شعرهای عاشقانه، تکراری و شبیه هم شده‌اند


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: مائده عابدیان شاعر جوان تهرانی است که به تازگی مجموعه‌غزل «برایم آه بیاور» از او منتشر شده است. این کتاب با ۵۸ صفحه و قیمت ۹۴ هزار تومان توسط انتشارات ایهام منتشر شده است.

به بهانه انتشار این کتاب، سراغ او رفتیم تا درباره این کتاب و مسیرش در شعر صحبت کنیم.

* خانم عابدیان شما روان‌شناسی می‌خوانید. درست است؟

بله. سال چهارم روان‌پزشکی هستم و به زودی فارغ‌التحصیل می‌شوم.

* چه شد که به شعر علاقه‌مند شدید؟

من از دوران کودکی بسیار شعر دوست داشتم اما تا حوالی نوجوانی نشد آن را پیگیری کنم. چون کنکور بود و باید درس می‌خواندم، نتوانستم شعر را به صورت جدی دنبال کنم. دوران پزشکی عمومی بود که تصمیم گرفتم هرطور شده رابطه‌ام با شعر را بیشتر کنم و کاری کنم. کم کم شروع کردم و یاد گرفتم و پیشرفت کردم. البته قبل از آن هم گاهی شعر می‌نوشتم ولی دوران راهنمایی و دبیرستان کلا شعر را کنار گذاشته بودم. کتاب می‌خواندم، شعر می‌خواندم، ولی خودم چیزی نمی‌نوشتم. درس تمام وقتم را گرفته بود و همه فشار می‌آوردند که باید درس بخوانم. اگر شعر را زودتر شروع کرده بودم، مجموعه‌شعرم هم زودتر چاپ می‌شد.

* گفتید کم کم یاد گرفتم و پیشرفت کردم. از چه مسیری نوشتن شعر را یاد گرفتید؟ چه انجمن‌ها و جلساتی بیشترین کمک را کردند؟

سال ۹۶ به نمایشگاه کتاب رفته بودم. آن موقع شعر نوشتن را شروع کرده بودم، به خاطر همین همان‌جا از دوستانم پرسیدم که برای یادگیری شعر کجا باید بروم؟ خانم مهدیه انتظاریان که دوست شاعرم است، من را به غرفه شهرستان ادب راهنمایی کرد. اردوی «آفتابگردان‌ها»ی شهرستان ادب از اولین جاهایی بود که با آن آشنا شدم. البته در جلسه پنجشنبه‌های شهرستان ادب هم شرکت می‌کردم که مخصوص خانم‌ها بود. خانم غیاثوند در آن جلسات خیلی به من کمک کرد. همین زمان در دوره «کلک خیال» هم شرکت می‌کردم که آن موقع با مدیریت آقای غلامرضا طریقی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار می‌شد. ولی بیشترین تأثیر را در شعر من، دفتر شعر جوان داشت. آن اوایل جلسات را حضوری را نمی‌رفتم، ولی در دوره‌ای که کرونا آمد و کل جلسات ادبی کشور تعطیل شدند، تنها جایی که ما را به حال خود رها نکرد و جلساتش را با قوت بیشتر برگزار کرد، دفتر شعر جوان بود. در تلگرام گروه زدند و هر هفته جلسات ادبی داشتیم و شعر بچه‌ها با دقت زیاد نقد می‌شد. بدون این جلسات، بعید نبود که من حتی از شعر دور شوم. به خاطر همین می‌گویم که بیشترین تأثیر را بر شعر من دفتر شعر جوان داشته است. البته در دفتر شعر جوان تعدادمان حدود ۱۵ نفر بود و فرصت می‌شد که با هر شاعر به صورت جدی‌تر تعامل کنند، ولی در آفتابگردانها تعداد شاعران خیلی بیشتر بود. شاید این یکی از تفاوت‌های این دو دوره باشد.

شعرهای عاشقانه، تکراری و شبیه هم شده‌اند

* حالا در جلسات حضوری دفتر شعر جوان هم شرکت می‌کنید؟

بله. الآن به صورت حضوری در «حلقه مهر»‌ دفتر شعر جوان شرکت می‌کنم که با مدیریت استاد ساعد باقری اداره می‌شود. فضای جلسه هم طوری است که هرهفته شعر خوب می‌شنویم. یعنی در این جلسه همه شاعران خودشان را ملزم کرده‌اند که حرف تکراری نزنند و شعر خوب بنویسند.

* کتاب «برایم آه بیاور»‌ مجموعه‌غزل است و شما هم فقط غزل می‌نویسید. چرا غزل؟

من فکر می‌کنم غزل گفتن راه رفتن بر یک لبه هم لیز و لغزنده، و هم سفت و محکم است. از طرفی غزل گفتن راحت و از طرفی نیز خیلی سخت است. خیلی‌ها غزل می‌نویسند ولی انگار هیچوقت نتوانسته‌اند حتی یک غزل خوب تولید کنند. این یک مرحله مهم برای هر شاعر است که بتواند غزل خوبی بنویسند که از نظر فنی درست باشد و حرف نویی هم بزند. قالب غزل طوری است که محدودیت‌هایش به آدم جهت می‌دهد. به خاطر همین من غزل را دوست دارم.

* درباره کتاب صحبت کنیم. شعرهای این کتاب از چه بازه زمانی است؟

شعرهای این کتاب از بازه سال ۹۶ تا ۱۴۰۳ را در بر می‌گیرد. البته شعرهای خیلی بیشتری داشتم ولی از بین آنها گزینش کردم. شعرهایی را که خوب بودند جدا کردم و نتیجه آن شد ۳۶ غزل که در کتاب «برایم آه بیاور» منتشر شدند.

* از میان چند شعر این غزل‌ها انتخاب شدند؟

واقعا تعدادشان را نمی‌دانم. من سه تا دفتر داشتم که شعرهایم را در آنها می‌نوشتم. شعرهای کتاب «برایم آه بیاور» از بین این سه تا دفتر انتخاب شده‌اند. هر شعر را هم چندبار خواندم و ویرایش کردم تا به نسخه نهایی رسید.

* مضامین شعرها چگونه است؟

حال و هوای بیشتر شعرها عاشقانه است. البته چند تا غزل در آخر کتاب است که آیینی است. یک ذره هم دودل بودم و می‌خواستم آنها را نگه دارم تا با شعرهای آیینی به صورت یک‌جا منتشر شوند، ولی در نهایت پشیمان شدم. یعنی سعی کردم تنها ملاکم برای شعرهای کتاب، خوب بودن آنها باشد. درباره شعرهای عاشقانه هم بگویم که دوست نداشتم تکراری باشند و فقط از یک دیدگاه باشد؛ تو چرا رفتی، چرا منو تنها گذاشتی و این حرف‌ها. هیچوقت دوست نداشتم اینطوری شعر بگویم. دوست داشتم هم وزن شعرها با هم فرق کند، هم مضمون آنها. سعی کردم در همه غزل‌ها یک حرف و یک حال و هوا را روایت نکنم.

شعرهای عاشقانه، تکراری و شبیه هم شده‌اند

* یکی از مشکلات شعرهای امروز همین است که شعرها شبیه هم شده‌اند. شما تلاش داشتید این اتفاق نیفتد؟

من تلاش کردم،‌ امیدوارم که موفق بوده باشم. من همیشه به این فکر می‌کردم چرا شعرها اینقدر شبیه هم هستند؟ مثلا شعر خانم‌ها یک جوری شبیه هم است، شعر آقایان یک‌جور شبیه هم است، شعرهای آیینی یک‌جور. درباره این قضیه هم خیلی می‌توان صحبت کرد. معشوق در شعر فارسی انگار ثابت بوده و شاعران هم بیشتر مرد بوده‌اند، ولی همان شاعرانی که زن بوده‌اند هم شعرشان با شعر مردان خیلی فرق ندارد. فقط «مهستی گنجوی»‌ است که می‌بینید یک زن این شعر را نوشته است. امروز هم بیشتر شعرهای عاشقانه شبیه هم است و حرف‌ها هم تکراری است.

* شعر خود شما زنانه است یا مردانه؟

فکر می‌کنم شعری که به عنوان یک زن می‌نویسم، باید زنانه باشد. البته این بحث پیچیده‌ای است و بعضی‌ها به این تقسیم‌بندی اعتقادی ندارند. ولی شعری که من گفته باشم، ‌حتما زنانه است. ضمن اینکه نگاه زنانه داریم تا زنانه. الآن شعرهای زنانه ما حال و هوای خاصی دارد. مثلا مدام می‌گویند «چرا منو تنها گذاشتی»،‌ »هرچی تو بگی به حرفت گوش می‌کنم» و چنین حرف‌هایی. ولی من فکر نمی‌کنم اینطوری شعر گفته باشم. شعر من از دیدگاه یک زن و دغدغه‌های اوست، ولی تکرار مکررات نیست. حداقل چنین تلاشی داشته‌ام.

* درباره کتاب بازخوردی هم دریافت کردید؟

بیشتر انتشار آن را تبریک گفته‌اند. هنوز نقدی نخوانده و ندیده‌ام. امیدوارم سال‌ آینده برای کتاب مراسم نقد و بررسی برگزار شود تا به صورت جدی‌تر درباره‌اش حرف بزنیم.

* کدام غزل کتاب را بیشتر دوست دارید؟

این غزل را بیشتر دوست دارم:

بیا فرار کنیم از صدای هم به سکوت

از این تلاطم امواج زیر و بم به سکوت

نمی‌رسند صداها به هم، به جز این نیست

که می‌رسند صداها قدم قدم به سکوت

بگو مگو شده هر گفت و گویمان، دیگر

مگو مگو! که من این بار راضی‌ام به سکوت

به جای آن که بگویی چقدر غمگینی

نگاه کن که می آید چقدر غم به سکوت

به خود اجازه ندادم که آه هم بکشم

و باز، دم به سکوت است و بازدم به سکوت

* به عنوان کسی که به تازگی کتاب شعر منتشر کرده‌اید، نکته‌ای درباره انتشار و توزیع آن دارید؟

آرزو دارم به شعر بچه‌های جوان‌تر بیشتر توجه شود و کتاب‌های شاعران جوان بیشتر مورد توجه قرار گیرد. نمی‌دانم چرا اینطور نیست. کاش کتاب شاعران جوان پخش بهتری داشت و این کتاب‌ها را در کتابخانه‌های سطح شهر می‌دیدیم. تهیه کتاب شاعران جوان سخت است و کتابفروشی‌های شاخص هم معمولا این کتاب‌ها را نمی‌آورند. امیدوارم در این قضیه تجدیدنظری شود و به شعر ما بیشتر توجه کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

پیاده روی اربعین کلیدواژه های جدیدی به شعرمان داد؛ قالب نیمایی و آزادی عمل شاعر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: محمدرضا طهماسبی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است. خودش می‌گوید شعر را از دوران راهنمایی شروع کرده و از نوجوانی با شعر هم‌نشین بوده است. او دوره کارشناسی را با تحصیل در رشته مدیریت صنعتی گذرانده است اما با تغییر رشته در دوره کارشناسی‌ارشد، در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرده و بنا به دلایلی آن را نیمه‌کاره رها کرده است. از طهماسبی پیش از این کتاب‌های «گزاره‌ها»، «واژگان واژگون»، «کتمان» و «زرورق» منتشر شده است.

به بهانه برگزیده شدن طهماسبی در بخش شعر جایزه جهانی اربعین که اختتامیه آن هفته پیش برگزار شد و برای اطلاع از فعالیت‌های اخیر و کتاب‌های آماده انتشارش، سراغ او رفتیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای طهماسبی در جایزه جهانی اربعین مقام اول را در بخش شعر به دست آوردید، آن هم با قصیده‌ای ۱۱۰ بیتی. درباره این جایزه و این قصیده طولانی صحبت کنیم.

جایزه جهانی اربعین توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار می‌شود که امسال از ۴۲ کشور دنیا در رشته‌های مختلف، در آن شرکت کرده بودند. خوشبختانه من توانستم رتبه اول را در بخش شعر به دست بیاورم. آقای عقیل اللواتی از عمان رتبه دوم و علی مشهوری از ایران و نیکولا حسن دیکولا از ایتالیا هم به صورت مشترک رتبه سوم را کسب کردند.

* درباره قصیده‌ای که با آن برگزیده شدید بیشتر صحبت کنیم. چه شد این قصیده را نوشتید؟

این قصیده را در استقبال از «سید رضا هندی» شاعر عراقی رفته بودم. رضا هندی شعری با وزنی عجیب و غریب در مدح مولا دارد. من با خواندن قصیده ایشان قصیده‌ای فارسی برای اربعین نوشتم که قصیده قرّا و محکم و خاصی شده است. بخش اول آن مدح امیرالمومنین (ع) است و بخش دوم آن به ماجرای کربلا و اربعین می‌پردازد. اوایلش در خانه نشسته و حسرت می‌خورد که چرا نمی‌روم، اما ناگهان تصمیم می‌گیرد که حرکت کند؛ «گفتم بسم اله، در خانه جایز نَبُود ماندن دیگر / و توکل علی المتوکل و افوض امری بالحیدر/ راهی شدم از خانه به نجف چون گنجشکی که گشاید پر».

* وزن سخت و عجیبی دارد. چه طور در این وزن ۱۱۰ بیت نوشتید؟

واقعا عنایت مولا بود. من در حرمش از حضرت خواستم که شعری بگویم. فردای مراجعت به تهران، این شعر را از ده صبح تا دوازده شب نوشتم و تمام شد. واقعا عجیب و غریب بود. خودش عنایتی بود. این قصیده واقعا قصیده محکم و درستی است.

* بعد از نوشتن آن را اصلاح هم کردید یا همان نسخه ابتدایی، نسخه نهایی هم بود؟

بله. بعد نشستم و بعضی ابیات را کمی ویرایش کردم، ولی خود قصیده کار محکمی بود. «باید شعری گویم او را شیرین چو دهین ابوشکّر / گویم رب الشرح لی صدری، بیرون آیمش از عهده مگر / وز هندی شاعر ابیاتی آرم به ودیعه در این دفتر» ای آخر. قصیده خاصی است.

* خواندن این شعر برای مخاطب عام کمی سخت است.

شعرهای من همین‌طوری است؛ زبان آرکائیک و فاخر و خراسانی. به هرحال قصیده کلا همین است. قصیده نه غزل است، نه ترانه است. زبان خودش و مخاطب خودش را دارد.

* از این جهت گفتم که وزن متفاوتی دارد و خود شاعران هم کمتر با چنین وزنی سر و کار دارند.

بله. اگر وزنش دستت بیاید تا آخر راحت می‌خوانی. «حق دارد اگر احمد بخشد بر حیدر زهرای اطهر / حق دارد اگر گوید به علی انا اعطیناک الکوثر». مخاطب بر وزن سوار شود، به راحتی می‌تواند ارتباط بگیرد.

دو تا مجموعه آماده انتشار دارم که یکی از آنها را سوره مهر چاپ می‌کند. این کتاب یک مجموعه‌شعر نیمایی است. شاید کسی باور نکند که طهماسبی دارد مجموعه‌شعر نیمایی چاپ می‌کند، ولی این کتاب یک مجموعه‌شعر نیمایی به سبک زبان اخوان است.

* شعر اربعین در یکی دو سال گذشته وارد یک دور تکرار شده است؛ هم تکرار در قالب‌ها و وزن‌ها، هم تکرار در مضامین و معانی. با این‌همه شما برای اربعین قصیده‌ای طولانی و خراسانی، آن هم در وزنی خاص، نوشتید که خودش معانی جدیدی خلق می‌کند و حس و حال متفاوتی به مخاطب می‌دهد. شعر اربعین به تکرار رسیده یا می‌توان درباره آن کار نو نوشت؟

نه. قطعا می‌توان نوشت. البته خود شعر اربعینی هم به شعر آیینی و شعر امروز ما فضاها و کلمات و معانی جدیدی بخشید. از وقتی که این پیاده‌روی شکل گرفته، کلیدواژه‌هایی آمده که در شعر ما نبود. مثلا شعر «کنار قدم‌های جابر»‌ نوشته شد؛ آن در حالی که کمتر کسی جابر ابن عبدالله انصاری را می‌شناخت. یا کلمات عمود و موکب و مضیف که به دایره کلمات ما اضافه شدند. برای نوشتن شعر اربعینی، باید از کلیشه‌ها خارج بشوی.

* درباره اربعین پیش از این قصیده، شعر دیگری هم داشتید؟

شعری داشتم با ردیف «سر»‌ که مطلع آن این است «سری مجرد و تنها سری که مستقل است / سری که از ازل از تن جدا و منفصل است».

* از کتاب و مجموعه‌شعر جدید چه خبر؟ کاری در دست چاپ دارید؟

دو تا مجموعه آماده انتشار دارم که یکی از آنها را سوره مهر چاپ می‌کند. این کتاب یک مجموعه‌شعر نیمایی است. شاید کسی باور نکند که طهماسبی دارد مجموعه‌شعر نیمایی چاپ می‌کند، ولی این کتاب یک مجموعه‌شعر نیمایی به سبک زبان اخوان است.

* زبان محمدرضا طهماسبی در قصیده را دیده‌ایم و خوانده‌ایم. ترکیب این زبان خراسانی با شعر نیمایی، آن هم به پیروی از زبان و سبک اخوان، حتما خواندنی خواهد بود. بیشتر توضیح می‌دهید؟

این مجموعه‌شعر داستان دارد. نوشتن این مجموعه برای من یک کار تفننی بود. شاعر عزیزی یک مجموعه‌شعر سپید نوشته بود و برای من فرستاده بود تا نظر بدهم. من تمام شعرهای ایشان را به نیمایی و با زبان اخوان نوشتم. یعنی خیلی از مضامین این شعرها اصلا برای من نیست. طرف شعر سپیدش را گفته بود و هیچ وزن و قافیه‌ای نداشت؛ من هم تفننی این شعرها را با زبان اخوان نوشتم و دیدم خوب شدند.

* مضامین کتاب برای شما جذاب بود یا چیز دیگری؟

نه. تفنن بود. دوست داشتم با زبان اخوان مشقی بنویسم. تجربه جالبی بود؛ یک شعری که یکی دیگر آن را در قالب سپید گفته، تو همان شعر را با همان مضامین در قالب نیمایی و زبان اخوان بنویسی. فرم را تغییر می‌دهی و کار تازه‌ای می‌کنی. این یک بازی شعری برای خودم بود. فکر می‌کنم نزدیک ده سال این مجموعه گم شده بود که به تازگی در اسباب‌کشی آن را پیدا کردم. بعد از ده سال دوباره آن را خواندم و دیدم که بعضی از شعرها واقعا خوب است و حیف است که منتشر نشوند.

* احتمال دارد از این پس نیمایی را جدی‌تر بگیرید؟ چون همیشه قصیده و غزل و قالب‌های کهن شعر فارسی برای شما در اولویت بوده است.

چرا که نه؟ یک مجموعه نوشته‌ام دیگر. شاید بالغ بر چهل تا شعر در این کتاب است.

* این مجموعه‌شعر که گفتید برای ده سال پیش است. منظورم از این به بعد است؛ آن هم با جدیتی بیشتر که به نیمایی‌های خاص شما برسیم. هم در زبان و فرم، هم در مضمون و معنا.

قالب نیمایی را دوست دارم. قالبی است که به شاعر آزادی عمل می‌دهد. آقای علی داودی را ببینید؛ خیلی راحت با نیمایی کنار می‌آید. وقتی شعرهای نیمایی‌اش را می‌خوانی، می‌بینی چقدر راحت حرف می‌زند. آن تکلفی که نیما را وادار کرد وزن و قوالب را بشکند و قافیه‌ها را جابجا و کم و زیاد کند، امروز هم وجود دارد و اگر شاعری به سمت نیمایی برود خیلی به او کمک می‌کند که حرف‌هایش را راحت‌تر بنویسد. درواقع سرایش او را تسهیل می‌کند. من برای نوشتن همین قصیده اربعینی که ۱۱۰ بیت است، نیاز به ۱۱۱ قافیه داشتم. قافیه و وزنی که نوشتن در آن سخت است. شما در قصیده مقید هستی که ۱۱۱ بار کلمات هم‌قافیه را بیاوری و از وزن هم عدول نکنی، ولی در شعر نیمایی از این خبرها نیست. شما می‌توانی بندها را کوتاه و بلند کنی. می‌توانی شعر کوتاهی بنویسی که فقط تصویر کردن یک لحظه است. اینها امکانات قالب نیمایی است که باعث می‌شود به آن جدی‌تر فکر کنم.

تا امروز قصاید من چاپ نشده است. من چیزی نزدیک به صد تا قصیده خوب دارم. قصیده است واقعا. فقط چهار تا قصیده برای آقا رسول الله (ص) دارم. برای هرکدام از اهل بیت (ع) قصیده‌ای دارم. برای امام حسین (ع) و امیرالمومنین (ع) چند تا قصیده دارم. به همین خاطر این کتاب اگر منتشر شود، مجموعه قطوری می‌شود.

* پس احتمال دارد که از شما یک مجموعه‌شعر نیمایی بخوانیم که از همه‌نظر شعری نیمایی با زبان و مضامین محمدرضا طهماسبی باشد. درست است؟

عرض کردم؛ چرا که نه؟ شاعریم دیگر. من چندوقت پیش یک رباعی گفتم. من که هیچ‌وقت علاقه‌ای به رباعی نداشتم ولی یک رباعی از مهستی گنجوی خواندم، تحت تأثیر قرار گرفتم و یک رباعی گفتم. بنابراین بعید نیست که در هر قالبی شعر بنویسم. ناگهان دیدی ترانه هم گفتم. هرچند ترانه هم گفته‌ام، ولی منظورم به صورت جدی است. می‌خواهم بگویم قوالب مختلف است، آنات و حالات آدم هم مختلف است. می‌بینی ناگهان در فضایی قرار می‌گیری و در قالب‌های دیگر هم می‌نویسی. مثلا من شعر طنز هم گفته‌ام. اگر به کارهای من نگاه کنید می‌بینید که من رباعی، طنز، مثنوی، قصیده، ترانه و… هم گفته‌ام و در هر ژانری هم شعر دارم. در حماسه، مرثیه، طنز، مفاخره و… شعر دارم. کارنامه ادبی من مثل کشکولی است که در آن تنوع قالبی و موضوعی زیاد است.

* دومین کتابی که آماده چاپ دارید چیست؟

تا امروز قصاید من چاپ نشده است. من چیزی نزدیک به صد تا قصیده خوب دارم. قصیده است واقعا. فقط چهار تا قصیده برای آقا رسول الله (ص) دارم. برای هرکدام از اهل بیت (ع) قصیده‌ای دارم. برای امام حسین (ع) و امیرالمومنین (ع) چند تا قصیده دارم. به همین خاطر این کتاب اگر منتشر شود، مجموعه قطوری می‌شود. منتها هنوز نمی‌دانم آن را به کدام ناشر بسپارم. چند ناشر از این کتاب استقبال کرده‌اند ولی این کتاب نیاز به یک کار جدی و حرفه‌ای دارد. انتشارات مجمع شاعران اهل بیت، سوره مهر، شهرستان ادب و… برای چاپ کتاب اعلام آمادگی کرده‌اند ولی هنوز نهایی نشده است. بدون تعارف من با این کتاب نگاهی هم به جایزه فجر دارم. چون بعضی از قصادی که در این کتاب است، جزو قصاید مطرح این روزگار است. همین قصیده ۱۱۰ بیتی کار مهمی است. دوست دارم این قصاید در شکل و شمایل مناسبی منتشر شود.

* با این حساب امسال چاپ نمی‌شود.

نه. به نظرم این کتاب وسواس بیشتری می‌طلبد.

* با این‌همه ما منتظر یک گزیده خوب از قصاید شما باشیم. همین‌طور است؟

بله. ولی باید ناشری باشد که برای کتاب وقت بگذارد. چون این کتاب، کتاب قطوری می‌شود و نیاز به چاپ وزین و خوبی دارد. دوست دارم این کتاب یک کار خوب و ماندگار باشد. چیزی باشد که اکثر قصاید من در آن جمع باشد و دوستان شاعر بتوانند به کارنامه من در قصیده نگاه بکنند. همه شاعران من را با قصیده می‌شناسند ولی از پنج شش کتابی که چاپ کرده‌ام، هیچ‌کدام کتاب قصیده نیست. با اینکه شهرتم به قصیده است، تا امروز قصایدم چاپ نشده است. امیدوارم این اتفاق به زودی بیفتد.

منیع: خبرگزاری مهر