شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است


به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد تخصصی شعر کودک و نوجوان با موضوع «محتوا در شعر نوجوان»‌، شامگاه سه شنبه ۲۱ اسفند با حضور شاعران کودک و نوجوان در سالن صفارزاده حوزه هنری برگزار شد.

ناصر کشاورز، غلامرضا بکتاش، مریم زندی، طاهره شهابی، اکرم سادات هاشمی‌پور، حامد محقق و سورنا جوکار از شاعرانی بودند که در این برنامه حضور داشته و به سخنرانی و هم‌فکری درباره موضوع جلسه پرداختند.

در ابتدای نشست سورنا جوکار شاعر و دبیر این میزگرد گفت: اگر مخاطب با ادبیات کودک و نوجوان آشنا شود، در بزرگسالی کتابخوان حرفه‌ای و بهتری خواهد بود. مثل ورزشکاری که توسط یک مربی استعدایاب کشف می‌شود و این مربی سازنده او را به یک ورزشکار حرفه‌ای تبدیل می‌کند و به مربی‌های حرفه‌ای‌تر می‌سپارد. تصور من هم از ادبیات کودک و نوجوان چنین چیزی است که البته این روزها در ادبیات ما رقم نمی‌خورد.

جوکار افزود: ما از ادبیات کودک و نوجوان استفاده ابزاری و منحصر به سرگرمی داریم. در صورتی این حوزه یک وظیفه دیگر هم دارد و آن آموزش تاریخ و فرهنگ و زبان فارسی و صدها خرده فرهنگ دیگر است. بی توجهی به همین نکته باعث شده تولیدات ما در ادبیات کودک و نوجوان بازاری شوند.

حوزه هنری برای شعر کودک نوجوان برنامه‌های بیشتر و مبنایی‌تری خواهد داشت

این شاعر درباره برنامه‌های مرکز آفرینش‌های حوزه هنری برای شعر کودک و نوجوان گفت: ادعا ندارم که قرار است در این حوزه معجزه رقم بزنیم اما دفتر آفرینش‌ها سعی می‌کند با کمک و همراهی شما یک کار مختصری انجام بدهیم، با هم درباره مسائل این حوزه صحبت کنیم و ببینیم در این مسیر طی شده چه کرده‌ایم و کجا را درست و کجا را اشتباه آمده‌ایم. با همین هدف برای سال آینده برنامه‌های بیشتر و مبنایی‌تری خواهیم داشت. در قدم اول قرار است برای پژوهش و تحقیق و بررسی در ادبیات کودک و نوجوان یک منبع و بانک اطلاعاتی خوب و قابل توجه آماده کنیم که این کار نیاز به تشکیل کارگروهی جدی دارد. مقالات پژوهشی در حوزه کودک و نوجوان به مفالات غربی ارجاع داده‌اند و ما هیچ منبع داخلی برای نقد و بررسی و شناخت ادبیات کودک و نوجوان نداریم. اگر امروز می‌خواهیم شاعر و نویسنده‌ای را نقد کنیم، نیاز به منابع داخلی داریم و من امیدوارم در سال آینده بتوانیم این کار را شروع کنیم.

وی خطاب به شاعران کودک و نوجوان که در جلسه بودند درباره موضوع این نشست گفت: موضوع جلسه امروز محتوای شعر نوجوان است. نیاز مخاطب نوجوان چیست؟ آیا شعر ما پاسخگوی نیاز اوست؟ تولیدات ما به درد او خورده است یا اینکه این تولیدات تنها ذهنیات و تصورات خود ما بوده است؟ آیا این کارها نتایجی هم داشته است و ما را به سمت چیزی که انتظار داشتیم برده است یا نه؟ ممنون می‌شوم اساتید و شاعران گرامی در این حوزه نکات‌شان را بیان کنند.

ناصر کشاورز شاعر پیشکسوت شعر کودک و نوجوان در پاسخ به پرسش‌های جوکار گفت: من بیشتر در شعر خردسال و کودک فعال هستم و حتی در شعر کودک و خردسال هم بعد از این‌همه سال ادعایی ندارم که بگویم باید چه کنیم. برعکس، بعضی دوستان که بعد از چاپ دو تا کتاب درباره همه چیز حکم صادر می‌کنند، من فکر می‌کنم باید با تأمل بیشتری حرف زد. چرا که اگر امروز نظریه‌ای بدهم، باید در روزهای آتی خودم را محدود به همین نظریه کنم. من مباحث نظری‌ام را نوشته‌ام و به صورت مکتوب برای خودم نگه داشته‌ام. فکر می‌کنم اینها باید زمانی چاپ شوند که ما نباشیم و دوستان ایرادگیر نتوانند به ما ایراد بگیرند. من ترجیح می‌دهم کمتر بگویم، ولی چون مجلس دوستانه است نکاتی را بیان می‌کنم. ضمن اینکه این صحبت‌ها برای دستیابی به سوالات بیشتر است، نه پاسخ‌های بیشتر.

وی افزود: شعر نوجوان از سالیان پیش مشکل دچار مشکل بود. همیشه مانده بودیم که چگونه برای نوجوان‌ها کتاب مناسب تولید کنیم. ضمن اینکه من فکر می‌کنم یک دوره خردسالی و کودکی داریم و بعدش دوره بزرگسالی است. یعنی نوجوانی آغاز بزرگسالی است. اغلب دیده‌ایم که نوجوان‌ها ادبیات بزرگسالان را دنبال می‌کنند. در کتابخانه هم کتاب‌های قطورتر و بزرگ‌تر را پیدا می‌کنند و فکر می‌کنند خیلی بزرگ شده‌اند. سنی است که دوست دارند بزرگ‌تر باشند. این یکی از پیچیدگی‌های دوره نوجوانی است.

نوجوان‌ها از کتابی که شمایل کتاب کودک دارد پرهیز می‌کنند

این شاعر کودک و نوجوان کتاب‌سازی شعر نوجوان را نیازمند تغییر دانست و گفت: نوجوان‌ها به خاطر همین روحیه‌ای که برای زودتر بزرگ شدن دارند،‌ معمولا از کتاب‌هایی که شکل و شمایل کتاب کودک دارد پرهیر می‌کنند؛ به خصوص کتاب‌هایی که تصویر داشته باشد. کودکان با تصویر ارتباط بهتری دارند ولی نوجوان فکر می‌کند من دیگر بچه نیستم و نباید چنین کتابی را به دست بگیرم. به خاطر همین است که ما کتاب‌های نوجوان‌مان اقبال خوبی نداشت، چون فکر می‌کرد بزرگ‌تر شده است و باید کتاب‌های بزرگسال را بخواند. این یک مساله مهم است.

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

کشاورز ادامه داد: همچنین روند رشدی ما از کودکی تا بزرگسالی، به خصوص در ایران،‌ یک مقدار در هم تنیدگی عجیبی دارد. یک وقت می‌بینیم یک بچه هفت هشت ساله حرفی می‌زند که یک آدم چهل ساله غربی می‌گوید؛ این‌قدر آگاه است و جلو است. یک وقت‌هایی هم می‌بینید که خیلی عقب است؛ یعنی کودکی نکرده است و به خاطر همین دچار آسیب‌های روحی و روانی شده است. به خاطر مسائل اقتصادی و اجتماعی که روز به روز بیشتر می‌شود،‌ کودکان ما در بستر درستی قرار نمی‌گیرند. گاهی وقت‌ها می‌بینیم که بچه باید نقش مادر و پدر را بازی کند. این هم به آن درهم‌تنیدگی سنی که گفتم بیشتر دامن می‌زند. گاهی وقتها مسئولیت‌ها در یک خانواده پرجمعیت، بر دوش نوجوان خواهد افتاد. این در هم‌تنیدگی‌ها و پیچیدگی‌ها روند رشدی که ما انتظار داریم را به‌هم ریخته و آن‌طور که باید انجام نمی‌شود. این هم از یک طرف کار را دچار مشکل می‌کند.

نوجوان‌ها به خاطر همین روحیه‌ای که برای زودتر بزرگ شدن دارند،‌ معمولا از کتاب‌هایی که شکل و شمایل کتاب کودک دارد پرهیر می‌کنند؛ به خصوص کتاب‌هایی که تصویر داشته باشد.

وی افزود: با تغییر و تحولاتی که در سال‌های اخیر و در عصر ارتباطات و اطلاعات اتفاق افتاده و فضای مجازی گسترش پیدا کرده، هجمه‌ی زیادی از طرف غرب به کودکان و نوجوان‌های ما وارد می‌شود. در اثر همین هجمه‌ها نوجوانان ما الان حالت حیرانی دارند و نمی‌دانند درست و غلط را چطور تشخیص بدهند. در جامعه‌ای زندگی می‌کنند که فرهنگ و هویت و ارزش‌های خاص خودش را دارد ولی از بیرون فرهنگی به آنها هجوم آورده که در تضاد با این فرهنگ بومی و ملی است. عصر ارتباطات و اطلاعات باعث شده هم چیز به هم بریزد. از طرفی جذابیت‌هایی که آن طرف ایجاد می‌کند، می‌تواند کودکان و نوجوانان ما را فریب بدهد و به سمت خودش جذب کند. ما باید از خودمان سوال کنیم باید چه جاذبه‌هایی ایجاد کنیم که آن طرف را دور کند؟ چه محصولی تولید کنیم که آن را بپذیرد و محصول خارجی را رد کند؟

کشاورز با بیان اینکه ما در حوزه ایجاد جذابیت‌های فرهنگی و ادبی و هنری برای نوجوان‌ها کمکاری کرده‌ایم،‌ گفت: چرا دچار این مشکل شده‌ایم؟ چون دچار دست‌اندازهای گزینشی می‌شویم و حرکات معکوس انجام می‌دهیم. حرکات معکوس یعنی چی؟ یعنی سازمان‌ها و ارگان‌ها و مدیران و… که ثروت و قدرت و نشر و… دست آنهاست، نویسنده‌ها را به سمت خودشان جذب می‌کنند و فکر خودشان را به نویسنده‌ها القا می‌کنند. اگر می‌خواهیم جامعه پویا باشد و حرکت کند، باید اندیشه از اندیشه‌ورزان بگیریم و تبدیل به اثر ادبی کنیم نه اینکه از مدیران بگیریم. مدیر باید در جایگاه مدیریت‌اش بنشیند و بگذارد نویسنده اندیشه تولید کند. چون نویسنده است که فکر می‌کند و برای موضوع چاره‌اندیشی می‌کند و با سوژه ارتباط دارد و می‌تواند درباره آن تأمل کند. او مثل بچه‌ها زندگی کرده و با آنها هم‌بازی شده است. این درک و فهم از دوره کودکی و نوجوانی سال‌ها تجربه می‌خواهد و یک مدیر نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

اینکه شعر نوجوان خوانده نمی‌شود درست نیست

در ادامه این میزگرد مریم زندی درباره ورودش به شعر کودک و نوجوان گفت: فکر می‌کنم در این باره استثنا بودم، چون از کودکی شعر کودک و نوجوان نوشتم. ابتدا با شعر بزرگسال شروع کردم ولی چون در دوازده سیزده سالگی کانون می‌رفتم و آقای بکتاش مربی من بودند، فهمیدم شعر نوجوان چیست و از همان‌جا شروع کردم به نوشتن شعر کودک و نوجوان. کمی بزرگ‌تر که شدم، دیدم کودکی و نوجوانی همچنان همراه من است. حس نوجوانی و کودکی همراهم بود و فکر می‌کردم می‌توانم با نوجوان‌های امروز همزادپنداری کنم.

زندی ادامه داد: مخاطب‌شناسی یکی از موضوعات در ادبیات کودک و نوجوان است. فکر می‌کنم شناخت مخاطب برای هر شاعر کودک و نوجوانی این است که اقتضائتش چیست؟ در چه محیطی تربیت شده و کلاس چندم است؟ دایره لغاتش چیست؟ فرهنگ و بوم و اقلیمش چیست؟ حتی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی آن کودک چیست؟ این‌ها نکات مهمی است که آموختنی است. شعر جوششی است و باید قریحه و استعداد آن را داشته باشی ولی بعضی چیزها آموختنی است؛ مثل اینکه مخاطب را بشناسیم. البته در این زمانه که همه چیز با سرعت نور عوض می‌شود، خیلی سخت است که منِ دهه شصتی خودم را جای نوجوان دهه هشتادی و دهه نودی بگذارم و او را بفهمم. می‌توانم با دیدن علائق و سلایق آنها و با مطالعه ادبیات کودک و نوجوان به این نسل نزدیک شوم، ولی یک وقت‌هایی بهترین راه حل گفتگو است. بعضی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم دنیای آنها از ما خیلی دور است ولی وقتی صحبت می‌کنیم، می‌بینیم خیلی هم دور نیست و شاید یک نسخه به‌روز شده از ما هستند.

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

این شاعر قهر نوجوان‌ها با شعر نوجوان را رد کرد و گفت: ما اشتباهی می‌کنیم و می‌گوییم مخاطب ما کتاب نوجوان دوست ندارد و نمی‌خواند. مگر چند تا نوجوان به گالری می‌روند؟ چند تا نوجوان ورزش می‌کنند؟ وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک دسته فیلم‌باز هستند، یک دسته فوتبال بازی می‌کنند و یک دسته هم کتاب می‌خوانند. ما وظیفه داریم برای همه نوجوان‌ها بنویسیم ولی نباید انتظار داشته باشیم که همه آنها آثار ما را بخوانند. مگر همه بزرگسالان به شعر و ادبیات علاقه دارند؟ در نوجوانان هم همین‌طور است. به نظرم باید مخاطب را به خوبی بشناسیم و بدانیم که دسته‌ای از نوجوان‌ها شعر می‌خوانند و دسته‌ای از آنها هم به چیزهای دیگری مشغول هستند. هدف اصلی ما همان کسانی هستند که شعر می‌خوانند.

در شعر نوجوان بیش از اندازه به طبیعت پرداخته‌ایم

زندی برچسب زدن روی شعر نوجوان را یکی از دلایل کم‌رونق شدن آن معرفی کرد و گفت: همین برچسب زدن روی شعر نوجوان و تکرار این که نوجوان‌ها شعر نوجوان نمی‌خوانند، باعث شده که این حرف دهان به دهان بچرخد و استقبال ناشران از شعر نوجوان کمتر شود و مدیران آن را جدی نگیرند و برای آن هزینه نکنند.

ما وظیفه داریم برای همه نوجوان‌ها بنویسیم ولی نباید انتظار داشته باشیم که همه آنها آثار ما را بخوانند. مگر همه بزرگسالان به شعر و ادبیات علاقه دارند؟ در نوجوانان هم همین‌طور است. به نظرم باید مخاطب را به خوبی بشناسیم و بدانیم که دسته‌ای از نوجوان‌ها شعر می‌خوانند و دسته‌ای از آنها هم به چیزهای دیگری مشغول هستند.

وی افزود: باید بدانیم نوجوان ۱۲ ساله با ۱۵ ساله چه فرقی می‌کند؟ احساسات و عواطف آنها فرق دارند. یک زمانی حرف زدن درباره عشق برای نوجوان‌ها تابو بود اما حالا کتاب‌های عاشقانه برای نوجوان‌ها کار می‌کنیم. البته هنوز هم انتشاراتی‌ها با وسواس راجع به عشق نوجوان کار می‌کنند. ولی من فکر می‌کنم یکی از موضوعات نوجوان، عشق محجوب است. چند وقت پیش یکی از دوستان ما یک مجموعه‌شعر نوجوان فرستاد و گفته بود «رفتی و پشت سرت در رو بستم و من منتظرم برگردی». گفتم این عشقِ بزرگسال است. در عشق نوجوان «در رو بستم و منتظرم برگردی» وجود ندارد. شاید جامعه ما دچار مشکلاتی شده و نسل جدید با معضلاتی روبرو هستند، ولی عشق نوجوان یک عشق نجیبانه است. عشق و عاطفه و احساس یکی از نیازهای نوجوان است که باید توسط شاعران نوجوان جدی گرفته شود. آقای حسین تولایی تحقیقی انجام داده بودند که نشان می‌داد گزینه اول علاقه‌مندی نوجوان‌ها نوشتن درباره احساسات‌شان و عشق است.

وی افزود: ما خیلی وقت ها نوجوان را دست کم می‌گیریم. این روزها دیگر دغدغه نوجوان طبیعت نیست، بلکه تنهایی و مسائل دیگری است که با آن دست به گریبان است. در عین اینکه قدش بلند شده بزرگ‌ترها او را بین خودشان راه نمی‌دهند. همچنان دوست دارند در جمع دوستان کودکی‌شان باشند ولی چون قدشان بزرگ شده خجالت می‌کشند. اگر قرار است درباره طبیعت بنویسیم، طبیعت باید لایه‌ی رویی باشد و زیر آن حرف دیگری بزنیم. خیلی وقت‌ها شعرهای نوجوان درباره طبیعت است و هیچ حرف دیگر و هیچ زیرلایه‌ی‌ دیگری ندارند که بگوییم دردی از نوجوان ما را دوا می‌کند.

ناشران نباید به شاعران بگویند چه چیزی بنویسید

در ادامه میزگرد ناصر کشاورز در پاسخ به پرسش سورنا جوکار درباره تعامل بین شاعر و ناشر در حوزه شعر کودک و نوجوان گفت: برای ادامه کار با همین ناشری که «می می نی»‌ را چاپ کرد یا ناشرانی که کتاب‌های پرفروش من را منتشر می‌کردند، با آنها شرط می‌گذاشتم. چون می‌دیدم من را به سمتی می‌برند که خودشان می‌خواهند و برای اینکه ذهن من را قبضه نکنند، برای آنها شرط می‌گذاشتم و می‌گفتم این کار سفارشی را برایت می‌نویسم ولی در ازای آن سالی دو یا سه تا کتاب از آن نوع که من می‌خواهم باید چاپ کنید. آنها هم قبول می‌کردند؛ البته بعضی از آنها جا می‌زدند و به قول‌شان عمل نمی‌کردند، ولی من شرط می‌گذاشتم و تا جای ممکن سعی می‌کردم کتاب‌هایی را که خودم دوست دارم هم چاپ کنم و طوری نشود که فقط بر اساس بازار و نیاز ناشر بنویسم. من معتقدم ناشر نباید به شاعر دیکته کند که چه چیزی بنویسد.

وی درباره عدم استقبال مردم و خانواده‌ها از کتاب‌هایی که در جشنواره‌ها برگزیده می‌شوند، گفت: کتاب‌هایی که من می‌نویسم و دوستان به آن جایزه می‌دهند، هیچ‌وقت این کتاب‌ها و جایزه‌ها جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها نبوده است. باید ببینیم دلیل آن چیست؟ آیا مردم به این جشنواره‌ها اعتماد ندارند یا دلیل دیگری دارد؟ مثل این است که یک عده دور هم جمع شده‌ایم و خودمان می‌گوییم و خودمان می‌خندیم و به خودمان جایزه می‌دهیم، ولی مردم این کارها را نمی‌خوانند و نمی‌خرند. همین مسأله تیغ ناشران را روی ما برّنده‌تر می‌کند و باعث می‌شود شاعران کارهایی را بنویسند که دلخواه خودشان نیست.

در ادامه سورنا جوکار با اشاره به صحبت‌های مریم زندی چند سوال مطرح کرد: آیا باید برای مخاطب گفت یا به جای مخاطب؟ آیا ما باید به عنوان بزرگتر و دانای کل و سیاست‌گذار تصمیم بگیرم که نوجوان چه چیزی بخواند؟ یا اینکه من باید دوران نوجوانی خودم را به یاد بیاورم و آن را تکرار کنم؟ اصلا ما و نسل حاضر می‌توانیم با هم اشتراکی داشته باشیم یا هر نسلی اقتضائات خودش را دارد؟

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

غلامرضا بکتاش با توجه به این سوالات گفت: به یک شاعری گفتند چرا شعری نمی‌گویید که ما بفهمیم؟ آن شاعر جواب می‌دهد چرا شما شعری که ما می‌گوییم نمی‌فهمید؟ این یک مسأله است. مسأله دوم این است که عصر حاضر، عصر هزینه-فایده است. بنابراین ناشرها این امتیازی را که با شعر امثال ما به دست آورده‌اند، خودمان به آنها داده‌ایم و اجازه داده‌ایم با ما هر طوری که می‌خواهند رفتار کنند.

شعر نوجوان باید به سمت حرف‌های مفهومی و جدی برود

بکتاش درباره دایره مخاطبان شعر نوجوان گفت: بعضی دوستان هم گفتند؛ خیلی از نوجوان‌ها همین حالا که ما اینجا جلسه داریم و راجع به شعر نوجوان صحبت می‌کنیم، در سالن‌های ورزشی هستند. آنها مخاطبان ما نیستند. چرا وقتی اسم نوجوان می‌آید، انتظار داریم همه نوجوان‌ها باید شعر ما را بخوانند؟ این انتظار به‌جایی نیست. ضمن اینکه آیا شاعر نوجوان امروز آنقدر نوگرا بوده و حرف‌های تازه زده که چهار تا نوجوان را جذب شعر نوجوان کند؟ من می‌گویم نه، این کار را نکرده است. جایی که من دنبال مقصر می‌گردم و خودم را هم مقصر می‌دانم، همین‌جاست که ما تکرار مکررات بوده‌ایم و به جای ادبیات، بلغور تحویل مخاطبی دادیم که کتاب می‌خواند و شعر دوست دارد.

ما در شعر نوجوان چسبیده‌ایم به توصیف و دست از توصیف طبیعت برنمی‌داریم. همان‌طور که پلنگ صورتی و تام و جری دیگر در انیمیشن ما جایی ندارد و انیمیشن‌ها هم به سمت انیمیشن‌های مفهومی پیش می‌روند، شعر نوجوان هم باید به سمت مفهومی شدن حرکت کند.

بکتاش افزود: پس ما موفق نبوده‌ایم. آن قسمت‌هایی که نوپردازی شده و حرف تازه بیان شده، در همان اضافات شعر دیگران خنثی شده و اصلا نگذاشته‌اند که این حرف شنیده شود و در نطفه خفه شده است. خانم زندی به دنیای نوجوان‌ها اشاره کردند و گفتند از دنیای نوجوان‌ها از دنیای ما دور است. به نظر من دنیای ما از دنیای نوجوان‌ها دور است. ما نتوانستیم به نوجوان امروز، خاص آن نوجوانی که به ادبیات علاقه دارد، نزدیک شویم و شعرمان را به دست او برسانیم. ضمن اینکه من وقتی از شعر نوجوان حرف می‌زنم، خیلی از نوجوان‌ها مخاطب من نیستند. ما برای خیلی از نوجوان ها شعر نمی‌نویسیم. ما برای یک عده کمی که شعر را می‌فهمند شعر می‌نویسیم. بنابراین نباید توقع داشت که همه نوجوان‌ها مخاطب شعر ما باشند. کتاب‌های ما را بخوانند.

وی پرداختن بیش از اندازه به توصیف در شعر نوجوان را یکی از آسیب‌های شعر نوجوان دانست و گفت: در اندیشه شعر نوجوان کوتاهی شده است. وقتی می‌خواهیم درباره یک ابر صحبت کنیم و شما دست از توصیف برنمی‌داری، نمی‌توانی اندیشه منتفل کنی. ما در شعر نوجوان چسبیده‌ایم به توصیف و دست از توصیف طبیعت برنمی‌داریم. این به درد نوجوان نمی‌خورد. همان‌طور که پلنگ صورتی دیگر در انیمیشن ما جایی ندارد، همان‌طور که تام و جری نداریم، همان‌طور که گربه سگ نداریم، و انیمیشن‌ها هم به سمت انیمیشن‌های مفهومی پیش می‌رود، شعر هم باید به سمت مفهومی شدن حرکت کند. باید حرف تازه در شعرها باشد. من معتقدم شعر نوجوان هم باید پر از اندیشه و مفهوم باشد.

برای درک دغدغه‌های نوجوان‌ها باید نوشته‌های آنها را بخوانیم

در ادامه این میزگرد طاهره شهابی دیگر شاعر کودک و نوجوان درباره نحوه نوشتن شعر نوجوان گفت: یک شعری دارند که در آن یک نوجوان از ایشان درباره لحظه شعر گفتن سوال می‌کند. «لحظه‌ی شعر گفتن، برایم / راستش را بخواهی عجیب است / مثل از شاخه افتادن سیب / ساده و سر به زیر و نجیب است». واقعا من هم نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد که شعر می‌نویسم. من ممکن است یک فیلم ببینم و تحت تاثیر آن شعر بنویسم. ممکن است من یک موسیقی شنیده باشم یا کتابی را خوانده باشم. همه این‌ها روی من برای نوشتن شعر تاثیر می‌گذارند.

شهابی نوجوان‌ها را از دیگر منابع الهامش برای نوشتن شعر معرفی کرد و گفت: نوجوان‌ها خیلی الهام‌بخش هستند و از این نظر کار کردن در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خیلی به من کمک کرده است. من هنوز هم عاشق دست‌نوشته‌های بچه‌ها هستم. به نظرم این‌ها گنجینه هستند. چندی پیش من داور برنامه «آهنگ بهاران» استان تهران بودم. فکر می‌کنم نزدیک به ۲۰۰ تا دست‌نوشته از بچه‌های کارگاه‌های ادبی بود. بیشتر این نوشته‌ها درباره طبیعت بود. احساسات و عشق در مراحل بعدی قرار می‌گرفت. همان موضوع ازلی و ابدی که همیشه گریبان همه شاعران را گرفته؛ مرگ خیلی پررنگ بود. ناامیدی هم بود، در عین حال امید هم بود. من در این آثار قالب غزل ندیدم؛ حتی در کارهای اعضای ارشد. اگر هم کاری بود، کارهای نیمایی بود. دوبیتی خیلی کم بود؛ شاید یک درصد از آثار. چند تایی هم چهارپاره داشتند.

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

وی با اشاره به آثار ادبی که از نوجوان‌ها داوری کرده بود گفت: خواندن همین شعرها و متن‌ها خیلی الهام‌بخش است برای اینکه بفهمم بچه‌ها چه چیزی را دوست دارند. به همین دلیل نوشته‌های بچه‌ها خیلی به من کمک می‌کند. من سال گذشته حول و هوش چند ماه با بچه‌های معلول ذهنی، کارگاهی به نام نوشتن خلاق داشتم. مهم‌ترین چیزی که در کار آنها بود و واقعا قشنگ بود، دعا بود. مضامین دعا خیلی موضوع پررنگی در نوشته‌های این بچه‌ها بود و نگاه‌شان به دعا خیلی ملموس و قشنگ بود. می‌خواهم بگویم همین هم‌نشینی با بچه‌ها خودش الهام‌بخش است و به ما می‌گوید که برای آنها چه موضوعات و مسائلی مهم هستند. در همین کلاس با معلولان ذهنی من بنا نداشتم کلاس را به سمت دعا ببرم، بلکه خودشان به سمت این موضوع کشیده می‌شدند.

همان‌طور که آقای کشاورز گفتند، در شعر کودک و خردسال کتاب‌ها را پدر و مادرها و مربی‌ها می‌خرند و به کودک می‌دهند یا برایش می‌خوانند. اما در نوجوانی موضوعی به نام کنکور داریم که از راهنمایی وارد زندگی نوجوان‌ها می‌شود و همه زندگی آنها را در بر می‌گیرد. بچه‌ها با همین کنکور بزرگسال می‌شوند و به افق بزرگسالی خیره می‌شوند.

این شاعر دست‌نوشته‌ها و شعرهای نوجوانان را منبع خوبی برای درک دغدغه‌های آنها دانست و گفت: دست‌نوشته‌های بچه‌ها به ما نشان می‌دهد که به چه چیزهایی فکر می‌کنند. مثلا من طبق همین تجربه متوجه شدم که موضوعات طبیعیت، عشق، مرگ، امید و ناامیدی و… از موضوعاتی است که آنها درباره‌اش فکر می‌کنند و می‌نویسند.

کنکور اجازه نمی‌دهد بچه‌ها مطالعه کنند و شعر بخوانند

شهابی کنکور را یکی از موانع برای نزدیکی نوجوان‌ها به شعر و ادبیات دانست و گفت: همان‌طور که آقای کشاورز گفتند، در شعر کودک و خردسال کتاب‌ها را پدر و مادرها و مربی‌ها می‌خرند و به کودک می‌دهند یا برایش می‌خوانند. اما در نوجوانی موضوعی به نام کنکور داریم که از راهنمایی وارد زندگی نوجوان‌ها می‌شود و همه زندگی آنها را در بر می‌گیرد. بچه‌ها با همین کنکور بزرگسال می‌شوند و به افق بزرگسالی خیره می‌شوند. کنکور واقعا نمی‌گذارد نوجوان‌ها کتاب بخوانند و شعر بخوانند. اتفاقات خوبی در شعر نوجوان داریم که خوانده نمی‌شوند. اینجا یک حلقه مفقوده‌ای وجود دارد که باید برای آن فکر کرد. در همین نمایشگاه کتاب نوجوان‌ها برای بعضی از کتاب‌ها صف‌های طولانی می‌بندند. اگر نوجوان‌ها کتاب نمی‌خوانند، پس چرا این صف‌ها هست؟ نوجوان‌ها خیلی به کتاب‌های سهراب سپهری و فروغ علاقه‌مند هستند. پس چرا کتاب‌های شعر نوجوان کمتر مطالعه می‌شود؟ دلیل آن چیست؟

در ادامه حامد محقق شاعر کودک و نوجوان با بیان اینکه منطق بازار درباره فروش کتاب‌های شعر نوجوان درست است، گفت: با این‌همه این منطق در بازار درست است. ما با یک کالای فرهنگی به نام کتاب و شعر و فرهنگ روبرو هستیم. منطق بازار می‌گوید فیلم قیف بیشتر از فیلم آقای مجیدی و بیضایی و… فروش می‌رود. حالا آقای مجیدی و بیضایی را تخطئه کنیم و فیلم قیف بسازیم؟ این منطق بازار است. اگر بخواهیم طبق منطق بازار پیش برویم دمپایی خیلی بیشتر از کفش چرم تبریز فروش می‌شود. آیا باید تولید دمپایی را بیشتر کنیم؟ پفک بیشتر از شیر فروش می‌رود، حالا دولت باید یارانه شیر را حذف کند؟

شعر نوجوان از حرف‌های مفهومی دور شده است

وی افزود: منتها باید دقت کنیم که منطق بازار درباره کالای فرهنگی صدق نمی‌کند. دوستان می‌دانند من نه آدم درکتابی هستم، نه آدم پرفروشی هستم، اما یکی از کتاب‌های من طی ۸ سال ۱۲ هزار و پانصد نسخه چاپ شده است؛ یعنی هر سال بیشتر از هزار نسخه. این کتاب فروش دولتی هم نداشته است. پس وضع فروش کتاب نوجوان خیلی هم خراب نیست. اینکه چرا ناشر چاپ نمی‌کند، باید دلیلش را جای دیگری جستجو کرد. یک نکته مهم که دوستان مطرح کردند؛ ما درباره کدام نوجوان حرف می‌زنیم؟ اینکه می‌گوییم مخاطب نوجوان علاقه‌مندی‌های مختلف دارد، درست است.

نوجوان‌ها شعر دوستانه نیاز دارند، نه شعر عاشقانه

محقق وجود تناقضات در دوره نوجوانی را یکی از ویژگی‌های این دوره معرفی کرد و گفت: یک سری اتفاق‌ها در نوجوانی من و شما وجود داشت که آن موقع متوجهش نبودیم، ولی امروز به نوجوان‌ها می‌گوییم این تناقض‌ها عیب است. اینکه مثلا نوجوان ما از ساسی مانکن خوشش می‌آید و از آن طرف ربنای شجریان را گوش می‌کند و از آن طرف عاشق قرائت منشاوی است، تناقضی است که در ذهن‌مان جمع نمی‌شود. خود من در نوجوانی هم موسیقی پاپ گوش می‌دادم، هم شجریان. این تناقض‌ها در نوجوانی ما هم بوده ولی وقتی به این نسل می‌رسیم می‌گوییم این‌ها آدم‌های عجیب و غریبی هستند.

من فکر می‌کنم دوستانه نوشتن با عاشقانه نوشتن فرق می‌کند. برای نوجوان باید شعر دوستانه نوشت، نه عاشقانه. همین تعبیر باعث می‌شود موضوعاتی را در شعر عاشقانه نوجوان مطرح کنیم که در واقع تجربیات بزرگسالانه است.

سراینده «مثل یک درخت» درباره ویروس بزرگسالی شعر نوجوان گفت: ویروس بزرگسالی شعر نوجوان سابقه قدیمی دارد و امروز هم درگیر آن هستیم. به نظر من این اتفاق حداقل ده سال است که به جان شعر نوجوان افتاده است. یکبار استاد جعفر ابراهیمی می‌گفتند یک مجموعه شعر عاشقانه نوجوان نوشته‌ام و تا به حال کسی این کار را نکرده است. من کاری ندارم که پیش از آقای ابراهیمی کسی این کار را کرده بود یا نه؟ ولی ما از همان زمان تا امروز داریم کار عاشقانه نوجوان چاپ می‌کنیم و باز می‌گوییم چرا به عشق نوجوان پرداخته نمی‌شود؟ اولا شعر عاشقانه نوجوان می‌گوییم و کمبودی وجود ندارد. ولی نوجوان همان‌طور که به عشق نیاز دارد، به راننده تاکسی و غذا و فست فود و دوستی و مدرسه و تنهایی و… هم نیاز دارد. همه اینها چیزهایی است که باید در شعر نوجوان گفته شود ولی گفته نمی‌شود.

وی در تعریف شعر عاشقانه نوجوان گفت: من فکر می‌کنم دوستانه نوشتن با عاشقانه نوشتن فرق می‌کند. برای نوجوان باید شعر دوستانه نوشت، نه عاشقانه. همین تعبیر باعث می‌شود موضوعاتی را در شعر عاشقانه نوجوان مطرح کنیم که در واقع تجربیات بزرگسالانه است. ما تمام تمرکزمان روی چند موضوع خاص در شعر نوجوان است، در صورتی که موضوعات فراوانی وجود دارد که درباره آنها چیزی نگفته‌ایم. همین موضوعاتی که خانم شهابی گفتند چقدر در شعر نوجوان ما وجود دارد؟ خود من الآن فکر کردم چرا تا امروز شعر دعایی ندارم؟ چرا درباره مرگ، شعر نوجوان نداریم؟ آیا این مقدار که عشق در شعر نوجوان برای ما دغدغه است، امیدواری هم دغدغه است؟ نیست. چرا نمی‌گوییم من یک کتاب شعر دارم که فقط درباره امیدواری است؟ اینها موضوعاتی است که شاعران ما کمتر به آن توجه کرده‌اند.



منیع: خبرگزاری مهر

غلامرضا طریقی معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب شد


به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم معارفه معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، امروز ظهر در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

در این مراسم ابراهیم حیدری مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره خانه کتاب و ادبیات ایران با صدور حکمی غلامرضا طریقی شاعر و ترانه‌سرا را به عنوان معاون شعر و ادبیات داستانی این خانه منصوب کرد.

در حکم صادر شده مدیرعامل خانه کتاب و ادبات ایران برای طریقی آمده است: «با توجه به سابقه و تجربه ارزشمند جناب‌عالی، به موجب این حکم به سمت معاون شعر و ادبیات داستانی مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران منصوب می‌شوید تا در راستای شرح وظایف ابلاغی و در چارچوب قوانین و آئین‌نامه‌ها و مقررات داخلی مؤسسه و مطابق با موارد ذکر شده در پیوست حکم، انجام وظیفه نمائید».

حیدری در ادامه برای غلامرضا طریقی در «اجرای کامل سیاست‌های ابلاغی هیئت امنا و هیئت مدیره، همچنین تعامل شایسته با معاونان، مدیران و همکاران مؤسسه و استفاده از خرد جمعی در انجام امور محوله» آرزوی موفقیت کرده است.

«ارتقا و گسترش بخش کودک و نوجوان با مأموریت سیاست‌گذاری، حمایت و آموزش در حوزه‌های تألیف و ترجمه»، «سازماندهی آموزش‌دهندگان حوزه ادبیات در کشور و پیاده‌سازی آموزش‌های عمومی با اجرای فعالیت‌هایی همچون»، «دوره‌های آموزشی آل‌جلال، کلک خیال و قاصدک در سطح استان‌ها با توجه خاص به استان‌های محروم»، «توجه ویژه به فعالیت پایگاه‌های مجازی ادبی معاونت»، «برنامه‌ریزی برای ارتقا موقعیت داستان و مستندنگاری در مجموعه نشریات حوزه ادبیات»، «برنامه‌ریزی و هم‌افزایی با بخش‌های مسئول برای تکمیل زنجیره بهره‌برداری از فرآورده‌های ادبی در آثار تصویری و سینمای اقتباسی و…»، «برگزاری سلسله نکوداشت‌های سرآمدان حوزه ادبیات به‌منظور معرفی و الگوسازی از ایشان با مشارکت نهادها و سازمان‌های دیگر»، «تدوین آئین‌نامه‌های جامع و روزآمد جوایز ادبی ملی و پیگیری طی مراحل قانونی آن با هم‌فکری اهالی قلم»، «تعریف رویدادها و فعالیت‌های ادبی جدید باتوجه به نیازهای نوپدید این حوزه»، «مشارکت در طراحی و اجرای فعالیت‌های هم‌افزا با سایر بخش‌های خانه کتاب و ادبیات ایران همچون معاونت‌های کتاب و فرهنگ، خبرگزاری ایبنا و شبکه کتاب»، «توجه ویژه به گسترش آموزش و ترویج ادبیات در مناطق مختلف کشور» و «برنامه‌ریزی آموزش ادبیات فارسی به ایرانیان خارج از کشور» از جمله برنامه‌ها و اهدافی است که حیدری در محتوای پیوست حکم معاون شعر و ادبیات داستانی مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران اعلام کرده است.

غلامرضا طریقی معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب شد

سوابق غلامرضا طریقی، معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران

غلامرضا طریقی متولد ۱۳۵۶ در زنجان، شاعر و نویسنده شناخته شده کشور و دارای نشان درجه یک هنری است. او فعالیت‌های ادبی را از سال ۱۳۷۳ آغاز کرد و از آن سال تاکنون آثارش در جشنواره‌های متعدد کشوری از جمله «کتاب سال شعر جوان»، «گام اول» و… به عنوان آثار برگزیده انتخاب شده‌اند.

طریقی عضو هیئت علمی، دبیر و داور جشنواره‌های ملی مختلف در حوزه شعر بوده و کارگاه‌های ادبی متعددی را نیز مدیریت کرده است. در کارنامه ادبی او ۱۳ کتاب منتشر شده در حوزه‌های شعر، ناداستان و روایت، ترجمه و پژوهش وجود دارد. او همچنین به عنوان ترانه‌سرا با هنرمندانی چون علیرضا قربانی، همایون شجریان، محمد معتمدی، حسام‌الدین سراج، لوریس چکناواریان، پرواز همای، آرمان گرشاسبی و… همکاری کرده است.

از جمله مجموعه اشعار منتشر شده طریقی می‌توان به این عناوین اشاره کرد: «شلتاق» در نشر چشمه، «جهان غزلی عاشقانه است»، «با یاد شانه‌های تو»، «ایمان بیاورید به تمدید فصل سرد» و «باران اگر ببارد» جملگی با نشر نیماژ، «هر لبت یک کبوتر سرخ است» در انتشارات سوره مهر، «گزینه غزل» و «به جهنم» در فصل پنجم و «آنقدر پرم از تو که کم مانده ببارم» در نشر نیل. همچنین «رنجین کمان» در نشر جام جم، «ماضی قریب» در نشر مهرستان، «اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت؛ شعر حسین منزوی» در نشر نیماژ و ترجمه کتاب «آکواریوم» در نشر نیماژ نیز به قلم طریقی منتشر شده‌اند.

از جمله سوابق شغلی غلامرضا طریقی نیز می‌توان به این موارد اشاره کرد: «مشاور مدیر عامل و مدیر امور فرهنگی خانه کتاب و ادبیات ایران»، «مدیر دفتر گسترش شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران»، «مدیر واحد شعر بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان»، «سردبیر پایگاه نقد شعر» و «دبیر مجمع انجمن‌های ادبی کشور».

غلامرضا طریقی معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب شد

تقدیر از حامد محقق معاون پیشین شعر و ادبیات داستانی

حیدری همچنین با اهدای لوح تقدیر از تلاش‌های حامد محققی به عنوان معاون پیشین شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات تشکر کرد. در متن لوح تقدیر آمده است: «فرهنگ یکی از ارکان رشد، تعالی و توسعه جامعه است و خدمت در این عرصه، حساسیت و ارزش مضاعفی دارد.

بدین وسیله از حسن همکاری، عملکرد ارزشمند و تلاش جناب‌عالی در طول مدت خدمت در مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران با سمت معاون شعر و ادبیات داستانی تشکر و قدردانی نموده و آرزو می‌کنم همواره در پرتو عنایت حق و تلاش خالصانه در تمام شئون زندگی موفق و موید باشید».



منیع: خبرگزاری مهر

کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: «رسم شاعری: تدوین موضوعی بیانات آیت‌الله خامنه‌ای درباره شعر» کتابی است که توسط محمدرضا وحیدزاده، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی تدوین شده است. این کتاب در ۴۳۸ صفحه و ۱۲ سرفصل جداگانه، دیدگاه‌ها و آرای رهبر فرزانه انقلاب را درباره شعر و شاعری با دوستداران و علاقه‌مندان این عرصه به اشتراک می‌گذارد. «کلیاتی درباره شعر و شاعری»، «بایدهای شعر خوب»، «اهمیت شعر و کار ادبی تأثیرگذار»، «ارزیابی وضعیت شعر، از گذشته تا امروز»، «ارزیابی از وضعیت شعر انقلاب»، «راهکارهایی برای پیشبرد شعر انقلابی»، «شعر آئینی»، «درباره شاعران»، «خاطرات و تجربیاتی از شعر»، «شعر و شهرها و استان‌های ایران» و «درباره جریان‌ها و سبک‌ها و انواع ادبی» از جمله سرفصل‌های اصلی این کتاب است. همچنین محمدرضا سنگری و علیرضا قزوه برای این مجموعه مقدمه نوشته‌اند. وحیدزاده خود در بخش پایانی کتاب، به تبیین و تحلیل منظومه فکری مقام معظم رهبری در موضوع شعر و مقایسه آن با سایر نظریات و رویکردهای متداول در این زمینه پرداخته است.

از ویژگی‌های مهم کتاب رسم شاعری که آن را با دیگر کتاب‌ها درباره بیانات رهبری در حوزه شعر متمایز می‌کند، این است که یک شاعر آن را تدوین کرده و وحیدزاده تلاش کرده تمام منابع را برای تدوین نهایی این کتاب بررسی کند. به همین دلیل کتاب رسم شاعری کامل‌ترین کتابی است که بیانات رهبری در حوزه شعر را پوشش می‌دهد. وحیدزاده در مقدمه این کتاب به چالش‌هایی که برای انتشار این کتاب با آن مواجه شده اشاره کرده و از دردسرهایی که برای گرفتن مجوز پشت سر گذاشته سخن گفته که علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب رجوع کنند.

به بهانه ماه مبارک رمضان و دیدار شاعران با مقام معظم رهبری، گفتگویی با رضا وحیدزاده داشته‌ایم تا درباره این کتاب و نگاه رهبری به حوزه شعر با او صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای وحیدزاده کتاب شما شاید کامل‌ترین کتابی است که درباره صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره شعر کار شده است. خیلی وقت‌ها مقام معظم رهبری در دیدارهایی غیر از دیدار با شاعران نکاتی درباره شعر و شاعران می‌گویند که این نکات از چشم خیلی از نویسندگان کتاب‌ها در این حوزه دور مانده است. در صورتی که شما پژوهش کامل و دقیقی روی تمام صحبت‌های رهبری درباره شعر داشته‌اید. درباره نحوه تحقیق و تدوین این کتاب توضیح می‌دهید؟

واقعیت این است که بیان کردن این موضوع برای من کمی دشوار است، چون صراحتاً صحبت کردن در این مورد ممکن است بوی خودستایی یا تعریف از خود بدهد و این برایم خوشایند نیست. اما از طرفی اگر آن را نگویم، واقعیت را نادیده گرفته‌ام. پس شاید بهتر باشد درباره جمع‌آوری و چاپ این کتاب نکاتی را بیان کنم. کتاب‌هایی که من تا امروز نوشته‌ام زیاد بوده و حتی تعدادشان از دست خودم هم در رفته است، اما شاید حدود ۱۳ یا ۱۴ اثر باشد. از میان این آثار، سه مجموعه شعر، سه مجموعه دیگر سفرنامه و بخش عمده‌ای از آن‌ها پژوهشی در زمینه شعر، ادبیات، هنر معاصر و هنر مربوط به دوران انقلاب بوده است. اما باید بگویم هیچ‌کدام از آثارم تا امروز به اندازه این پروژه از من زمان، انرژی، توان و تمرکز نگرفته‌اند.

می‌توانم بگویم تدوین و انتشار کتاب «رسم شاعری» سخت‌ترین کاری بوده که تا امروز انجام داده‌ام؛ حتی در مقایسه با پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد یا دکتری. میزان انرژی و تلاشی که این پروژه از من گرفت بی‌سابقه بود.

* یک‌بار شنیدم گفته بودید اگر دوباره این کتاب را پیشنهاد بدهند، شاید قبول نکنید.

بله. می‌توانم بگویم این سخت‌ترین کاری بوده که امروز انجام داده‌ام؛ حتی در مقایسه با پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد یا دکتری. میزان انرژی و تلاشی که این پروژه از من گرفت بی‌سابقه بود. اما چرا این پروژه این‌قدر دشوار بود؟ مشقت‌هایی در مسیر وجود داشت که ابتدا اصلاً از آن‌ها آگاهی نداشتم. اگر از همان ابتدا از این چالش‌ها خبر داشتم، احتمالاً تصمیم دیگری می‌گرفتم.

* از سختی‌هایی که در این مسیر داشته‌اید، برای‌مان بگویید؟

یکی از دلایل اصلی آن، وسواسی بود که در کار خرج کردم؛ شاید بتوان گفت حتی بیش از حد. با این حال، به نظر می‌رسد این جنبه از تلاش من چندان مورد توجه قرار نگرفت. یعنی کسی عملاً به این نکته دقت نکرد که چه میزان حساسیت و دقتی در این کار به‌کار گرفته شده است. درباره بیانات مقام معظم رهبری در حوزه شعر نمونه‌ها و آثار مشابه زیادی را دیده بودم که توسط افرادی مختلف کار شده بود. از آنجا که رهبر انقلاب نه‌تنها یک شخصیت سیاسی برجسته در نیم‌قرن اخیر محسوب می‌شوند، بلکه به‌عنوان یک حکیم و فرد صاحب‌نظر در حوزه‌های گوناگون شناخته می‌شوند، طبیعتاً بیانات ایشان اهمیت و توجه ویژه‌ای دارد؛ به همین دلیل، تاکنون کارهای زیادی درباره سخنان ایشان در موضوعات مختلف سیاسی، تاریخی و فرهنگی تهیه شده است. در حوزه شعر هم کارهایی شده بود و من همه آنها را مطالعه کردم. اما آن‌چه متوجه شدم این بود که عمده این کارها بیشتر جمع‌آوری صحبت‌های مقام معظم رهبری در یک موضوع خاص بوده‌اند؛ بعضی مرتب‌تر و منظم‌تر، برخی با ویراستاری بیشتر، و در برخی دیگر حتی عین متن سخنرانی‌ها به همان شکل آورده شده است. اما رویکرد من کمی متفاوت بود.

من تمام تلاش خودم را کردم تا همه بیانات رهبری درباره شعر را پیدا کنم و مطمئن شوم چیزی از قلم نیفتاده باشد. بعد از جمع‌آوری این موارد، سعی کردم آن‌ها را به شکلی منسجم کنار هم بچینم؛ طوری که تقدم و تأخرشان به گونه‌ای باشد که انگار یک متن پیوسته و منظم را می‌خوانید.

* در رسم شاعری چه رویکردی درباره صحبت‌های رهبری داشتید؟ شما هم متن صحبت‌ها را بر اساس تقویم آوردید یا اینکه به صورت موضوعی کار کردید؟

ابتدا با نهایت وسواس تلاش کردم همه مطالب مرتبط با هر محور مشخص را جمع‌آوری کنم تا چیزی از قلم نیفتد. به‌عنوان مثال، اگر محور کار موضوعی مرتبط با «خیال در شعر» بود، به این دقت می‌کردم که رهبر انقلاب در چه مواردی به این بحث اشاره کرده‌اند. ممکن بود یک بار در سال ۱۳۷۳ هنگام دیدار با شاعران چیزی گفته باشند، بار دیگر در دیداری استانی به جنبه‌ای از این موضوع پرداخته باشند، و در جلسه‌ای دیگر توضیحات مفصل‌تری ارائه کرده باشند. تمام تلاش من بر این بود که این اطلاعات پراکنده را کنار هم قرار دهم و یک تصویر جامع و دقیق ارائه کنم. تمام تلاش خودم را کردم تا همه چیز را پیدا کنم و مطمئن شوم چیزی از قلم نیفتاده باشد. پس از جمع‌آوری این موارد، سعی کردم آن‌ها را به شکلی منسجم کنار هم بچینم؛ طوری که تقدم و تأخرشان به گونه‌ای باشد که انگار یک متن پیوسته و منظم را می‌خوانید. مثلاً فرض کنید اگر دو صفحه درباره یک موضوع مطالعه کنید، پاراگراف اول ممکن است مربوط به سال ۶۵ باشد، دو خط بعدی اشاره‌ای به تغییرات سال ۷۰ داشته باشد، پاراگراف بعدی شامل نکته‌ای از سال ۹۰ بشود و سه خط بعدی هم متعلق به سال ۸۲ باشد. نتیجه نهایی، یک بحث کاملاً یکپارچه و پیوسته خواهد بود.

* آیا جملات را تغییر داده‌اید یا خیر؟

جملات تنها از لحاظ علائم سجاوندی دست‌کاری شده‌اند. هیچ تغییری در شکل جمله‌بندی‌ها نداده‌ام. تنها کلماتی که به دلیل حفظ قرینگی معنایی باید در متن قرار می‌گرفتند و جای‌شان خالی بود، اضافه کرده‌ام تا روشن شود که این تغییر از جانب ویراستار انجام شده است. جملات حتی تحلیل خاصی نیز نشده‌اند.

کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود

* برای اینکه کتاب یک مجموعه کامل از صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره شعر باشد، چه کردید؟ به خصوص صحبت‌هایی که متعلق به چند دهه پیش هستند و به خوبی ثبت و ضبط نشده‌اند.

پیدا کردن برخی از این منابع واقعاً دشوار بود. برای مثال، شما می‌دانید که هر سال جلساتی با شاعران برگزار می‌شود، اما متن برخی از صحبت‌های این جلسات موجود نیست. گاهی مواردی است که می‌دانیم در فلان سال دیداری صورت گرفته، پس قطعاً صحبت‌هایی هم بیان شده، ولی دسترسی به آن‌ها ممکن نیست. یافتن این موارد خود فرایندی طولانی و پرزحمت بود.

* این صحبت‌ها را پیدا کردید؟

بخش زیادی از آن‌ها را، بله. با مراجعه به افراد و منابع مختلف توانستم به آن‌ها دست پیدا کنم. در برخی مواقع، بخش‌هایی از این سخنرانی‌ها در سال‌های اولیه در روزنامه‌ها منتشر شده بود. اما باید بگویم پیدا کردن بسیاری از این صحبت‌ها یکی از سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین بخش‌های کار بود. گاهی مواردی پیش می‌آمد که می‌دانستیم در یک دیدار به شعری اشاره شده است، اما هیچ متن یا فیلمی از آن وجود نداشت. مثلاً شنیده بودیم که در یکی از سخنرانی‌ها به شعری پرداخته شده، اما لازم بود آن را پیدا کنیم و همین خودش داستانی جداگانه داشت. به دست آوردن این مطالب، اضافه کردن آن‌ها به منابع موجود و بعد استفاده از آن‌ها در تدوین نهایی فرایندی بسیار طولانی و دشوار بود. بارها لازم می‌شد میان دفترها، نهادها و مجموعه‌های مختلف رفت‌وآمد کنم، با افراد مختلف صحبت کنم و از آن‌ها کمک بخواهم. در نهایت کار کردن روی این کتاب برای من بسیار چالش‌برانگیز بود.

اهمیت شعر و هنر در نگاه اهل بیت (ع) به حدی است که بسته به شرایط، نوع مواجهه‌شان شامل محبت، سخت‌گیری، حمایت یا حتی مقابله متفاوت است. دقیقاً همین نوع نگاه را می‌توان در نگرش حضرت آقا هم مشاهده کرد.

* به عنوان کسی که بیشترین بررسی و مطالعه را روی بیانات مقام معظم رهبری در حوزه شعر داشته‌اید، می‌خواهم نگاه ایشان به مقوله شعر و ادبیات را تشریح کنید. نسبت رهبری و شعر چگونه است؟

وقتی به این مسئله نگاه می‌کنم، نزدیک‌ترین رویکرد به نگاه اهل بیت (ع) را در حوزه فرهنگ و هنر، در سیره مقام معظم رهبری می‌یابم. رفتار اهل بیت (ع) در مواجهه با اهل فرهنگ و هنر کاملاً متفاوت است با رویکرد آن‌ها نسبت به گروه‌های دیگر مانند نظامیان، سیاسیون یا تاجران. برخورد معصومین با یک دولتمرد سیاسی با برخوردشان نسبت به یک دوستدار اهل بیت (ع) به طور بنیادین تفاوت دارد. همین تفاوت نگاه را می‌توان در رابطه آن‌ها با شاعران و هنرمندان مشاهده کرد. اهل بیت (ع) میان کسی که فعالیت فرهنگی و هنری دارد و فردی که صرفاً زندگی عادی یا حرفه نظامی دارد، تمایز قائل می‌شوند. اهمیت شعر و هنر در نگاه اهل بیت (ع) به حدی است که بسته به شرایط، نوع مواجهه‌شان شامل محبت، سخت‌گیری، حمایت یا حتی مقابله متفاوت است. دقیقاً همین نوع نگاه را می‌توان در نگرش حضرت آقا هم مشاهده کرد. تأکیدی که ایشان بر فرهنگ و هنر دارند و فهم دقیقی که از اقتضائات این حوزه نشان می‌دهند، بارز و برجسته است. این رویکرد نه‌تنها منحصر به‌فرد بلکه الگویی شاخص و کم‌نظیر بین رهبران سیاسی و دولت‌مردان به شمار می‌رود. در تمام این سال‌ها، کمتر دیده‌ام مدیران فرهنگی یا مسئولان حکومتی چنین نگرشی داشته باشند. چنین دیدگاهی از سوی حضرت آقا ناشی از دانش عمیق و انسجام فکری ایشان در زمینه فرهنگ و هنر است. ایشان خود یک شخصیت فرهنگی برجسته هستند که این حوزه را به خوبی می‌شناسند. علاوه بر این، ارتباط عمیق‌شان با اندیشه‌های اهل بیت (ع) باعث شده تا این نوع نگاه را به شکلی بنیادین جذب کنند و در رفتار خود بروز دهند.

**

پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی و شهاب مهری داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»

* «شعر خانواده‌محور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»

* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»



منیع: خبرگزاری مهر

شب شعر «کریمِ رمضان» در نمایشگاه بین المللی قرآن برگزار می‌شود


به گزارش خبرنگار مهر، شب شعر ملی «کریمِ رمضان» با محوریت قرآن کریم و امام حسن مجتبی (ع) در نمایشگاه بین المللی قرآن برگزار می‌شود.

در این شب شعر شاعرانی چون سید محمدمهدی شفیعی، محمدرضا طهماسبی، سید علی نقیب، مجتبی خرسندی، طاهره‌سادات ملکی، سمیه زارع خردمند و متین پسندیده شعرخوانی می‌کنند و اجرای برنامه را سید امیرحسین خوشرو برعهده خواهد داشت.

برنامه مورد اشاره شامگاه جمعه ۲۴ اسفند ساعت ۲۰ در مصلّی تهران، نمایشگاه بین‌المللی قرآن، سالن محافل و مراسم‌ها، ستون ۱۰۰ برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

اشک برای یاد شهید باکری و لبخند برای شوخی با فرزندآوری


به گزارش خبرگزاری مهر، نیمه ماه مبارک رمضان هر ساله علاوه بر ولادت امام حسن مجتبی که در این روز است، همراه با یک اتفاق برای اهالی ادبیات انقلاب اسلامی است. در شب نیمه رمضان اهالی شعر به دیدار رهبر انقلاب می‌روند و در این جلسه که از افطار تا قبل از نیمه‌شب صحبتی جز شعر و شاعری نیست. فاطمه میرزاجعفری در گزارشی مشاهداتش از این دیدار را بازگو کرده است که در ادامه می‌خوانید:

وقتی ماه مبارک رمضان آغاز می‌شود اهالی کتاب و ادبیات و شاعران، حال دیگری دارند. این جمله را از دوستی شنیدم، راست می‌گوید ولادت امام حسن باشد، روزهای پایانی اسفند و رویش شکوفه‌های بهاری باشد، مهمانی افطاری باشد و میزبان آقا باشد، مگر می‌شود حال خوش نداشت؟

شوق دیدار و چشمه جوشان احساسات شاعرانه

شنبه ساعت چهار خودم را به حوالی کشوردوست می‌رسانم. گفته بودند که دیدار لطیف و محشری است، با بقیه فرق دارد، تنها دیداری است که جمعیت زیاد نیست و یک دل سیر می‌بینی‌شان. تقریباً دو ساعت زودتر رسیدم، دیدار با شاعران است و منتظر ماندیم تا اتوبوس عاشقانه شعرا از حوزه هنری برسد.

آقا سال‌هاست که این دیدار را برگزار می‌کند تا مبادا شعر به انزوا برود و از ذوق و شوق شاعران لذت می‌برد، گاهی اوقات از شاعران می‌خواهند که برگردند و ابیات را دوباره بخوانند، از ردیف و قافیه‌ها تعریف می‌کنند، فرق نمی‌کند شعر ترکی باشد یا عراقی و هندی برای هر کدام ذوق و حرفی برای گفتن دارند.

اولین خانمی هستم که به حسینه امام خمینی (ره) وارد می‌شوم، در قسمت جلویی متصل به محراب چند ردیف جانماز نواری سبزرنگ پهن شده است. در ردیف مخصوص بانوان می‌نشینم به انتظار. کمی بعد تر بانوان شاعر هم به ما اضافه می‌شوند؛ چراغ‌های حسینه روشن می‌شود همه جا رنگ سبز زیبایی به چشم می‌خورد. دختر پشت سرم از یکی از شهرهای ایران آمده. شاعر است، احساسات شاعرانه‌اش مانند چشمه‌ای جوشان می‌خروشد و اشک می‌شود به پهنای صورت می‌گوید: «اوج آرزوی هر شاعری است که در این دیدار باشد.» یکی دیگر می‌گوید: «آرزوی چند ساله‌ام این دیدار بود.» از میان جمع چند نفری هم دنبال کاغذ و خودکارند تا نامه‌ای برای آقا بنویسند.

کم کم شاعران دیگری از راه می‌رسند از میان جمع چهره‌های کم سن و سالی می‌بینم که حکایت از حضور شاعران جوان در این بزم عارفانه دارد؛ از میان‌شان محمد مهدی سیار، امید مهدی نژاد، علی موسوی گرمارودی، عباس حسین نژاد، محمود حبیبی کسبی، رضا اسماعیلی، ناصر فیض، جواد محقق و غیره چهره‌های آشنایی‌اند که می‌شناسم.

حسینیه کم کم شلوغ می‌شود، قرار بود نماز اینجا خوانده شود و بعد هم افطار. کنار صندلی‌ای که برای آیت الله خامنه‌ای گذاشته بودند، میزی قرار داشت که روی آن کتاب‌های شاعران بود. ساعت از شش گذشته بود که در باز شد؛ صدای صلوات حاضران در حسینیه پیچید؛ آقا مثل همیشه در ابتدای ورود با مهمانانشان سلام و احوال پرسی کردند و سپس روی صندلی نشستند.

بُهت شیرین دیدار!

میلاد عرفان پور و محمد مهدی دادمان رئیس حوزه هنری آن جلو کنارشان قرار گرفتند و یک به یک اسم شاعران را از روی کتاب‌ها می‌خواندند تا جلو بروند و کتاب شأن را معرفی و بعد هم تقدیم کنند.

علی موسوی گرمارودی، عباس همتی، فهمیه مجیدی از جمله شعرایی بودند که نامشان خوانده شد و کتاب‌هایشان را به رهبری دادند و چند کلامی صحبت کردند، محمود حبیبی کسبی نیز کتاب «ضاحیه مقدسه» را تقدیم مقام معظم رهبری کرد. چند شاعر دیگر هم از خانم‌ها و آقایان نامشان خوانده شد؛ هرکدام خیلی متین و آرام پای صندلی آقا می‌نشستند و کتابشان را تقدیم می‌کردند و چندکلامی گپ و گفت داشتند. هرکدام که برمی‌گشتند بقیه دوره‌شان می‌کردند که چه گفتید و چه شنیدید؟

یکی می‌گفت یادم نیست فقط محو تماشا بودم، دیگری سلام پدر و مادرش را به آقا رسانده بود، یکی دیگر با سه انگشتر تبرک برای مادر و خواهرش برمی‌گشت.

بین صف خانم‌ها ولوله‌ای برپاست، آنها که کتابی را فرستاده بودند از شوق اینکه نامشان را هر لحظه صدا کنند مثل اسپند روی آتش بودند و خدا می‌داند هر کدام‌شان بعد از این دیدار و این شوق چند غزل و قصیده و رباعی در ذهن‌شان نقش بسته است.

تقریباً نزدیک اذان شده است و صدای الله اکبر مؤذن در حسینه می‌پیچد. سکوت فرا می‌گیرد و صدای اقامه رهبر معظم انقلاب بلند می‌شود؛ دوربین‌ها زمین گذاشته می‌شوند و همه خود را به رکعت‌های نماز جماعت اضافه می‌کنند، حتی آنها که در پشت گوششان سیم‌های بی رنگ پیچیده شده است. مگر می‌شود عاشق و عاقلی این نماز را در شب میلاد کریم اهل بیت از دست دهد.

نوبت افطار می‌رسد؛ سفره‌های بزرگی در انتهای حسینیه پهن شده است به اینجا که می‌رسیم متوجه می‌شوم که رهبر انقلاب قرار است با مهمانانشان افطار کنند.

نان و پنیر و سبزی، گردو و سه خرما و برنج و مرغ برای شام همگی در ظرف‌های کوچک بسته بندی شدند، به فاصله چند متری‌ام آقا نیز بر سر سفره افطار نشستند، در میان لقمه‌های افطار و صرف برنج چند کلمه‌ای هم با نزدیکان‌شان گپ می‌زنند.

آغاز ضیافتی شاعرانه

حوالی ساعت هشت بعد از افطار و اقامه نماز شاعران به طبقه بالای حسینه امام می‌روند و هر یک در صندلی مخصوص خود می‌نشینند. قاری قرآن می‌خواند و بعد از آن مرتضی امیری اسفندقه ضیافت شعر رمضان را آغاز می‌کند.

سید علی موسوی گرمارودی اولین نفر است که غزلی را انتخاب کرده و برای مقام معظم رهبری می‌خواند.

محمدعلی مجاهدی نیز به عنوان دومین نفر بعد از سلام و عرض ارادت یک رباعی درباره یکی از سخنان امیرالمومنین با این مضمون که «اگر کار خوبی انجام دادی فراموش کن» می‌خواند، همچنین بعد از آن یک غزل ولایی را برای مقام معظم رهبری می‌خواند.

گفتم به دیده: امشب اگر یار بگذرد
راهش به گریه سد کن و مگذار بگذرد

گفتا چه جای گریه؟ که او همچو ماه نو
رخسار خود نکرده پدیدار بگذرد

بگذشت از کنار من آن سان که بوی گل
دامن کشان ز ساحت گلزار بگذرد

در باغ گل نمی نهد از خویش جای پا
از بس که چون نسیم، سبکبار بگذرد

گفتم: دمیده پیش تو، خورشید را ببخش
گفتا: مگر خدا ز خطاکار بگذرد

غافل ز دوست یک مژه بر هم زدن مباش
آئینه شو که فرصت دیدار بگذرد

دردا که بی فروغ دل آرای روی دوست
هر روز ما به رنگ شب تار بگذرد

سرشار از تجلّی یارند لحظه‌ها
حیف است عمر ما که به تکرار بگذرد

ترک دل است از نظر عارفان محال
کی جَم ز جام آینه کردار بگذرد؟

در طور دل به نور تجلّی نوشته اند:
زین جلوه زار کوکبه‌ی یار بگذرد

اینجا کسی به فیض تماشا نمی‌رسد
تا خود چه‌ها به طالب دیدار بگذرد

گر در ولای آل علی صرف می‌شود
از خیر عمر بگذر و بگذار بگذرد

ای کاش این دو روزه‌ی باقی ز عمر نیز
در صحبت ائمه‌ی اطهار بگذرد

امشب بیا به پرسش «پروانه» ای عزیز
زان پیشتر که کار وی از کار بگذرد

آقا می‌گویند: «این آقای مجاهدی عزیز را از وقتی دبیرستان می‌رفتند در قم می‌شناسم.پدرشان جزو علمای بزرگ و برجسته قم بودند.»

بعد از آن نوبت به سید سلمان علوی رسید که توضیح داد در حال تهیه منظومه عهد ولایت از آغاز آفرینش تا ظهور است و از فصل اول آن شعری را خواند.

صدا تنید به دور قلم، قلم آنگاه

به حسن اول دفتر نوشت: بسم‌الله

سریر سرخ قلم، شروهای لم یزلی است

خدا خداست، ولی این صدا، صدای علی است

قلم رسید به هجده قصیده غزلی

نگاه فاطمه افتاد در نگاه علی

نگاه فاطمه زیباست، پس تبسم کرد

تبسمی که ملک راه خانه را گم کرد

تبسمی که در او آیه‌های دهر شکفت

تبسمی که کمی بعد، بعد خواهم گفت

آقا بعد از این شعر گفتند: «شعر خوش مزمون و شیرینی است. ان‌شاءالله کامل و با استناد به منابع علمی و عرفانی ادامه دهید»

بعد از آن نوبت به سید محمد بهشتی شاعر جوان اهل قم که حافظ قرآن نیز بود رسید. او نیز بعد از عرض ارادت و دست بوسی غزلی درباره امیرالمومنین (ع) خواند.

چگونه وصف کنم شاعران کیست علی

شبیه نیست به غیر از خودش، علی است علی

به زغم خواهش دنیا و چرب و شیرینش

به نان خشک جویی، زاهدانه زیست علی

عجب عدالت تلخی که ذوالفقار به دست

به حال دشمن خویش می‌گریست علی

علی دلاوری اش مثل او روشن بود

بپرس در دل شب بی قرار چیست علی

شهادت به شب قدر هم شهادت داد

که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی

تمام عمر علی گفتم و بلند شدم

کنار بستر مرگم دمی بایست علی

شعرخوانی بانوان با یادی از پروین اعتصامی

شعر خوانی بانوان نیز با یادی از پروین اعتصامی آغاز شد و فائزه امجدیان به عنوان اولین نفر با یادی از روح دوست شهیدش در لبنان که در حملات هوایی بیروت به شهادت رسیده بود شعری تقدیم به کودکان مقاومت کرد.

دخترک یک نهال زیتون شد

ریشه زد در حیاط آن خانه

سایه انداخت بر تمامی شهر

قد کشید از میان ویرانه

برلبش آیه توکل داشت

چشم‌هایش اگرچه غمگین بود

خانه‌اش را گرفت در آغوش

نام آن دخترک فلسطین بود

یادی از شهید باکری و اشک‌های آقا

بعد از این شعر علیرضا قزوه شعری برگرفته از آخرین مکالمه بیسیم شهید حاج احمد کاظمی با شهید آقا مهدی باکری خواند که اشک‌های مقام معظم رهبری را در پی داشت.

احمد کجایی؟ کاش اینجا می‌شدی ای کاش

یک دم شریک محفل ما می‌شدی ای کاش

احمد در اینجا چیزهایی تازه می‌بینیم

با من دمی گرم تماشا می‌شدی ای کاش

احمد بیا بیسیم مهدی از نفس افتاد

مهدی شفیع محشر ما می‌شد ای کاش

اسفند روز بیست و پنجم سال ۶۳

۴۰ سال رفت ای کاش پیدا می‌شدی ای کاش

قدرشناسی از شخصیت‌هایی مانند شهید رئیسی لازم است

«فاطمه هاوشکی» از شهر بابک کرمان شاعر دیگری بود که غزلی را به رئیس جمهور شهید تقدیم کرد

نسیم بودی و از خود رها و با همه همراه

بهای جان رهایت نبود غیر پریدن

شهید خطه خدمت تو را به دوش گرفتیم

و ذکر خیر تو گفتیم بین آه کشیدن

آقا بعد از این شعر فرمودند: قدرشناسی برخواسته از احساس از شخصیت‌هایی مثل شهید رئیسی لازم و مغتنم است.

علی اصغر حیدری شاعری هندی بود که شعری برای امام خمینی (ره) سروده و تقدیم کرد.

دشمنانش بی‌نشان گشتند و او جاوید ماند

از تبار نور از جنس شهیدان بود امام

جرأت اظهار حق باید از او آموختن

بحر تقوا، ابر رحمت، کوه ایمان بود امام

آقا بعد از این شعر فرمودند: مهم این است که کسی که زبان مادری‌اش فارسی نیست به این شکل شعر بگوید، فارسی حرف زدن یک حرف و فارسی شعر گفتن یک حرف است.

محدثه آشتیانی شاعر دیگری است که شعری با مضمون امام حسن مجتبی (ع) خواند.

می‌نویسم یا حسن، حُسن ختامش با خودت

بر لبم ذکر تو را دارم دوامش با خودت

از کریمان کم طلب کردن که کفر نعمت است

حاجتم را هم که می‌دانی تمامش با خودت

آقا بعد از این شعر فرمودند: ان‌شاءالله صاحب این شعر حاجات دنیوی و اخروی شما را برآورده کنند.

هر بیت یک آفرین داشت

محمد رسولی شاعر جوان دیگری است که در ادامه این ضیافت به شعرخوانی پرداخت.

بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد

نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمی‌سوزد

گمان بردی که این بار این حکایت فرق خواهد کرد؟

خدا فرعون را یک بار دیگر غرق خواهد کرد

هر آنچه داشتی رو کرده‌ای، این آخرین برگ است

سرجان شرط می‌بندم، قمار آخرت مرگ است

ولی ما وعده حقیم و از باطل نمی‌ترسیم

شهادت آرزوی ماست، از قاتل نمی‌ترسیم

به کف پیراهنی خونین، کسی از راه می‌آید

خدا زنده است ای مردم، ولی الله می‌آید

به استقبال او فریاد شد: انا علی العهدی

کسی که هست عیسی از حواریون او مهدی

آقا بعد از این شعر فرمودند: هر بیت یک آفرین داشت، خیلی موضوع خوبی داشت. ان‌شاءالله در این راه ثابت قدم باشید.

لبخند ضیافت با شعری طنز

محمد قریشی شاعر جوانی از خطه جنوب شعری با موضوع فرزندآوری را قرائت کرد و تاکید داشت که مجرد است و این شعر در ذهنش پرورش یافته است.

همسرم بهترین نوع بشر

شعبه رسمی جمال قمر

ای که در کل عرصه‌ها هستی

از تمام زنان طایفه سر

تحت لیسانس ابروان تواند

مجتمع‌های چاقو و خنچر

هست یک نیمروی ساده تو

از فسنجان سایرین برتر

ای که شوفاژهای بی مانند

به تف دست هات رشک برند

چشم مو سیما و مو و ابرویت

قهوه و شیر و آبشار و کمند

از میان هزار مورد خاص

تو شدی در نگاه بنده پسند

قند خونم اگرچه بد بالاست

ای لبان تو قند باز بخند

بعد از این شعر بود که لبخندی بر چهره حاضران و مقام معظم رهبری نشست.

شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است

حسین اسرافیلی شاعر دیگری است که شعری درباره محور مقاومت و شعر دیگری درباره وطن به زبان ترکی خواند.

بعد از آن نوبت به محمدرضا سهرابی نژاد رسید که پیش از شروع آقا فرمودند: به یاد دارم که ۱۸ سال پیش شعری را خوانده بودید.

سهرابی نژاد پنج رباعی با فضای مختلف در این جلسه قرائت کرد.

نوبت به سید احمد میرزاده از چهره‌های کودک و نوجوان رسید. میرزاده چهارپاره نوجوانانه ای را انتخاب کرده بود تا بخواند، سلام شاعران نوجوان را به آقا رساند.

آقا فرمودند: شعر کودک و نوجوان بهترین اصول کار شعری است از دوستان تان تشکر کنید.

سجاد سامانی از شاعران جوان نیز غزلی با مضمون انتظار آماده قرائت کرده بود.

در این جلسه همچنین علی حیدری، سهیلا باقریان، سعید حدادیان، ماهرخ درستی، سعیده کرمانی، امیرحسین هدایتی، علی مشهوری، حسن اسحاقی، علی داوودی، علی مقدم، محمد حسن ملکیان، سید حسین شهرستانی، محمدرضا حسین زاده بازرگانی، علیرضا رجبعلی زاده، ذکریا اخلاقی، راضیه مظفری نیز از جمله دیگر شاعرانی بودند که در این جلسه به شعرخوانی پرداختند.

شعرخوانی‌ها تمام شد و حالا نوبت شنیدن بود:

«موج رو به گسترش شعر به خصوص در بین جوانان بسیار امیدوارکننده است و گزارش فعالیت‌های ادبی شاعران در سال ۱۴۰۳ حاکی از آن است که شاعران متعهد و انقلابی ما آزمون خوبی در این سال پس داده‌اند.

دوره ما می‌تواند دوره «سعدی و حافظ و نظامی آفرین» باشد چرا که بر خلاف دوره طاغوت که شاعران بزرگ از احترام و اعتنا برخوردار نبودند، در دوره کنونی، احترام و توجه اجتماعی به شاعران در سطح بالا است و حضور و توجه به آنان در رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون زمینه مناسبی برای پرورش شاعران بزرگ فراهم کرده است.

گفتن شعر عاشقانه که حاکی از غلیان احساسات محبت‌آمیز شاعر است هیچ اشکالی ندارد اما شعر عاشقانه در سنت شعر فارسی همواره عفیف و نجیبانه بوده است بنابراین نگذارید که شعر عاشقانه شما از دایره عفت و نجابت خارج و به بی‌پردگی و بی‌حیایی آلوده شود.»

قاب آخر

جلسه به آخر رسید سر و صدا این بار فضای حسینیه را برداشته، یکی چفیه می‌خواهد، یکی انگشتر و دیگری قرآن. یکی هم می‌خواهد فقط جلو برود و سلامی برساند. حسینیه امام خمینی هرسال در نیمه رمضان شاهد برگزاری شبی متفاوت است که با سال‌های قبل قابل مقایسه نیست.



منیع: خبرگزاری مهر

شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری آرزوی کودکی‌ام بود


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فائزه امجدیان شاعر جوانی است که در دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان با شعری درباره فلسطین شعرخوانی کرد. او همچنین از جمله شاعرانی بود که پیش از نماز مغرب، اولین مجموعه‌شعرش با نام «مژدگانی» را تقدیم ایشان کرد.

به بهانه این دیدار و شعرخوانی امجدیان در محضر رهبر انقلاب، سراغ او رفتیم تا درباره این تجربه با او گفتگو کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* تبریک می‌گویم؛ امسال شما در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی داشتید. از اینجا شروع کنیم که چند سال است شعر می‌گویید و از چه زمانی آرزوی دیدار و شعرخوانی در این محفل را دارید؟

اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم، اولین‌باری که شعری گفتم ۸ سالم بود؛ یعنی از کودکی با وزن و قافیه آشنا شدم. این علاقه را کاملاً مدیون پدرم هستم که خیلی برایم شعر می‌خواندند و از همان ابتدا من را با شاعران بزرگی مثل پروین اعتصامی آشنا کردند. اولین‌باری که کلیپ‌های دیدار شاعران با رهبری را دیدم، ۹ ساله بودم. فکر می‌کنم سال ۸۶ بود که آقای سید حمیدرضا برقعی آن شعر معروفشان را خواندند؛ «شاعر کنار دفترش افتاد از نفس». این شعر خیلی بین مردم بازتاب داشت و من هم آن کلیپ را چندین‌بار تماشا کردم. از همان زمان این دیدار برایم به یک آرزو تبدیل شد. هر سال منتظر بودم ببینم دیدار شاعران با رهبری چه زمانی برگزار می‌شود و خودم را در چنین موقعیتی تصور می‌کردم.

دوران دبیرستان خیلی پیگیر بودم تا بفهمم چطور شاعران به بیت رهبری دعوت می‌شوند و این تجربه را کسب می‌کنند. از آنجا که ما ابتدا در شهرستان زندگی می‌کردیم و بعدها به قم آمدیم، اطلاعات زیادی درباره چنین برنامه‌هایی نداشتم. تنها چیزی که از جایی خواندم، صحبت‌های آقای قزوه بود که گفته بودند هر سال برخی از کسانی که در جشنواره‌های مختلف رتبه می‌آورند به این محفل دعوت می‌شوند. همین اطلاعات محدود باعث شد وقتی در جشنواره دانش‌آموزی رتبه کشوری کسب کردم، امیدی در دلم زنده شود. اما طبیعتاً اتفاق خاصی برایم نیفتاد و این تب و تاب همچنان ادامه داشت.

این سال‌ها مدام میان بیم و امید بودم تا اینکه عضو دوره ادبی آفتابگردان‌ها شدم. این عضویت باعث شد حضور حرفه‌ای‌تری در عرصه شعر داشته باشم. الحمدالله پس از آن، اتفاقات خوبی رقم خورد؛ اشعارم منتشر شدند، اساتید کارهایم را بیشتر شناختند و ارتباط‌های بیشتری ایجاد شد. همه این‌ها بعد از دوره آفتابگردان‌ها برایم رخ داد و خدا را شکر بالاخره به این نقطه رسیدم که آرزویم محقق شود.

* چرا برای شعرخوانی این شعر درباره فلسطین را انتخاب کردید؟

انتخاب نهایی توسط هیئت داوران انجام شد. چند شعر از من به مرحله آخر رسید؛ یکی در مورد ایران بود، دیگری درباره شهید رئیسی، و یکی هم در مورد فلسطین. اساتید به من گفتند که شعر فلسطین تأثیر زیادی در جلسه داوری داشته و بار احساسی بالایی دارد.

* در مورد دیدارتان بگویید. حس و حالش چگونه بود؟ واکنش ایشان نسبت به شعر شما چه بود؟ فکر می‌کنم شما کتابی هم به ایشان هدیه دادید. درست می‌گویم؟

بله، من کتاب هدیه دادم. اما نکته جالب این است که این اولین‌باری بود که خودم کتابم را می‌دیدم. انتشارات شهرستان ادب گفته بود که کتاب را به دیدار رهبری می‌رسانند، بنابراین قبل از دیدار فرصتی برای دیدن کتابم نداشتم. تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود؛ اینکه برای اولین‌بار کتابم را دیدم و همان لحظه آن را به رهبر انقلاب تقدیم کردم، حس فوق‌العاده‌ای داشت.

*اسم اولین کتاب‌تان چیست؟ درباره کتاب بیشتر توضیح می‌دهید؟

اسم کتاب «مژگانی» است. این اثر از مجموعه‌شهرهای منتخب در دوره «مطلع» بوده که حدود یک سال و نیم پیش فراخوان آن منتشر شد. کتاب مژگانی شامل ۳۸ غزل و ۳۰ رباعی است و اولین مجموعه شعری من به شمار می‌رود.

* تنها کسانی که فرصت گپ و گفت خصوصی و حضوری با رهبری را داشتند، کسانی بودند که کتاب داشتند. چه صحبت‌هایی بین شما و رهبر انقلاب رد و بدل شد؟

به ایشان توضیح دادم این کتاب جزو آثار برگزیده طرح مطلع است. همچنین فرصت را مناسب دیدم تا درباره برادر مرحومم با ایشان صحبت کنم و از ایشان درخواست کنم برای او دعا کنند. این موضوع برای من اهمیت زیادی داشت و خدا را شکر توانستم از ایشان این درخواست را داشته باشم.

* از تجربه‌تان در شعرخوانی در محضر رهبری بگویید. چه احساسی داشتید؟

واقعاً برایم مثل رسیدن به یکی از بزرگ‌ترین رویاهایم بود؛ چرا که از کودکی چنین آرزویی در دل داشتم. حس فوق‌العاده‌ای بود، هرچند مقداری استرس داشتم که نکند اجرایم به خوبی پیش نرود. اما خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و بعد از اجرا نیز بازخوردهای دلگرم‌کننده‌ای دریافت کردم. شعرم در قالب چهارپاره و به صورت روایی بود، به همین خاطر انتظار نداشتم که در میانه خوانش آن واکنش خاصی بگیرم. در طول اجرا، نگاه من مدام به سمت ایشان بود و از تکان دادن‌هایی که با سرشان داشتند، یک نوع تأیید برای هر بند را حس می‌کردم. بخش پایانی شعر، که با عبارت «نام آن دخترک فلسطین بود» تمام شد، با تشویق و آفرین صمیمانه رهبری همراه شد. ایشان چندین بار گفتند «بسیار خوب» که یکی از بهترین لحظات زندگی‌ام را رقم زد. وقتی به خانه برگشتم، دائم همان بخش پایانی را مرور می‌کردم تا لذت این تجربه بی‌نظیر برایم بیشتر شود.

* به عنوان یکی از شاعران جوان، به نظرتان دیدار شاعران با رهبری چه تأثیری بر شاعران جوان و مسیر شعری آنها دارد؟

به نظر من در دو سال اخیر روند این دیدارها خیلی بهتر شده است. شاهد این هستیم افرادی برای اولین‌بار به این دیدار دعوت می‌شوند. همین پارسال که اولین تجربه من بود یا امسال، خیلی از افرادی که شاید امیدی هم نداشتند، توانستند با شعرشان دیده شوند و دعوت شوند؛ حتی اگر چندان شناخته‌شده نبودند. این نشان‌دهنده یک فرصت ویژه است. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، توصیه‌های مقام معظم رهبری بود. ایشان تأکید کردند اگر شاعران به جایگاهی رسیدند، نباید به همان راضی باشند. صحبت‌های ایشان خیلی پدرانه و تشویق‌آمیز بود؛ از یک طرف به شاعران امید می‌دادند و از طرف دیگر هشدار می‌دادند که متوقف نشوند. متأسفانه امروز می‌بینیم برخی شاعرانی که در فضای مجازی معروف می‌شوند یا شعرشان لایک زیادی می‌گیرد، در همان سطح متوقف می‌مانند. مقام معظم رهبری تأکید کردند دوره شما هم می‌تواند سعدی‌آفرین باشد، تا هم امید بدهند و هم یادآوری کنند که به جایگاه فعلی اکتفا نکنید و مسیر رشد را ادامه دهید.

* واکنش دوستان و اطرافیان نسبت به شعرخوانی شما چگونه بود؟

همان شب بعد از اجرا، پیام‌های زیادی دریافت کردم. حتی افرادی که مدت‌ها بود ارتباطی نداشتیم، پیام فرستادند و الحمدالله بازخوردها خیلی مثبت بود. جالب‌تر اینکه دیدم شعرم با موضوع مقاومت در کانال‌ها و رسانه‌های مختلف بازنشر شده بود.

**

پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی، شهاب مهری، محمدجواد شرافت و رضا وحیدزاده داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»

* «شعر خانواده‌محور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»

* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»

* «کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود»



منیع: خبرگزاری مهر

حرکت عمومی؛ دغدغه شاعران در دیدار با رهبر معظم انقلاب


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: رضا یزدانی شاعر، دو شعر قرائت شده در دیدار شاعران با رهبر انقلاب را مورد توجه قرار داده و یادداشتی درباره نقش شاعران در تبیین بیانیه گام دوم نوشته است.

او در یادداشتی به دیدار شاعران با مقام معظم رهبری پرداخته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.

در ادامه متن مشروح این یادداشت را می‌خوانید؛

ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشم انداز (تمدن نوین اسلامی) نیاز داریم. باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد». این جملات را رهبر معظم انقلاب در اول خردادماه ۱۳۹۸ در ادامه بیانیه مهم گام دوم انقلاب اسلامی بیان فرمودند که نشان‌دهنده تکلیفی است از سوی ایشان بر دوش تمام مردم جامعه؛ تا قطار انقلاب اسلامی به ایستگاه تمدن نوینی برسد که هدف اصلی آن است و این مهم جز با حضور همه‌جانبه مردم، به ویژه جوانان فعال متعهد، به ثمر نخواهد نشست.

حرکت عمومی مردم یعنی مسئولیت‌پذیری و احساس مسئولیت جمعی، دوری از دولت‌زدگی و منتظر دولت نماندن و حضور دائمی و مستمر به جای فعالیت مقطعی و تا این دغدغه در میان آحاد جامعه فراگیر نشود، مشکلات و آفت‌ها و آسیب هایی که امروز گریبانگیر جامعه شده، برطرف نخواهد شد.

یکی از ویژگی های مهم انقلاب اسلامی نسبت به دیگر انقلاب‌های معاصر، مردمی بودن آن است؛ به این معنا که هیچ حرکت عمده‌ای بدون ارادت و عزم راسخ مردم پشت سر گذاشته نشد، مگر آنکه جوانان دین دار و با ایمان، محوریت آن حرکت را برعهده گرفتند و انقلاب را از گردنه‌های سخت عبور دادند. از سوی دیگر می‌توان دعوت به این حرکت عمومی را رسالت صاحبان سخن و اصحاب رسانه دانست که با بیان اثرگذار و رسانا مردم را که مخاطبان اصلی این پیام مهم هستند، از اهمیت حرکت عمومی و حضور همه‌جانبه و فعال در پیشبرد اهداف عالی انقلاب اسلامی مطلع نمایند.

شاعران یکی از صاحبان سخن هستند که می‌توانند با استفاده از هنرشان مردم را به این حرکت مهم دعوت کنند که متأسفانه تاکنون از ظرفیت آن‌ها غفلت شده بود. اما در دیدار اخیر شاعران با مقام معظم رهبری که به سنت هر سال در شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می‌شود، شاهد شعرخوانی دو تن از شاعران با موضوع «حرکت عمومی» بودیم که مورد استقبال و تایید مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت.

محمد رسولی که پیش از این او را با اشعاری با موضوع شهادت حاج قاسم سلیمانی و شهید رئیسی می‌شناختیم، در دیدار امسال مثنوی بلندی خواند که رهبر معظم انقلاب در تایید آن فرمودند «هر بیتش یک آفرین داشت». رسولی در این شعر ابتدا به حضور خداوند در لحظه‌های مهم تاریخی، از یاری کردن حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) تا لحظه شهادت سیدالشهدا (ع) اشاره و یادآوری کرد «فراتر از همه تحلیل‌ها، آری خدایی هست/ تماشاچی مباش ای دل! تو را هم کربلایی هست.»

این شاعر در ادامه شعر خود حضور خداوند در تشییع سیدحسن نصرالله و لحظه‌های آخر یحیی سنوار و سقوط هواپیمای شهید رئیسی را یادآور می‌شود و با این بیت که «خدا با ماست، او اینجاست، هم مقصود، هم راه است/ همیشه نصرتش در باور ان تنصروالله است» از یاری همیشگی خداوند سخن می‌گوید. در نهایت محمد رسولی با ابیات «مبادا دست روی دست بگذاریم و بنشینیم/ اگر حرکت کنیم آن قله را نزدیک می‌بینیم» اشاره‌ای هنرمندانه به لزوم حرکت عمومی و حضور همه‌گانی مردم در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای رسیدن به قله‌های آرمانی انقلاب دارد.

شاعر دیگری که با شاعرانگی و ظرافت هنرمندانه به موضوع حرکت عمومی پرداخت، خانم بهجت فروغی مقدم بود که شعری با مطلع «همراه با تمام فراز و فرودها/ در حرکت اند یکسره امواج رودها» قرائت کردند.

شاعر در ادامه با بیت «در حرکت‌اند کوه و کویر و فراری‌اند/ از رخوت عدم همه‌ی با وجودها»، با بیان دیگری مخاطب خود را به حرکت و مقابله با رخوت دعوت می‌کند تا برای رسیدن به اهداف خود دست از تلاش برندارند.

فروغی مقدم غزل خود را با دعوت به مقاومت و کم نیاوردن در مقابل سنگریزه‌های زندگی به پایان می‌رساند و این پیام را به مخاطب القا می‌کند که هر شکستی مقدمه پیروزی دیگری است؛ «هر سنگریزه‌ای که سر راه زندگی است / پاگرد پله‌ای است برای صعودها»

موضوعی با اهمیت «حرکت عمومی» می‌تواند سوژه خوبی برای شاعران و دعوت آن‌ها از مردم برای حضور فعال در سرنوشت خود باشد و دو شعری که امسال در دیدار با رهبر معظم انقلاب قرائت شد، سرآغاز خوبی برای ورود هنرمندانه شاعران جبهه انقلاب به تبیین این مفهوم مهم بود. چرا که امروز همه ما و به ویژه جوانان نیازمند تفکر و تاملی عمیق در رابطه با گام دوم انقلاب هستیم تا قادر باشیم عرصه‌های مورد نیاز برای نقش‌آفرینی موثر مردم در هر مقطع زمانی را درست تشخیص دهیم و بتوانیم محوریت حرکت‌های عظیم مردمی برای رسیدن به اهداف انقلاب را نیز برعهده بگیریم.



منیع: خبرگزاری مهر

مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟


به گزارش خبرنگار مهر، علی‌اصغر شیری به بهانه شب‌های قدر و شهادت امیرالمومنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟

کجا درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟

شب تاریک کوفه، کوچه‌ها در خواب خاموشی

فقط حال یتیمان را نگاه ماه می‌فهمد

به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی

فریب کفر را کی لشکر گمراه می‌فهمد؟

خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند

کجا آفاق را اندیشه‌ی کوتاه می‌فهمد؟

مسیر کهکشان‌ها با نگاهش می‌شود روشن

ولی این قوم آیا راه را از چاه می‌فهمد؟

علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه…

مگر درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟



منیع: خبرگزاری مهر

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی؛ امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم 


به گزارش خبرنگار مهر، محمود یوسفی شاعر جوان، به بهانه عید نوروز و مصادف شدن روز اول فروردین با روز جمعه، غزلی با حال هوای و بهار و انتظار سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

بعد از تو با دل خود جنگی شدید کردیم

در رزم با فراغت خود را شهید کردیم

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی

امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم

رفتیم هر دو بازار اما به این تفاوت

مردم خوشی خریدند، ما غم خرید کردیم

نزدیک بودی اما گفتند دوری از ما

از خیر تو گذشتیم، کاری بعید کردیم

از ما مخواه ای عشق، شور و تب و طرب را

عمری گذشته از ما مویی سپید کردیم…



منیع: خبرگزاری مهر

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید؛ بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود


به گزارش خبرنگار مهر، قربان ولیئی شاعر و استاد دانشگاه، به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

ای نام تو از صبح ازل زمزمه‌ی رود

ای زمزم جاری شده در مصحف داود

آن روز که در سجده فتادند ملایک

جز نام تو، جز نام تو، الله چه فرمود؟

افشای تو، ای راز الهی،‌ به غدیر است

آغاز درخشیدن تو روز ازل بود

محبوب اناجیلی و سرلوحه‌ی تورات

قرآنِ به حرف آمده، ای قاصد و مقصود!

ای جانِ پرستیدنی، ای رایحه‌ی هو

ای روح تو هم معبد و هم عابد و معبود

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید

بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود

دیدند و ندیدند و ببینیم و نبینیم

ای غیبِ به دید آمده، ای غایبِ مشهود

بی مرز چنانی که در اوهام نگنجی

کی طاقت دیدار تو دارد من محدود؟

ای عطر تو پیچیده در ابیات خرابم

«از آتش عشق تو دلم سوخته چون عود»

توصیف تو آن‌سان که تویی راه ندارد

از من بپذیر آتش آمیخته با دود…



منیع: خبرگزاری مهر