ ریاستجمهوری دعوت کرد و از این کار تقدیر کرد. او گفت که با ترجمه این کتاب بزرگ، خدمت بزرگی به فرهنگ دو کشور کردهام. این موضوع برای من افتخار بزرگی بود که هم از سوی رئیسجمهور ایران و هم از سوی رئیسجمهور ترکیه تقدیر شدم. همچنین اخیراً از آقای پزشکیان نیز تقدیرهایی دریافت کردم که برایم بسیار ارزشمند بود.
اگر اجازه بدهید، میخواهم بخشی از شاهنامه را به زبان فارسی و ترجمه ترکی آن را بخوانم تا شما و بینندگان عزیز نیز بشنوید و ببینید که چقدر زیباست.
* این نکته جالبی است که آقای اردوغان نیز میتوانند شعر فارسی بخوانند. بخشی از شاهنامه را به زبان فارسی و سپس ترجمهی ترکی آن را بخوانید تا به سراغ سوال بعدی برویم.
بخش فارسی؛
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ترجمهی ترکی؛
آکلی و جانی یاراتان تانرینین آدیلا
دوشونونجه اریشیمز اوندان یوجه بیر وارلیک
ان گوزل ادلارین و ان یوجه ماکامین صاحیبی او
رزقی او وریر، دوغرو یولو گوستریر او
دونیایی دا بو دونن گویو یاراتان او
آیا گونشه ون چوبان ییلدیزینا ایشیک ورن او
بیلینمک این چین ادا و کانیتا ایحتیاجی اومایان او
گوک یوزونو یلیدیزلادا سوسلین او
این بخشی از دیباچهی شاهنامهی فردوسی بود و ترجمهی آن به زبان ترکی.
* آیا این ترجمه موزون است یا به نثر نوشته شده؟ یعنی نوع ترجمه کهن بوده یا فقط از کلمات کهن یا آرکائیک استفاده شده است؟
ترجمه من از شاهنامه به نثر نوشته شده است. پیش از این ترجمهای که استاد نجاتی للوا انجام داده بود، پس از تأسیس جمهوری ترکیه انجام شد و همانطور که گفتم، ناقص بود و من آن را تکمیل کردم. در دوره عثمانی نیز بخشهایی از شاهنامه ترجمه شده بود، اما هیچکدام از این ترجمهها کامل نبودند، به جز دو مورد.
ترجمه من به این دلیل به نثر انجام شده که اگر بخواهیم شاهنامه را مصرع به مصرع ترجمه کنیم، زیبایی و سیاق داستان از دست میرود. به همین دلیل، من هر پنج بیت را به صورت یک پاراگراف ترجمه کردم. این روش باعث شد که داستان به صورت کامل و پیوسته منتقل شود و از پارهپاره شدن آن جلوگیری کرد. این شیوه ترجمه بسیار خوب جواب داد و داستانها به شکلی روان و کامل بیان شدند.
وقتی که در گروه زبان و ادبیات فارسی موفق شدم و وارد این حوزه شدم، پدرم که راننده بود و از تبریز به ترابزون نفت میکشید، روزی به یکی از کتابفروشیهای تبریز رفت. چون من آن زمان عربی میخواندم، کتابفروش که از این موضوع خوشش آمده بود، دو کتاب بهعنوان هدیه به پدرم داد تا به من بدهد. یکی از آنها کلیات سعدی بود که هنوز هم دارم، و دیگری فرهنگ عمید بود. همان موقع این کتاب بر ذهن من تأثیر عمیقی گذاشت و تصمیم گرفتم روزی ترجمهای از آن ارائه کنم در مورد زبان ترجمه هم باید بگویم که من سعی کردم تا حد امکان از واژههای ترکی اصیل استفاده کنم و از به کار بردن کلمات عربی پرهیز کنم. به عنوان مثال، به جای استفاده از افعال مرکب عربی، از معادلهای ترکی آنها استفاده کردم. مثلاً به جای «تکذیب کردن»، از «یالانلاماق» و به جای «فکر کردن»، از «دوشونمهک» استفاده کردم.
این کار را به یاد فردوسی بزرگ انجام دادم که در زمان خود با نوشتن شاهنامه به زبان فارسی سره، زبان فارسی را از سلطه زبان عربی نجات داد. فردوسی در شاهنامه از واژههای فارسی اصیل استفاده کرد و من نیز سعی کردم در ترجمه خود به ترکی، از واژههای ترکی اصیل بهره ببرم تا ترجمهام تا حد امکان به روح زبان ترکی نزدیک باشد. این کار را به احترام فردوسی و برای حفظ اصالت زبان ترکی انجام دادم.
* به سراغ دیگر شاعران فارسیزبان برویم.
ابتدا از پدر شعر فارسی، رودکی سمرقندی شروع کنیم. بسیار خوشحالم که فرصتی برای صحبت درباره رودکی و ترجمه آثارش به زبان ترکی دارم. رودکی، به عنوان پدر شعر فارسی، جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی دارد. خوشبختانه من نیز افتخار ترجمه اشعار رودکی به زبان ترکی را داشتهام. در واقع، ترجمه دیوان رودکی به ترکی یکی از اولین ترجمههایی است که از این شاعر بزرگ انجام شده است. تا آنجا که میدانم، پیش از این، ترجمه کامل و منظمی از دیوان رودکی به ترکی وجود نداشت و من این فرصت را داشتم که اولین ترجمهی کامل را انجام دهم.
یکی از اشعار معروف رودکی را برای شما میخوانم و سپس ترجمه ترکی آن را نیز ارائه میدهم؛
شعر فارسی رودکی؛
تا زمان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راز دانش بینیاز
مردمانی بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هر گونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همه بنگاشتند
دانش اندر دل چراغ روشن است
از همه بد بر تن تو جوشن است
ترجمهی ترکی؛
گوکلر اینسان اوغلونون باشی اوزرینه یوکسللیدن بری
هیچ کیمسه بیلگینین گیزمینه کاییتسیز دئیل
آکیللی کیشیلر هر زامان بیلگینین گیزمینی هر دیلده درلدیلر و بیلگیه دئر وردیلر
بیلگی تاشلارا بیله ایشلدی بیلگی یورکلرده آیدینلیک ساچان بیر کاندیل هر شدین اوته تنیمده بیر حالکانسی
خوشبختانه میتوانم بگویم که این ابیات پندآموز و حکمتآمیز رودکی، پدر شعر فارسی، اکنون در گوش کودکان و نوجوانان ترکزبان کشورم نیز طنینانداز شده است. این ترجمه من از اشعار رودکی است.
* حالا اگر اجازه بدهید، به سراغ شاعران دیگر مانند سعدی برویم تا درباره او نیز صحبت کنیم. سعدی بدون شک نفوذ بسیار زیادی در قلمرو زبان فارسی و حتی فراتر از آن داشته است.
نفوذ سعدی در قلمرو زبان فارسی همواره بسیار مهم و چشمگیر بوده است. شاید شما بدانید، اما شاید برخی از مخاطبان ما ندانند که او همراه با مولوی، از شناختهشدهترین شاعران در سرزمین ما، آناتولی، چه پیش از دوره جمهوریت و چه پس از آن به شمار میرود. مولوی با مثنوی، دیوان غزلیات و دیگر آثارش جایگاه خاصی داشته و سعدی نیز با بوستان و گلستانش همواره حضور پررنگی در این منطقه داشته است. پس از ایران، شاید بتوان گفت که در کشور ما آثار سعدی به طرز گستردهای چاپ، ترجمه و خوانده شدهاند و این موضوع حتی به دوران عثمانی بازمیگردد.
در تمام مدارس عثمانی، بوستان و گلستان سعدی نهتنها به زبان فارسی تدریس میشد، بلکه ترجمههای زیر سطری آن نیز مورد استفاده بود. این کتابها بهعنوان منابع اخلاقی و ادبی بارها و بارها چاپ شدند و در آموزش مورد توجه قرار گرفت.
من حکایت کوچکی هم در این زمینه دارم. وقتی که در گروه زبان و ادبیات فارسی موفق شدم و وارد این حوزه شدم، پدرم که راننده بود و از تبریز به ترابزون نفت میکشید، روزی به یکی از کتابفروشیهای تبریز رفت. چون من آن زمان عربی میخواندم، کتابفروش که از این موضوع خوشش آمده بود، دو کتاب بهعنوان هدیه به پدرم داد تا به من بدهد. یکی از آنها کلیات سعدی بود که هنوز هم دارم و دیگری فرهنگ عمید بود. همان موقع این کتاب بر ذهن من تأثیر عمیقی گذاشت و تصمیم گرفتم روزی ترجمهای از آن ارائه کنم.
خوشبختانه این اتفاق افتاد و فکر میکنم حدود دو یا سه سال پیش اولین ترجمه دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی به زبان ترکی انجام شد. البته بوستان و گلستان پیشتر بارها ترجمه و چاپ شده بودند، اما این اولین ترجمه کامل دیوان اشعار سعدی محسوب میشود. این موضوع برای من واقعاً مایه افتخار است.
اگر اجازه بدهید، میخواهم بخشی از اشعار سعدی را به زبان فارسی و سپس ترجمه ترکی آن را بخوانم تا زیبایی کلام سعدی را به نمایش بگذاریم.
البته اینجا لازم است به یک نکته بسیار مهم اشاره کنم. سفیران ایران در ترکیه، به ویژه در آنکارا و نیز دوستان و همراهان ایران در این مسیر در همه این تلاشها سهم بزرگی داشتهاند و از هر جهت حمایت کردند. این موضوع برای من نهتنها تشویق بزرگی محسوب شد بلکه مایه افتخار نیز بود. بسیار عالی بود و باید از آنها قدردانی کرد. اما بهطور خلاصه درباره ترجمه دیوان سعدی باید بگویم، اگر تمایل دارید، میتوان چند بیت از ترجمههای ترکی آن را ارائه داد. یا اگر دوست دارید، میتوان غزلی انتخاب کرد تا زمان بیشتری برای بحث بماند.
* هر انتخابی که شما ترجیح دهید، چه غزل باشد یا یک حکایت کوتاه.
سخن بیرون مگو از عشق سعدی
سخن عشق است و دیگر قال و قیل است
ترجمهی ترکی؛
سعدی سویلمه آصلی عاشک دیشیندا بیر سوز
سوز ددیئین عاشک، ددیکودو عاشک دیشیندا هرز سوز
*
نه هرکس حق تواند گفت گستاخ
سخن ملکیست سعدی را مسلم
ترجمه ترکی؛
گرچئی کورکوسوزجا سویلیمز کیمسه
سوز بیر اول که، حوکومداری دا ساعدی کسین
*
ای بلبل اگر نالی من با تو هماوازم
تو عشق گلی داری، من عشق گلندامی
ترجمه ترکی؛
دینلیجکسن بنی ای بولبول بنده دینلریم سنی
بیر گوله عاشیکسین سن بنده بیر گولتن
سعدی نهتنها استاد سخن بود بلکه مرجعیت اخلاق نیز داشت. این شخصیت بزرگ در دوران خود شاهد بسیاری از مصائب بود، از جمله فشارها و بحرانی که تهاجم مغول بر زندگی مردم در بخشهای مختلف جغرافیای اسلامی وارد کرد. سفرهای سعدی که حدود ۳۵ سال به طول انجامید، سفرهایی بودند که پس از بازگشت وی میراث ارزشمندی از تجربهها، مشاهدات و گفتگوها برای ما به ارمغان آورد.
بر آنچه میگذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
ترجمه ترکی؛
گچیجی اولان شیلره آصلا گونول ورمه
دیجله حالیفدن سونرا دا باغدادتان آکیپ گیدجک
الیندن گلیورسا حورما اغاجی گیبی جومرت اول
یاپامیورسان سوگی اغاجی گیبی اوزگور اول
* اگر اجازه بدهید، به سراغ شاعران معاصر فارسیزبان، یعنی پروین اعتصامی و شهریار برویم. شما اشاره کردید که شعر «علی ای همای رحمت» را در جمع علویان خواندهاید و این شعر با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است.
شهریار، این شاعر بزرگ ایران و ترک، بهویژه با توجه به اینکه از خطه تبریز است، تأثیر عمیقی بر ادبیات معاصر ما داشته است. این شعر نه تنها در میان فارسیزبانان بلکه در میان دیگر ملل ترکزبان نیز جایگاه خاصی پیدا کرده است.
من اولین بار این شعر را در جشنی که شهرداری ارزروم ترتیب داده بود خواندم. مکانی بسیار زیبا با جمعی صمیمی بود و مرا هم دعوت کرده بودند. به این فکر کردم که چه هدیهای مناسب برای این دوستان ارائه دهم. به ذهنم رسید که این شعر شهریار را به زبان خودشان ترجمه کنم و همان نسخه فارسی را نیز بخوانم.
* چه هدیهای بهتر از این!
وقتی این شعر را خواندم، بسیار مورد استقبال قرار گرفت، تا جایی که گفتند این اولین بار است که چنین شعری را میشنوند و بسیار لذت بردند. دفعه بعد که چند ماه قبل دوباره به آنجا رفتم، باز هم درخواست کردند که این شعر را بخوانم. البته در برنامههای تلویزیونی ایران نیز همیشه استقبال بسیار خوبی از این شعر و اشعار دیگر شهریار شده است. حالا اگر بخواهید، چند بیتی از آن شعر را برایتان میخوانم؛
علیای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
اجازه بدهید این بیت آخر را به ترکی هم بخوانم؛
گیت زاواللی دینجی؛ گیت عالینین کاپیسینی چال
چونکو عالی جمرتلیئیندن دولایی حوکومدارلیخ یوزویونو ده وریر
شعر بسیار زیبایی است، پر از معنا و عمق. شکوه و بزرگی این شاهکار استاد بزرگ، شهریار، را نمیتوان در کلمات گنجاند.
* برویم سراغ پروین اعتصامی. پروین اعتصامی مناسبتی هم با این ایام دارد، زیرا در بیست و پنجم اسفند به دنیا آمد و با اینکه عمر کوتاهی داشت، در پایان تعطیلات نوروز در سن سی وچهار یا پنج سالگی از دنیا رفت.
دیوان پروین اعتصامی خیلی مهم است. میتوانم بگویم که مولوی یا سعدی عصر ماست، شعرهایش آنقدر با سلیقخ است و خیلی معنی دارد.
* به نظر من شیوه روایت پروین به عنوان یک زن قصه گو در اشعارش خیلی لطیف است.
یکی از شعرهای پروین که به نام «آرزوها» شناخته میشود، در میان آثارش جایگاه ویژهای دارد. در این شعر بار دیگر توانایی او در ترکیب مفاهیم عمیق با لطافت ادبی به خوبی نمایان است؛
ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن
همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن
کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح
دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن
در هجوم ترک تازان و کمانداران عشق
سینهای آماده بهر تیرباران داشتن
روشنی دادن دل تاریک را با نور علم
در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن
همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن
مورِ قانع بودن و ملک سلیمان داشتن
ترجمه ترکی؛
نه گوزل تندن گوج اتملک و جاندا ائوی اولماک
پری گیبی یوزونو اینسانلاردان ساکلی توتماک
کانالسیز تلکسیز عیسی گیبی گوکلره یوجلمک
آتشلر ایچریسینده ایبراهیم گیبی گول باغچه سی اولماک
صابیر گمیسینی نوح گیبی یوروتمک
گونلو و گوزو کاسیرگادان، طوفاندان اوزاک توتماک
یاغماچلارین و عاشک اوکجولارین هوجوملاریندان
گوئسونو اوک یاغمورلارینا حاضیر توتماک
کارانلیک گونوللره بیلگینین ایشیغی ایله آیدینلیک ساچماک
مصطفی محدثی خراسامی شاعر پیشکسوت شعر انقلاب در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ویژگیهای شعر انقلاب گفت: من معتقدم نباید دایره شعر و شاعران انقلاب را محدود کنیم. چنان که در حوزه شعر دفاع مقدس هم نباید دایره این شعر را بسته و کوچک کنیم و بسیاری از شعرهای خوب را با این تعریف کنار بزنیم.
شعر انقلاب مثل شعر دفاع مقدس دایره گستردهای دارد
وی افزود: درست است که زمان جنگ آن رجزها و حماسهها و شهادتطلبیها در شعر دفاع مقدس جا میگرفت و دفاع مقدس هم با آن جریان پیش میرفت، اما بعدها خود دفاع مقدس تبدیل به یک فرهنگ شد. تبدیل به فرهنگ ایثار و شهادت شد و دایره مفهومی گستردهتری پیدا کرد. وقتی فرهنگ ایثار و شهادت به جامعه ما آمد، میتواند در حوزه اقتصاد ورود کند، همانطور که ورود کرده است. میتواند در مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ورود کند و از زاویه فرهنگ ایثار و شهادت به این حوزهها بپردازد. شعر دفاع مقدس هم همینگونه است؛ میتواند از دریچه فرهنگ ایثار و شهادت به موضوعات و حوزههای دیگر ورود کند. اما چون تلقی ما از شعر دفاع مقدس همان شکل و شمایل دوران جنگ است، این شعرها را ناخواسته کنار میگذاریم و جزو شعرهای دفاع مقدس حساب نمیکنیم. در صورتی که شعری که دنبال فرهنگ فرهنگ دفاع مقدس و دنبال ایثار و شهادت باشد، باید دنبال عدالتطلبی و رفع تبعیض و بهبود زندگی مردم و رفع مشکلات مردم هم باشد. به نظر من اینها همه میتوانند شاخههایی از فرهنگ ایثار و شهادت باشند.
این شاعر در ادامه گفت: شعر انقلاب هم دایره مفهومی بسیار گستردهای دارد و نباید آن را محدود به انقلاب و دفاع مقدس دانست. اینکه تعریف ما از شعر انقلاب همان تعریف سالهای اول انقلاب باشد یا شاعران انقلاب را کسانی بدانیم که در آن مقطع یا با همان طنین شعر گفتهاند، کار دقیق و کارشناسیشدهای نیست. امروزه بسیاری از سرودههایی که در حوزههای اجتماعی، عاشقانه، عرفانی، توحیدی و حتی آزاد گفته میشود، متأثر از جریاناتی است که پس از انقلاب بر ما گذشته، است؛ به همین دلیل این شعرها هم شعر انقلاب محسوب میشوند.
انقلاب شعر را از برج عاج پایین آورد و مردمی کرد
محدثی خراسانی درباره ویژگیهای شعر معاصر و تأثیری که انقلاب اسلامی بر شعر معاصر گذاشت، گفت: به نظر میآید بعد از انقلاب شعر از آن برج عاجی که برایش تصور میشد، پایین آمد. زمانی وقتی از شاعر حرف میزدیم، باید سراغ کسی میرفتیم که ژست خاصی داشته باشد و جایگاه عجیب و غریبی داشته باشد و هیئت خاصی داشته باشد؛ این تصور بعد از انقلاب به هم ریخت. چون انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بود، خیلی چیزها به دل مردم آمدند.
وی ترکیب «شعر جوان» را یکی از دستاوردهای شعر بعد از انقلاب دانست و گفت: من نقدهای ادبی قبل از انقلاب را دیدهام و در آنها بسیار گشتهام. واقعاً هیچ جا ترکیب شعر جوان را ندیدهام. این ترکیبی است که بعد از انقلاب ساخته شده است. چون قبل از انقلاب شعر جوان موضوعیت نداشته است، بنابراین چنین کلمه و مفهومی هم برایش وجود ندارد. ما شعر جوان را بعد از انقلاب داریم و در تاریخ شعر فارسی هم هیچوقت این تعداد شاعر جوان و مخاطب جوان برای شعر نداشتهایم.
خدمت انقلاب اسلامی به شعر بانوان
این شاعر گفت: یکی دیگر از اتفاقاتی که بعد از انقلاب در شعر ما رخ داد، تربیت شاعران خانم است. شما اگر تاریخ شعر فارسی را نگاه کنید، شاید نتوانید بیشتر از پنج شاعر خانم نام ببرید. از رابعه بنت کعب قزداری اولین بانوی شاعر تاریخ ادبیات فارسی گرفته تا مهستی گنجوی شاعر قرن پنج و شش تا پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی. تمام میشود. یعنی ما شاعر زن به آن شکل نداشتهایم. ولی بعد از انقلاب اسلامی با انبوه شاعران خانم مواجه هستیم که هم زیاد هستند و هم خوب شعر مینویسند.
قیصر و سیدحسن از شعر جوانها تعریف میکردند
صاحب کتاب «بودن در نبودن» درباره شعر شاعران جوان کشور به خاطرهای از مرحوم قیصر امینپور اشاره کرد و گفت: من یک بار با قیصر و سیدحسن حسینی صحبت میکردم. آنها میگفتند همین بچههای جوانی که نه انقلاب را دیدهاند و نه در متن مسائل انقلاب و جنگ بودهاند، الآن طوری شعر میگویند که از کارهای ما هم خیلی بهتر است. خودشان این را میگفتند. میگفتند درست است که میدان و عرصه خالی بود و ما این مسیر را شروع کردیم و کارهایی کردیم که درخشان بود و ما شاعر جریانساز شعر انقلاب شدیم، ولی الآن در همین جوانها کارهایی میبینیم که پهلو میزند به آثاری که ما گفتهایم و با همانها جریانساز شعر انقلاب شدهایم.
محدثی خراسانی ادامه داد: در صحبتهای خصوصی و دوستانهای که داشتیم، به قوت شعر جوان کشور اذعان داشتند و میگفتند. در مقایسه با خود من هم وقتی نگاه میکنم، میبینم همینطور است. وقتی بعضی کارهای همین جوانها را میخوانم، میبینم از نظر ذهنی و زبانی و معنایی و… خیلی خوب است و اگر از کارهای ما در دهه اول انقلاب جلوتر نباشد، به همان کارها پهلو میزند.