مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟


به گزارش خبرنگار مهر، علی‌اصغر شیری به بهانه شب‌های قدر و شهادت امیرالمومنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟

کجا درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟

شب تاریک کوفه، کوچه‌ها در خواب خاموشی

فقط حال یتیمان را نگاه ماه می‌فهمد

به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی

فریب کفر را کی لشکر گمراه می‌فهمد؟

خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند

کجا آفاق را اندیشه‌ی کوتاه می‌فهمد؟

مسیر کهکشان‌ها با نگاهش می‌شود روشن

ولی این قوم آیا راه را از چاه می‌فهمد؟

علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه…

مگر درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟



منیع: خبرگزاری مهر

رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند


به گزارش خبرنگار مهر، دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب که هرسال در نیمه ماه مبارک رمضان و شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می‌شود، امسال با حضور شاعرانی از سراسر کشور در حسینیه امام خمینی (ره) برپا شد.

ناصر فیض شاعر و طنزپرداز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این دیدار و اهمیت آن گفت: این جلسه برای شاعران جلسه‌ای است که با شوق در آن شرکت می‌کنند، چون می‌دانند در یک جلسه شعر جدی و حرفه‌ای شرکت می‌کنند و شعرهای خوبی می‌شنوند و نکات مهمی درباره شعر در آن مطرح می‌شود.

وی درباره انس رهبری با شعر و تفاوت منش ایشان با دیگر مسئولان گفت: یک بار جلوی یکی از مسئولان شعر می‌خواندم و او مدام شعرم را تأیید می‌کرد، اما من از این تأیید کردن اصلاً خوشم نیامد و لذت نمی‌بردم، چون می‌دانستم که این آدم شعر نمی‌فهمد و نمی‌داند. از حرف زدنش مشخص بود که از شعر هیچ سررشته‌ای ندارد و فقط تأیید می‌کند تا نشان بدهد که از شعر لذت می‌برد. منتها دیدار با رهبری و شعرخوانی در حضور ایشان به چند دلیل لذت‌بخش است. وقتی در حضور ایشان شعر می‌خوانی راضی هستی، چون میزبان شما کسی است که خودش از انجمن‌بروهای قدیم در مشهد و تهران بوده است و با شاعران شاخص این روزگار مأنوس بوده است.

وقتی رهبر انقلاب کتاب شاعر جوان را پیش از اهدا خوانده بودند

فیض با اشاره به شاعری رهبر انقلاب گفت: این لذت بردن وقتی بیشتر می‌شود که بدانی خود ایشان شاعر است و خوب هم شعر می‌گویند. بنابراین وقتی که اظهارنظر می‌کنند، شاعران آن را جدی می‌گیرند. کسانی که در شعر مدعی هستند خودشان بارها اذعان کرده‌اند وقتی ایشان به جمله و نکته‌ای اشاره می‌کند، بسیار دقیق و ظریف و درست است. بارها شده است شاعران گفته‌اند من وقتی داشتم این شعر را می‌نوشتم به این نکته فکر کردم و مردد بودم که کدام کلمه را استفاده کنم؟ وقتی رهبر انقلاب به آن کلمه توجه می‌کنند، دیدم که آن کلمه واقعاً انتخاب بهتری بود و انتخاب من اشتباه بود.

این شاعر درباره نکته‌سنجی و هم‌نشینی رهبر انقلاب با شعر، به خاطره‌ای اشاره کرد و گفت: یک‌بار یکی از شاعران جوان که در دیدار شاعران کتابش را برای تقدیم به رهبری آورده بود، می‌گفت وقتی کتابم را به ایشان اهدا کردم، متوجه شدم که رهبر انقلاب کتاب من را که به تازگی چاپ شده بود، زودتر از اینکه به ایشان تقدیم کنم خوانده بودند. او می‌گفت رهبری کتاب را نگاه کردند، کتاب را باز کردند، یک صفحه مشخص را آوردند، و قریب به مضمون، گفتند «اگر در این بیت به جای این کلمه آن کلمه را استفاده می‌کردید بهتر نبود؟ چون این کلمه در مصرع دوم با آن کلمه ارتباط پیدا می‌کرد؛ هم معنا را کامل می‌کرد و هم به فلان موضوع ایهامی می‌داد». آن شاعر جوان تعجب کرده بود که چطور رهبر انقلاب کتابش را به این زودی مطالعه کرده‌اند؟ کتابی که حتی صاحب اثر فکر می‌کند کسی هنوز آن را نخوانده است، توسط ایشان دیده شده و آن نکته را در ذهن نگه داشته‌اند تا وقتی شاعر را دیدند به او منتقل کنند.

وی افزود: این نشان می‌دهد این جلسه یک جلسه نمایشی نیست و ایشان واقعاً به شعر اعتقاد دارد و آن را دنبال می‌کند. خود ایشان گفته‌اند هیچ جلسه‌ای به اندازه جلسه شاعران برای ایشان لذت‌بخش نیست. کمتر پیش می‌آید که ایشان چهار، پنج و گاهی شش ساعت بنشینند و به شعرها گوش کنند و وقتی شعرخوانی‌ها تمام شد بگویند دو نفر دیگر هم شعر بخوانند. این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب به عنوان کسی که جایگاه مردمی، سیاسی، عاطفی، اعتقادی و… دارد، به معنای واقعی با شعر و شاعران مأنوس هستند و به شعر اعتقاد جدی دارند. برخی از این شاعران، مرجع تقلیدشان رهبر انقلاب هستند؛ با این حال در یک فضای صمیمی مقابل مرجع تقلیدشان می‌نشینند و شعر می‌خوانند و شعر می‌شنوند. ایشان می‌گویند من به شعر به عنوان هنر اول کشورمان اهمیت می‌دهم و آن را ثروت ملی کشور می‌دانم. یکی از محاسن این جلسه این است که ایشان هر سال اهمیت شعر را و اهمیت این ثروت ملی را به همه گوشزد می‌کنند.

دیدار شاعران با رهبری مهم‌ترین جلسه شعر کشور است

صاحب کتاب «فیض‌بوک» ادامه داد: ممکن است در این جلسه دو نفر هم شعر بخوانند که شعرشان خوشایند من یا شما نباشد و بعضی‌ها به آن نقد داشته باشد که طبیعی است. در هر جمعی و اتفاقی ممکن است کوتاهی‌هایی صورت بگیرد یا نقدهایی وجود داشته باشد ولی این نقدها اهمیت و بزرگی این جلسه را کم نمی‌کند. مهم این است که بیشتر شعرخوانی‌های این جلسه خوب باشد که معمولاً هم این‌طور بوده است. حالا ممکن است بعضی وقت‌ها ایرادی به نحوه برگزاری آن وجود داشته باشد که مقداری از آن هم سلیقه‌ای است؛ چرا که اساساً بخشی از پسند شعر سلیقه‌ای است. این نقدها که بخشی از آن به خاطر شوق و ذوق شاعران برای حضور در آن است، از اهمیت این جلسه کم نمی‌کند و با قاطعیت می‌توان گفت دیدار شاعران با رهبری، مهم‌ترین جلسه شعر کشور است.

فیض توجه به اهمیت و جایگاه شعر در کشور را یکی از نکات مهم این دیدار معرفی کرد و گفت: رهبر انقلاب با برگزاری هرساله این دیدار می‌گویند در کنار اعتقادات اصیل ما، در کنار اعتقادات دینی ما، در کنار اعتقادات سیاسی ما، در کنار همه مسائل و در کنار همه موضوعات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و… ما چیزی به نام زبان فارسی داریم که نمود آن در شعر فارسی جلوه‌گر است؛ در نتیجه باید به شعر بپردازیم و آن را بیش از پیش تقویت کنیم. اگر این دیدار فقط به این قصد برگزار شود که اهمیت شعر را به جامعه فرهنگی و هنری و سیاسی کشور یادآوری کند، به نظر من جلسه موفق و خوبی است. هر نقد و ایرادی که به نحوه برگزاری یا چینش شاعران وجود داشته باشد، می‌توان از آن به خاطر نفعی که به حال شعر دارد چشم‌پوشی کرد. بسیاری از شاعران بعد از این دیدار شناخته شده‌اند و جایگاه بهتری پیدا کرده‌اند و جلسات شعر را گسترش داده‌اند و خودشان را تقویت کرده‌اند. چه نتیجه‌ای بهتر از این؟ تعداد زیادی از شاعران با حضور در همین جلسه خودشان را جدی‌تر می‌گیرند و در شهر و محل زندگی خودشان انجمن‌های ادبی را پرشورتر برگزار می‌کنند. ضمن اینکه بسیاری از شاعران خوب کشور برای اولین‌بار به بهانه همین دیدار همدیگر را می‌بینند و ارتباطات ادبی شکل می‌گیرد. به نظرم این جلسه برکات بی‌شماری دارد که کمتر جلسه شعری در کشور این میزان مؤثر است.

نقش رهبری در جدی گرفتن و پیشرفت شعر طنز

این طنزپرداز با اشاره به شعر طنز و تأثیر این دیدار بر گسترش طنز در کشور اشاره کرد و گفت: اگر اشتباه نکنم برای اولین‌بار مرحوم زرویی نصرآباد بود که در این دیدار شعر طنز خواند. یادم نمی‌رود رهبر انقلاب خطاب به مرحوم زرویی اشاره کردند شما اثری به نام «تذکره المقامات» دارید که در آن کار بسیار ارزشمندی کرده‌اید. یعنی ایشان کتاب طنز مرحوم زرویی را خوانده بودند و با طنز کشور و طنز مطبوعاتی کشور آشنا بودند. تا آن زمان همه فکر می‌کردند طنز زینت المجالس است؛ حالا که همه شعر می‌خوانند، یک شاعر طنزپرداز هم یک شعری بخواند تا حال مردم خوش بشود! ولی در این دیدار شعرهای طنزی خوانده می‌شود که اتفاقاً نقدهای اجتماعی دارد و گوشه و کنایه‌ای به چیزی می‌زند. جالب است که ایشان به این‌گونه شعرها بیشتر توجه می‌کنند. از طرز برخورد رهبر انقلاب با شعرهای طنز مشخص است که ایشان به ظرفیت‌های طنز توجه دارند و آن را برای طنز ضروری می‌دانند.

وی افزود: ایشان می‌دانند که ظرفیت طنز این نیست که مثل حکومت‌های پیشین جلوی پادشاهان شعر طنز بخوانند و پادشاه هم کیسه‌ای زر به آنها تقدیم کند. نه، طنزی در این دیدار خوانده می‌شود که ایشان به جنبه‌های اجتماعی و انتقادی‌اش بیشتر توجه می‌کنند. ایشان به شعرهایی که فقط صرف خنداندن مخاطب باشد، خیلی واکنش نشان نمی‌دهند و خیلی ملایم و معمولی از کنار آن رد می‌شوند و به بیت‌هایی اشاره می‌کنند که در آن نکته‌ای و حرفی جدی مطرح می‌شود. خود من وقتی این بیت را خواندم که می‌گفت «شد قافیه تکرار ولی مسأله‌ای نیست / چون شاعر این بیت طرفدار نظام است»، ایشان می‌دانست که من دارم نقدی را مطرح می‌کنم. دارم حرفی را می‌زنم که خودشان بارها به دیگران تذکر داده‌اند و گفته‌اند کسانی که به نظام وابسته هستند باید الگو باشند و درست کار کنند. آنجا هم قشنگ متوجه بودند که من به این موضوع انتقاد دارم و می‌گویم نباید هرکس هر اشتباهی کرد، به خاطر اینکه طرفدار نظام است، از کنارش رد شویم و سکوت کنیم.

سالی که دیدار شاعران با رهبری دو بار برگزار می‌شود!

شاعر «املت دسته‌دار» ادامه داد: من کمتر شعری در ذهن دارم که صرف خنداندن مخاطب باشد و ایشان به آن توجه کنند؛ حتی شعرهای خودم. از این‌گونه شعرها خیلی راحت می‌گذرند و به آن توجهی نمی‌کنند. پس وجود نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند و آن را لازمه طنز می‌دانند. همین رفتار به دیگر مسئولان هم نشان داد که باید شعر طنز را جدی بگیرند و آن را تا حد شوخی و هزل پایین نیاورند. به خاطر همین بود که بعد از این جلسات شعر طنز در استان‌ها و شهرهای مختلف رونق گرفت و جلسات و جشنواره‌ها و حلقه‌های ادبی طنز بیشتر شد. به هر حال برخورد ایشان با طنز یک مجوز سیاسی و فرهنگی و دینی بود تا طنز را جدی بگیرند و از آن غافل نباشند. این جلسه خیلی به گسترش طنز کمک کرد و شاید اگر نبود، شعر طنز اینقدر پیشرفت نمی‌کرد.

ناصر فیض با بیان اینکه رهبری از شاعران انتظار دارند شعری را خودشان که دوست دارند در این دیدار قرائت کنند، گفت: سال گذشته وقتی که همه شاعران ایستاده بودند تا رهبری بیایند و با ایشان سلام و علیکی داشته باشند، اتفاق جالبی افتاد که گفتن آن بد نیست. وقتی ایشان به من رسیدند گفتند شما هم شعر خواهید خواند؟ من گفتم امسال قرار است شعری برای غزه بخوانم. ایشان، قریب به مضمون، گفتند «نه، طنز هم بخوانید؛ هرچه بخوانید خوب است». من به خاطر همین حرف بعد از شعری که درباره غزه داشتم، دو سه بیت طنز هم خواندم. آقای حامد عسگری شعری خواند و گفت «روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد». من این بیت را بهانه کردم و گفتم یاد این شعر خودم افتادم که «بعد یک عمر که می‌خواست به من سر بزند / از بد حادثه آن شب پدرم منزل بود!». بعد گفتم یک مضمون هم شبیه این دارم که «یارم آمد، پس از دو ثانیه رفت / این نشد طرز رفت و آمد که!». سعی کردم طوری نشان بدهم که هم نظر ایشان تأمین شود که انتظار داشتند من طنز بخوانم، هم شعر غزه را خواندم. ولی توجه ایشان و تأکید ایشان به این که شعر طنز هم خوب است و باید خوانده شود، اتفاق جالبی بود که باز هم نشان می‌دهد ایشان نگاه خاصی به شعر طنز دارند.

وی در پایان با اشاره به اینکه دیدار شاعران با رهبری در ابتدای سال ۱۴۰۳ هم برگزار شده بود، گفت: امسال تنها سالی است که دیدار شاعران دو بار برگزار می‌شود. چون این دیدار بر اساس تقویم هجری قمری برگزار می‌شود، امسال تنها سالی است که ما دو تا دیدار با رهبر انقلاب داشتیم. هم اول سال خدمت رهبری رسیدیم و هم آخر سال.



منیع: خبرگزاری مهر

برگزاری بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با موضوع شهدای خدمت


به گزارش خبرنگار مهر، بیست و دومین همایش ادبی سوختگان وصل با عنوان «پرواز اردیبهشت» و با موضوع شهدای خدمت برگزار می‌شود.

این همایش ادبی هر ساله توسط دفتر ادبیات و هنر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران برگزار می‌شود و در هر دوره با موضوعی ویژه، پذیرای آثار شاعران و نویسندگان است.

موضوع ویژه بیست و دومین همایش سوختگان وصل تجلیل از رئیس جمهور شهید، «سید ابراهیم رئیسی» و «شهدای خدمت» است. شاعران نویسندگان می‌توانند آثار خود را تا ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در دو بخش شعر و داستان به دبیرخانه همایش ادبی سوختگان وصل ارسال کنند.

اختتامیه این برنامه یک‌شنبه ۴ خرداد از ساعت ۱۵ تا ۱۸ در تالار شیخ انصاری دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است


به گزارش خبرنگار مهر، رضا ابوذری شاعر به مناسبت شب‌های قدر و شهادت امیرالمومنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب

مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب

برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت

گره خورده است احیا با امیرالمؤمنین امشب

تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم

به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب

پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است

نگاهی کن به این درمانده‌ی گوشه‌نشین امشب

شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من

مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟

به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن

همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب…



منیع: خبرگزاری مهر

فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان‌ با عنوان «واژه‌های تشنه» توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان منتشر شد و دبیرخانه دائمی این کنگره مهلت ارسال آثار را تا ۳۱ تیر ماه اعلام کرد.

سید سکندر حسینی بامداد مدیر انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این کنگره گفت: شاعران و داستان‌نویسان اهل افغانستان در سراسر جهان می‌توانند جدیدترین آثارشان را تا تاریخ یاد شده از طریق فرم ارسال اثر و دیگر راه‌های ارتباطی به دبیرخانه این کنگره ارسال کنند. از شاعران افغانستانی ساکن ایران دعوت می‌کنم با حضورشان در این کنگره، به ارتقای ادبیات و شعر عاشورایی افغانستان کمک کنند.

این شاعر افغانستانی گفت: فرهنگ عاشورا، فرهنگ عزاداری محرم، آیین‌های بومی عاشورا در افغانستان، جلوه‌های رفتاری برآمده از فرهنگ حسینی، پیوند و ارتباط نسل جدید با عاشورا، اصحاب امام حسین (ع) و نذورات و نیایش‌های مخصوص محرم و اهل بیت (ع)، محورهای پیش‌نهادی یازدهمین دور از کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان «واژه‌های تشنه‌» را در بر می‌گیرد.

نویسنده مجموعه شعر «مویه‌های آمو» درباره شرایط ارسال اثر گفت: محدودیتی در تعداد و قالب آثار وجود ندارد و کنگره از تنوع آثار استقبال می‌کند. همچنین لازم است شرکت‌کنندگان مشخصات حقیقی خود را به شکل کامل (نام و نام خانوادگی، سال تولد، محل سکونت کنونی و شماره تماس) به پیوست اثر در قالب فایل word ارسال کنند. همه شاعران و نویسندگان اهل افغانستان بدون محدودیت سنی می‌توانند با ارسال آثار خود در کنگره شرکت کنند.

وی ادامه داد: آثار شرکت کرده در دوره‌های پیشین این کنگره و دیگر کنگره‌ها در روند داوری شرکت داده نخواهند شد. همچنین آثار برگزیده هر دو بخش شعر و داستان در آیین اختتامیه کنگره تقدیر، و سپس در یک مجموعه توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان چاپ و منتشر می‌شوند.

علاقه‌مندان برای شرکت در این کنگره می‌توانند آثار خود را تا ۳۱ تیر ۱۴۰۴ به شناسه تلگرامی @adabiatayni_afg و یا فرم ارسال اثر بر خط به نشانی digiform.ir/wb۵۷d۳۳۱e ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

دریا نمی‌شه هرگز با گرد و خاک کِدر که؛ صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!


به گزارش خبرنگار مهر، احمد رفیعی وردنجانی در واکنش به برگزاری باشکوه راهپیمایی روز جهانی قدس و حضور کم‌نظیر مردم در این راهپیمایی، شعر تازه‌ای سروده است.

رفیعی این شعر را با الهام از شعار «صلی علی سترکه» و با ادبیاتی عامیانه و طنز نوشته است.

در ادامه با هم این شعر را می‌خوانیم؛

*

دوباره روز قدس و حضور خوبِ مردم

نشون دادیم نمی‌ریم به زیر هر تَحَکُّم

یعنی که دشمنا شد دوباره گورشون گُم

باید که رو کول‌شون دوباره بگذارن دُم

گم بشه دشمنی که پلید و زشت و چِرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

به کوری دشمنا شدیم بازم یه دریا

یه دریا که خروشید به ظالمایِ دنیا

مونده دهن‌هاشون باز از این حماسه‌مون وا

نقشه بر آب شدن باز، یکی یکی نقشه‌ها

دریا نمی‌شه هرگز با گرد و خاک کِدر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

خوب اومدیم تو میدون، نه اینکه نصفه‌نیمه

این‌جوری اومدن‌ها حماسه‌ای عظیمه

امت اسلامی رو دوباره کرده بیمه

می‌شکنه دستی رو که به سویِ این حریمه

واسه ما دشمنی نیس بد بدن و چغِر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

این‌جوری اومدن‌هاس، حمایتِ از وطن

می‌شه برای کشور مثلِ سلاحی خفن

حضور هر یکی‌مون یه موشکِ نقطه‌زن

که می‌خوره اساسی به عمق جونِ دشمن

دلِ ستم می‌جوشه شبیهِ سیر و سرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

به دشمنا می‌زنیم همیشه مُشت سنگین

به دشمنی که دستش به جور و ظلمه خونین

با عزم ما می‌اُفته یه اتفاق شیرین

یه روز با یاری حق رها می‌شه فلسطین

شک به کلام خدا یه چیزی مثلِ شِرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*
از این حضور دشمنا دوباره می‌کنن دِق

ای نم یه چشمه‌ای بود ز وعده‌هایِ صادق

پاکارِ انقلابن مردم خوب و عاشق

کی گفته بود که مردم با صهیونن موافق؟

آدم‌نمی‌زنه هی بیخودی هرجا زر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

وطن‌فروشا کجان؟ که یاوه می‌سرودن

منتظرِ آخرِ کارِ نظام بودن

یه جوری فکر می‌کردن که تو مسیرِ سودن

نظام ما به حقه، اونان که بی وجودن

آدم به سازِ دشمن نباس بریزه قِر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!



منیع: خبرگزاری مهر

خورشید در اوج فلک یک روز؛ آزادی‌ات را می کشد فریاد


به گزارش خبرنگار مهر، عبدالرحیم سعیدی‌راد به مناسبت روز قدس، شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این شعر را با هم می‌خوانیم؛

*

آغوش وا کن مسجد الاقصی

بر ماذنه گلبانگ بیداری است

هنگامه‌ی شوری دگر آمد

رودی حماسی در دلت جاری است

*

آغوش وا کن مسجد الاقصی

بر روی مردانی که چون خورشید

گل می‌کنند از گوشه‌ی غزه

با پرچم خوشرنگی از توحید

*

با سنگ و مشت و عزم پولادین

همواره جاری بوده پیوندت

پر می‌کشد فوج کبوترها

از خون مردان برومندت

*

در فصل آتش سنگ می‌بارد

از باغ‌های روشن زیتون

در بارش طوفان الاقصی

بر خاک می‌افتد بت صهیون

*

ای قدس ای سر چشمه‌ی امید

ای قدس ای محکم‌تر از پولاد

خورشید در اوج فلک یک روز

آزادی‌ات را می کشد فریاد



منیع: خبرگزاری مهر

«در تلاطم طوفان»‌ برگزیده شعرهای عارف‌نژاد با موضوع فلسطین منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «در رکاب صبح»‌ از فاطمه عارف‌نژاد به تازگی از نشر شهرستان ادب منتشر شده است. این کتاب شامل شعرهایی است که عارف‌نژاد با موضوع مقاومت نوشته و همه شعرهای آن از روز هفت اکتبر ۲۰۲۳ تا شهادت سیدحسن نصرالله سروده شده است. عارف‌نژاد همچنین به تازگی با کتاب «شبانماه»‌ برگزیده جشنواره شعر فجر شده است.

این شاعر در کانال مجازی خود خبر از کتاب جدیدی با موضوع فلسطین داده و نوشته است؛

روز قدس امسال هم دارد از راه می‌رسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. کتاب «در تلاطم طوفان» مجموعه‌ای مختصر شامل ده شعر من است که همه آن‌ها از بین سروده‌های پس از طوفان الاقصی انتخاب شده‌اند.

عارف‌نژاد این شعرها را به زنان و کودکان غزه تقدیم کرده است که «آیه‌های صبر و یقین‌اند».

کتاب در تلاطم طوفان تنها به صورت الکترونیک منتشر شده و نسخه چاپی ندارد. طراحی این کتاب توسط زهرا الله‌وردی انجام شده است. الله‌وردی برای هر شعر از این شعرهای کتاب طراحی ویژه‌ای انجام داده و پیش از شروع هر شعر، تصویری از مقاومت مردم غزه را با بیتی از عارف‌نژاد تزیین کرده است.

در ادامه یکی از شعرهای کتاب در تلاطم طوفان را با هم می‌خوانیم؛

*

از باغ ‌ما در گیرودار جنگ ‌سالی

کوچیده‌اند آن خنده‌های پرتقالی

حالا به جای شور مهتاب و ستاره

یک کهکشان اشک است در چشم اهالی

خونی چکیده از گلوی سینه ‌سرخی

روییده گل‌های جدیدی روی قالی

بغض من و دنیای خارج هر دو ساکت

گهواره و آغوش مادر هر دو خالی

خوابیده بابا گوشه‌ی مسجد… چه زیبا!

بوی شهادت می‌دهد مویش… چه عالی!

ای صاحب خودکارهای نامسلمان!

ای شاعر تصنیف‌های لاابالی!

از رنج‌های ما نگفتی، با چه رویی؟

از دردهای خود بگویم، با چه حالی؟

اینجا که من هستم شبیه کربلا نیست؟

هل من معین…؟ پاسخ نده با بی ‌خیالی!



منیع: خبرگزاری مهر

انتقاد به شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس؛ سخنرانی بله، شعرخوانی برگزیدگان نه!


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: حامد فلاحی‌راد، سومین سال متوالی است که برگزیده کنگره شعر دفاع مقدس شده است. او سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در کنگره استانی شعر دفاع مقدس و امسال رتبه اول کشور را در بخش «میراث‌های ماندگار» این کنگره به دست آورده است.

به بهانه برگزیده‌شدن این شاعر در کنگره ملی شعر دفاع مقدس، سراغش رفتیم تا درباره مسیر شعری، تجربه حضور در کنگره شعر دفاع مقدس، چند و چون برگزاری کنگره ملی شعر دفاع مقدس در قزوین و … صحبت کنیم.

مشروح این ‌گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای فلاحی‌راد، چندسال است شعر می‌گوئید؟

فکر می‌کنم به صورت حرفه‌ای چهار پنج سال است که حرفه‌ای‌تر کار می‌کنم ولی ده دوازده سالی است که شعر می‌نویسم. در این سال‌ها سعی کردم نگاهم یک مقدار نسبت به گذشته حرفه‌ای‌تر باشد.

* شما شاعر پرکاری هستید و شعرهای زیادی دارید که با بعضی از آنها در کنگره‌های شعر هم برگزیده شده‌اید. چرا به فکر انتشار کتاب نیفتادید؟

هم توفیقش نبوده، هم علاقه‌اش. علاقه‌ای به چاپ کتاب ندارم. به نظرم وضعیت بازار نشر خوب نیست و دلیل آن هم شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی است. آنچه که باید به گوش مخاطب برسد از طریق همین شبکه‌های اجتماعی می‌رسد و ضرورت انتشار کتاب در این زمانه کم شده است. از آن طرف بازار نشر هم وضعیتی بحرانی دارد و قیمت کتاب در آن خیلی بالا است. به همین خاطر تا به حال سراغ چاپ کتاب نرفته‌ام

* درباره کنگره ملی شعر دفاع مقدس صحبت کنیم. امسال در چه بخشی برگزیده شدید؟

در بخش میراث‌های ماندگار نفر اول شدم. من توفیق داشتم که سه سال متوالی جزو برگزیدگان این کنگره باشم. با این تفاوت که دو سال گذشته در کنگره استانی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم، ولی این بار در کنگره ملی شعر دفاع مقدس برگزیده شدم که در قزوین برگزار شد.

* چون سه دوره متوالی در این کنگره برگزیده شدید می‌پرسم؛ شعر را برای کنگره می‌نویسید یا شعرهایی را که نوشته‌اید به کنگره‌ها ارسال می‌کنید؟

نه اتفاقاً. این‌طور نیست که برای کنگره شعر بنویسم. از آن جایی که خودم نسبت به مقاومت و دفاع مقدس احساس وظیفه دارم، همیشه درباره این موضوعات شعر می‌نویسم. همیشه موضوعی وجود دارد که ذهنم را درگیر کند و درباره آن شعری بنویسم. برای همین هر موقع که این کنگره برگزار می‌شود، من معمولاً از قبل چهار پنج شعر با همین موضوعات نوشته‌ام. مثلاً در ماه‌های پیش یکی از موضوعاتی که ذهنم را درگیر کرده بود، اعضا هلال احمر غزه بود که در میان بمباران‌ها جسد شهدا را جمع می‌کردند. این نوع موضوعات خیلی ذهنم را درگیر می‌کند و معمولاً به خاطر علاقه شخصی درباره آنها شعر می‌نویسم. وقتی کنگره‌ای برگزار می‌شود، اگر برای آن موضوع شعر داشته باشم، همین شعرها را می‌فرستم که گاهی به چشم می‌آیند و گاهی هم شعر دوستان بهتر از من است.

* نظرتان درباره برگزاری کنگره‌های موضوعی چیست؟ چون بعضی شاعران شعرشان کاملاً کنگره‌ای می‌شود و از بس به نیت برگزیده‌شدن شعر نوشته‌اند که زبان و بیان و حال و هوای شعرشان مصنوعی و کلیشه‌ای می‌شود. به نظرتان محاسن و معایب برگزاری کنگره‌های شعر چیست؟

خودم دوستانی دارم که کنگره‌ای شعر می‌نویسند، از آن طرف دوستانی هم دارم که شعر می‌نویسند و بعد اگر مناسب کنگره‌ای باشد برای آن ارسال می‌کنند. به نظرم تفاوت‌شان در این است که بعد از چندسال آن چیزی که ماحصل تو از شعر است، یک دفتر شعر است که تنها مورد پسند داورها است. تو به این دلیل که می‌دانی چه داورانی چه سلیقه‌ای دارند، شعرت را با متر و ملاک و خوشامد آنها تنظیم می‌کنی. منتها این شعر به نظرم ماندگاری ندارد. آنچه که شاعران کنگره‌ای می‌نویسند فقط به درد کنگره‌ها می‌خورد و این که جایزه‌ای ببرند.

اما آن‌کسی که با توجه به مسائل روزگار و دغدغه‌های خودش شعر می‌نویسد، شعرش حظ بیشتری دارد و بیشتر در خاطره جامعه ادبی می‌ماند. کسی که مردم را در نظر می‌گیرد، جامعه را در نظر می‌گیرد، لحظات و «آن» ‌های خودش را در نظر می‌گیرد، تفکری که نسبت به آن موضوع داشته را در نظر می‌گیرد، شعرش زنده است و همین زنده بودن، شور و حال بیشتری در مخاطب زنده می‌کند. من خودم ترجیح می‌دهم که جزو دسته دوم باشم. یعنی یک چیزی و موضوعی و اتفاقی من را به هم بریزد تا برایش شعر بنویسم. شعری که وقتی مخاطب آن را می‌خواند یا می‌شنود، بتواند با آن ارتباط برقرار کند. نوشتن تنها به خاطر جایزه درست نیست.

* این‌دوره از کنگره ملی شعر دفاع مقدس چه‌طور برگزار شد؟ چون آن‌قدر بدون سر و صدا برگزار شد که انگار نه انگار کنگره دفاع مقدس است. به یاد داریم که در سال‌های گذشته این کنگره خیلی بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفت و نحوه برگزاری آن هم طوری بود که رسانه‌ها و جریان‌های ادبی و مردم را درگیر می‌کرد. شما که سه سال در این کنگره حضور داشتید، نحوه برگزاری آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بدون تعارف شکل برگزاری کنگره شعر دفاع مقدس در این سه سال خوب نبوده است. کسانی که این کنگره‌ها را برگزار می‌کنند خیلی هم زحمت می‌کشند و خیلی هم دغدغه دارند، ولی با این کنگره‌ها خیلی کارمندی برخورد می‌شود. یعنی نگاه‌شان خیلی کارمندی است. از آن جایی که اولین مخاطب برگزاری کنگره و جشنواره و سوگواره و… مردم هستند و ما می‌خواهیم بهترین شعر را به مردم معرفی کنیم، فکر می‌کنم در نوع برگزاری کنگره‌ها هم باید مردم را در نظر گرفت. وقتی ساعت برگزاری کنگره را ساعت ۹ صبح روز یکشنبه قرار بدهیم، خواه ناخواه خیلی از مخاطبان ما سر کار هستند و نمی‌توانند در آن شرکت کنند.

از طرفی با توجه به اینکه سازمان‌های مختلف دست به دست هم می‌دهند تا یک کنگره شعر برگزار شود، هرکدام از این ارگان‌ها و سازمان‌ها یک سخنران به سخنران‌های اختتامیه کنگره اضافه می‌کنند که واقعاً برای مردم و حتی شاعران اذیت‌کننده است. در هر کنگره‌ای باید امام جمعه، استاندار، شهردار، رئیس اداره ارشاد و… صحبت کنند. این سخنرانی‌ها را کنار سخنرانی دبیر علمی و دبیر اجرایی کنگره‌ها بگذارید. واقعاً آنقدر تعداد سخنرانی‌ها زیاد می‌شود که دیگر وقتی برای شعرخوانی شاعران نیست. یعنی اولین اتفاقی که می‌افتد این است که خود شعر و شاعران در حاشیه قرار می‌گیرند. همان مخاطب‌هایی که خودشان را به کنگره رسانده‌اند هم چیزی جز سخنرانی گیرشان نمی‌آید.

* خود شما به عنوان برگزیده ملی کنگره شعر دفاع مقدس در اختتامیه این کنگره شعرخوانی داشتید؟

در سه سالی که برگزیده شدم، هنوز خودم در اختتامیه کنگره شعر دفاع مقدس شعرخوانی نداشته‌ام. امسال که برگزیده اصلی کنگره ملی بودم، باز هم شعرخوانی نداشتم. بیشتر شنوای سخنرانی مسئولان بودیم. در انتهای این جلسات هم معمولاً به دلیل اینکه وقت نیست، با عجله جوایز را می‌دهند و شاعران فرصت نمی‌کنند حتی پشت میکروفون قرار بگیرند. به نظرم در برگزاری کنگره‌های ادبی باید تجدیدنظری صورت بگیرد و شاعران در مرکز آن باشند.



منیع: خبرگزاری مهر

جای خالی تفکر توحیدی و عرفانی در شعر امروز؛ رباعی محمل حکمت و معرفت است


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: سعید یوسف‌نیا متولد ۱۳۴۴ تهران است و از ۱۲ سالگی با شعر مأنوس بوده است. کتاب «خلاصه باران» مجموعه‌ای از غزل‌ها و شعرهای نیمایی، «خورشید شبگرد» گزیده‌ای از اشعار نو، غزل و ترانه، «دوباره از خاک» مجموعه‌شعری شامل غزل، مثنوی، نیمایی، سپید و ترانه، مجموعه‌غزل «ناگهان جهان» منتشرشده در انتشارات شاعران پارسی‌زبان و کتاب «شعله‌های شرقی» شامل شعرهای نیمایی و غزل، از کتاب‌های اوست. از یوسف‌نیا همچنین مجموعه مقالاتی با عنوان «یک نکته از هزاران»، منتشر شده که شامل مقالات ادبی‌عرفانی است و انتشارات سروش چاپش کرده است. گزیده اشعار بیدل، عطار، سنایی و شیخ فخرالدین عراقی از دیگر آثار سعید یوسف‌نیا است.

به بهانه انتشار کتاب «چارانه‌های رهایی» سراغ این شاعر رفتیم تا درباره نگاهش به شعر، کتاب چارانه‌های رهایی، علاقه‌اش به شعر عطار و بیدل و تأثیری که این شاعران بر رباعی او گذاشته‌اند صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانیم؛

* آقای یوسف‌نیا پیش از این رباعی چاپ نکرده‌اید. درست است؟

نه. این اولین مجموعه رباعی من است که البته تجربه شگفت‌انگیزی برای من بود. می‌دانید که رباعی آخرین قالب برای شاعر است. این هم فقط نظر من نیست؛ نظر خیلی از دوستان مثل آقای امیری اسفندقه و جناب یوسفعلی میرشکاک است که شاعر در آخرین مراحل و مرتبت شعری‌اش به قالب رباعی رو می‌آورد. چون رباعی قالبی است که محمل حکمت و معرفت است و اگر واقعاً حرفی برای گفتن نباشد، قالب رباعی اصلاً جواب نمی‌دهد. منظورم از حرف هم حرفی در حوزه معرفت و حکمت است. می‌دانید بزرگ‌ترین شاعران ما در قالب رباعی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری و بیدل دهلوی هستند؛ صرف نظر از خیام که شهرت جهانی هم دارد.

* درباره رباعی‌های عطار خیلی کم صحبت می‌شود. عطار چند رباعی دارد و رباعی‌هایش به پای دیگر آثار او مثل منطق‌الطیر می‌رسد؟

عطار در «مختارنامه» اش نزدیک به چهار هزار رباعی دارد که من گزیده رباعیات عطار را هم در انتشارات قدیانی منتشر کردم. ۴۵۰ تا رباعی که به نام «گزیده رباعیات عطار» منتشر شده است. گزیده رباعیات بیدل را هم درآوردم که در انتشارات پرنیان خیال منتشر شده که اسمش طاووس جلوه‌زار است و برگرفته از یکی از شعرهای بیدل است؛ «حیرت دمیده‌ام گل داغم بهانه‌ای است / طاووس جلوه‌زار تو آیینه‌خانه‌ای است».

* چرا رباعی برای شما مهم شد؟ چه چیزی در رباعی است که آن را برای شما جذاب می‌کند؟

از دو جهت می‌توانیم درباره رباعی صحبت کنیم. یکی از جهت قالب و یکی از جهت شعر بودن. یعنی صرف نظر از قالب، بحث ما این است که شعر فارسی چیست و چرا ماندگار شده و چه سیری را باید ادامه بدهد؟ من خودم شخصاً فکر می‌کنم الگوی من در شعر عطار و بیدل بودند. این دو شاعر باعث شدند که ذوق و شوق من فوران کند. به خصوص در رباعی که وقتی شما رباعیات عطار را می‌خوانید به وجد می‌آیید. مثلاً این رباعی که می‌گوید «گر دریایی ز شور بنشانندت / ور تیزتکی چو مور بنشانندت / بنشین که ز خاستن نخیزد چیزی / بنشین ورنه به زور بنشانندت». رباعیات عطار فوق‌العاده است و آنقدر زبان عطار در رباعی مدرن و امروزی است که شما اصلاً فاصله زمانی را احساس نمی‌کنید.

غزل رگبار است، رباعی شلیک آخر؛ شعر برای تنبیه است نه لذت بردن

* بیدل در رباعی چه زبانی دارد؟ به خصوص که می‌دانیم بیدل در غزل از شاعران سخت‌خوان است.

بیدل هم رباعیات مدرنی دارد. رباعیات بیدل شگفت‌انگیز است. «زان پیش که دل قابل فرهنگ نبود / از پیچ و خم تعلقم ننگ نبود / آگاهی‌ام از هر دو جهان وحشت داد / تا بال نداشتم قفس تنگ نبود». البته بگویم که بیدل هم یکی از ارادت‌مندان عطار است. بیدل خیلی عطار را دوست داشته است. مثلاً جایی که می‌گوید «‌به جیب تحقق ندزدیده سر / ز شعر سنایی گریبان مدر / اگر معرفت با عمل یار نیست / کس از علم عطار عطار نیست / اگر مولوی درس عطار خواند / مپندار در وهم و پندار ماند / کلامش گواه همین است و بس / دلیل یقین هم یقین است و بس». می‌خواهم بگویم که این سیر و این تفکر توحیدی، تفکر معرفت و عرفانی، امروز یک مقدار در شعر معاصر ما جایش خالی است. یعنی شعر اعتراض و شعر اجتماعی و طنزهای مختلف و… یک مقدار ما را از خط سیر اصلی شعر فارسی دور کرده است. خط سیری که از حکیم سنایی شروع شد. سنایی پرچمدار شعر عارفانه و قلندرانه است و به قول دکتر شفیعی کدکنی دوران‌سازی کرده. بعد به عطار رسید و عطار این راه را ادامه داد و بعد مولانا ادامه داد و بعد این تفکر در بین برخی از شاعران توحیدی و مسلمان و اهل شعر ادامه یافت و راه خودش را پیمود.

* فضای زبانی و مضمونی رباعی‌های کتاب شما برایم عجیب و جالب بود. حالا می‌فهمم که رباعی‌های این کتاب از رباعی‌ها عطار و بیدل رنگ گرفته است. یعنی اثرپذیری شما از بیدل و عطار کاملاً عیان است. موافق هستید؟

کاملاً. امیدوارم که شاگرد خوب نه، شاگرد متوسطی در محضر این بزرگان باشم. به قول خود بیدل «پس از کلام تو بیدل دگر کلامی نباشد». و حرف حق را درباره خودش زده است. درباره عطار هم چه بگویم؟ منطق‌الطیرش دریای ناپیداکرانه‌ای است که وقتی وارد این دریا می‌شوی نفس کم می‌آوری. تازه به اعماق اگر بروی شاید دیگر به سطح برنگردی.

* از ویژگی‌های رباعی‌های کتاب شما این است که تکیه رباعی فقط به مصرع آخر نیست. این ویژگی را مرهون بیدل و عطار هستید؟

به نکته خیلی خیلی خوبی اشاره کردید. اصلاً یکی از ضعف‌های رباعی امروز این است که سه مصرع اول را جدی نمی‌گیرند و انگار فقط باید دنبال قافیه‌ای باشند تا بتوانند مصرع چهارم را که همان ابتدا سروده بودند تکمیل کنند. یعنی خیلی‌ها رباعی را از آخر به اول می‌سرایند. اول بیت آخر را می‌نویسند، بعد دنبال یک بیت می‌گردند که رباعی را تکمیل کنند. رباعی اینطور نیست. رباعی یک پیکره است؛ یک پیکره که باید همه اجزای آن با هم تناسب داشته باشد و حتماً حتماً هر مصراع آن ضربه‌ای را که شما فرمودید داشته باشد. هر مصرع در عین اینکه مقدمه‌ای برای شنیدن مصرع آخر است، خودش هم باید بتواند به عنوان مصرع آخر در یک رباعی دیگری استفاده شود. یعنی اینقدر باید این چهار مصرع چفت و بست داشته باشند و قوی باشند که هرکدام سازنده یک رباعی دیگر باشند. تقریباً همه رباعی‌های بیدل این شکل هستند. رباعی‌های عطار هم همین‌طور. شما نمی‌توانی یک مصرع را از رباعی این شاعران کنار بگذاری. عطار می‌گوید «در حضرت توحید پس و پیش مدان». این مصرع اول است ولی می‌تواند در یک رباعی دیگر به عنوان مصرع آخر استفاده شود.

* خودتان فکر می‌کنید در رباعی‌های کتاب به این نکات عمل کردید؟ یعنی مخاطب با خواندن کتاب «چارانه‌های رهایی» به همین قضاوت می‌رسد که در شعر شما همه چیز سر جای خودش است؟

نه. اینطور نیست. نظر من این است که شعر و رباعی باید این‌طور باشد. ولی معتقدم که همه رباعیات من به این ایده‌ال و آرمان نرسیده‌اند. ضمن اینکه من واقعاً سعی و تلاشی هم نکردم. یعنی من اگر می‌خواستم سراغ رباعی بروم، زودتر می‌رفتم. الآن ۶۰ سال سنم است. چرا در سن سی سالگی سراغ رباعی نرفتم؟ در حقیقت من نرفتم به سراغ رباعی، بلکه رباعی به سراغ من آمد. یک‌دفعه احساس کردم که در یک روز پنج شش تا رباعی در وجودم غلیان می‌کند می‌خواهند که تبدیل به یک شعر کامل بشوند. بعد از اینکه رباعی‌ها سروده می‌شد، نگاه می‌کردم و چکش‌کاری می‌کردم تا به نسخه بهتری تبدیل شوند. درباره این کتاب هم بگویم که من خیلی از رباعی‌ها را حذف کردم. در کتاب چارانه‌های رهایی ۲۰۵ رباعی چاپ شده ولی ۲۰۰ رباعی هم چاپ نشده است. من اینها را از بین رباعیات انتخاب کردم. با این‌همه معتقدم این رباعی‌ها هنوز یک‌دست نیستند. نباید هم باشند. شاید این حمل بر خودستایی باشد ولی شاعر می‌گوید «شعر اگر اعجاز باشد بی بلند و پست نیست / در ید بیضا همه انگشت‌ها یک‌دست نیست». یا به قول اقبال لاهوری «کرم شبتاب است شاعر در شبستان وجود / در پر و بالش فروغی گاه هست و گاه نیست».

شعر برای لذت بردن نیست. شعر تنبیه است، شعر آگاهی است، شعر بیداری است. و سخت است که آدم بخواهد کسی را بیدار کند. ضمن اینکه واقعاً مخاطب این رباعیات خود من هستم. یعنی من این‌طور نگاه می‌کنم که مخاطب این شعر خود من هستم و دارد به من می‌گوید که مراقب باش و چشمت را باز کن. ضمناً اگر بخواهیم فقط و فقط تعداد خواننده را مدنظر قرار دهیم، بیدل دهلوی اگر امروز بود اصلاً نباید شعر می‌گفت بعضی وقت‌ها می‌درخشد و بعضی وقت‌ها نه. این رباعی‌ها یک‌دست نیستند و اگر قرار باشد خود من یک بار دیگر از این رباعیات تعدادی را انتخاب کنم، شاید مثلاً پنجاه یا شصت تا از آنها را به عنوان رباعی کامل و ناب انتخاب می‌کردم. بنابراین به هیچ عنوان ادعایی در این زمینه ندارم. می‌دانم که رباعی قالب خیلی سختی است. «زه کردن این کمان بسی دشوار است». رباعی خیلی خیلی کار سختی است. چون کوتاه است و ضمناً همه مصرع‌ها باید با هم ارتباط معنایی و افقی و عمودی داشته باشند. و این که قافیه‌ها بالاجبار در کنار هم قرار نگرفته باشند. یعنی قافیه بخش مهمی از خود شعر باشد، نه بخش مجزایی که بخواهد شعر را کامل کند.

* خیلی از رباعی‌های کتاب حالت عرفانی، فلسفی و معرفتی پیدا کرده است که ممکن است خوشامد همه مخاطبان نباشد. از اینکه شعرهای این کتاب مخاطب زیادی پیدا نکند، نگران نیستید؟

می‌دانید کمیت و تعداد مخاطب ارزشی ندارد. کیفیت مخاطب است که ارزش دارد. اگر غیر از این بود حکیم سنایی غزنوی نمی‌گفت «جگرها خون شد و پالود تا باشد کز این معنی / خبر یابد مگر یک دل شود در آسمان پرّان». یعنی گاهی یک مخاطب کافی است. یک مخاطب جان‌آگاه و دل‌آگاه که بتواند یک ارتباط معنوی و روحانی و عمیق و دقیق با شعر برقرار کند، کافی است. اسم کتاب هم «چارانه‌های رهایی» است؛ بنابراین مخاطب این کتاب باید از قید و بندهای زندگی رها شود. ما که نمی‌خواهیم شعر فست‌فودی به دست مردم بدهیم. اصلاً شعر برای لذت بردن نیست.

* واقعاً شعر برای لذت بردن نیست؟

نه. شعر برای لذت بردن نیست. شعر تنبیه است، شعر آگاهی است، شعر بیداری است. و سخت است که آدم بخواهد کسی را بیدار کند. ضمن اینکه واقعاً مخاطب این رباعیات خود من هستم. یعنی من این‌طور نگاه می‌کنم که مخاطب این شعر خود من هستم و دارد به من می‌گوید که مراقب باش و چشمت را باز کن. ضمناً اگر بخواهیم فقط و فقط تعداد خواننده را مدنظر قرار دهیم، بیدل دهلوی اگر امروز بود اصلاً نباید شعر می‌گفت. بیدل می‌گوید «سیر فکرم آسان نیست، کوهم و کتل دارم». یا می‌گوید «سر فرو نمی‌آرد شعر من به هر زانو». کلاً جهان جهان پیچیده‌ای است. ما در جهان راز زندگی می‌کنیم و شعر باید این اسرار و این رازها را منعکس کند. این‌طور نیست که ما شعر را بخوانیم و بفهمیم و کنار بگذاریم. با خواندن شعر، تازه شعر شروع می‌شود. تازه ما می‌فهمیم که… به قول بیدل «در این غفلت‌سرا عرفان ما هم تازگی دارد / سراپا مغز دانش گشتن و چیزی نفهمیدن». بنابراین بحث فهم نیست، بحث ارتباط است. الیوت یک جمله زیبایی دارد می‌گوید «یک شعر واقعی پیش از آن که فهمیده شود، ارتباط برقرار می‌کند».

* پس شما از مخاطب‌تان می‌خواهید وقتی رباعی‌هایی این کتاب را می‌خواند، روی هر شعر توقف کند. درست است؟

ارتباط روحانی برقرار کند. حتماً در پی فهم و درک این شعرها نباشد؛ بلکه احساس آن شعرها باید تأثیر خودش را بگذارد. به قول سیدحسن حسینی شعر باید اینطور باشد که مخاطب وقتی آن را می‌خواند نفهمد، بلکه در آرزوی فهم‌اش باشد.

* این‌طور که فهمیدم شما در رباعی کاملاً به معنا توجه دارید. به خاطر همین در زبان گاهی، مثل خود بیدل، زبان‌تان دست‌انداز دارد.

بحث اصلی شعر بودن است. ما که فنجان چای را دست‌مان می‌گیریم، زیبایی فنجان و شکل و رنگش ما را ترغیب می‌کند که چای را بنوشیم ولی در نهایت چیزی که می‌نوشیم چای است؛ محتوای آن ظرف است. بنابراین وقتی که بحث تفکر و اندیشه حکیمانه و عارفانه وسط می‌آید، قالب بی رنگ می‌شود. فروغ فرخزاد مگر رباعی دارد؟ شعرهای نیمایی فروغ را می‌خوانید و می‌بینید شگفت‌انگیز است. یک غزل هم بیشتر ننوشته است.

رباعی محمل کشف‌های آنی است. در یک اتاق تاریک یک لحظه لامپ روشن می‌شود و خاموش می‌شود. هرچیزی که در آن لحظه دیدی، دیدی. اگر ندیدی، از کف‌ات رفته است. به قول سیدحسن حسینی که خدا رحمتش کند، می‌گفت غزل رگبار است. رگبار می‌بندد؛ یکی به کتف‌ات می‌خورد، یکی به دستت، یکی به شکم‌ات، شاید یکی هم به مغزت بخورد. اما رباعی تیر خلاص است قالب جای بحث دارد. بعضی قالب‌ها هم برای کاری ساخته شده‌اند. مثلاً شما نمی‌توانید از قابلمه به عنوان بشقاب استفاده کنید. قابلمه با بشقاب فرق دارد. یا مثلاً با قاشق چای‌خوری برنج می‌خورید؟ هرکدام برای کاری ساخته شده‌اند. مثنوی برای داستان‌سرائی است تا من بتوانم به راحتی یک قصه‌ای را منظوم کنم. برای همین است که تمام منظومه‌های شعر فارسی در قالب مثنوی است. از پنج گنج نظامی بگیرید تا مثنوعی معنوی تا شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی تا خمسه امیرخسرو دهلوی تا مثنوی‌های عطار و منطق الطیر. پس این قالب ساخته شده برای چی؟ برای داستان‌سرایی.

* با این توصیف، قالب رباعی برای چه ساخته شده است؟

رباعی محمل کشف‌های آنی است. در یک اتاق تاریک یک لحظه لامپ روشن می‌شود و خاموش می‌شود. هرچیزی که در آن لحظه دیدی، دیدی. اگر ندیدی، از کف‌ات رفته است. به قول سیدحسن حسینی که خدا رحمتش کند، می‌گفت غزل رگبار است. رگبار می‌بندد؛ یکی به کتف‌ات می‌خورد، یکی به دستت، یکی به شکم‌ات، شاید یکی هم به مغزت بخورد. اما رباعی تیر خلاص است. رباعی یک گلوله شلیک می‌کند و آن گلوله هم در شقیقه است.

* از وقتی کتاب چاپ شده، چه بازخوردهایی داشته است؟

کتاب نه رونمایی شده، ن و نه کسی درباره‌اش صحبت کرده است. شاعران خیلی به کار همدیگر اهمیت نمی‌دهند. دوران نقد گذشته است. دوران معرفی گذشته است. ما دیگر نه نقد شعر داریم، نه در مجلات صفحه‌ای مختص شعر داریم، و معمولاً خود شاعران هم از نقد فرار می‌کنند و می‌ترسند. نه اجازه‌اش را می‌دهند و نه تمایل دارند که دیگران شعرشان را نقد بکنند. شعر در دنیای ما یک مقدار مهجور است. در صورتی که زبان فارسی، زبان شعر است. ما وقتی با هم گفتگو می‌کنیم ناخودآگاه از زبان شعر استفاده می‌کنیم. وقتی که گوینده در رادیو می‌گوید «دوستان عزیز با ما همراه باشید»، دارد شعر می‌گوید؛ چون راهی وجود ندارد که با تو همراه باشد. شما در وجه استعاری داری حرف می‌زنی. شما با استعاره می‌گویی به من گوش کنید. در نتیجه جمله «با ما همراه باشید» شعر است. خلاصه اینکه شعر ناپیداکرانه است و باید بیشتر به آن توجه کنیم.



منیع: خبرگزاری مهر