کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: «رسم شاعری: تدوین موضوعی بیانات آیت‌الله خامنه‌ای درباره شعر» کتابی است که توسط محمدرضا وحیدزاده، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی تدوین شده است. این کتاب در ۴۳۸ صفحه و ۱۲ سرفصل جداگانه، دیدگاه‌ها و آرای رهبر فرزانه انقلاب را درباره شعر و شاعری با دوستداران و علاقه‌مندان این عرصه به اشتراک می‌گذارد. «کلیاتی درباره شعر و شاعری»، «بایدهای شعر خوب»، «اهمیت شعر و کار ادبی تأثیرگذار»، «ارزیابی وضعیت شعر، از گذشته تا امروز»، «ارزیابی از وضعیت شعر انقلاب»، «راهکارهایی برای پیشبرد شعر انقلابی»، «شعر آئینی»، «درباره شاعران»، «خاطرات و تجربیاتی از شعر»، «شعر و شهرها و استان‌های ایران» و «درباره جریان‌ها و سبک‌ها و انواع ادبی» از جمله سرفصل‌های اصلی این کتاب است. همچنین محمدرضا سنگری و علیرضا قزوه برای این مجموعه مقدمه نوشته‌اند. وحیدزاده خود در بخش پایانی کتاب، به تبیین و تحلیل منظومه فکری مقام معظم رهبری در موضوع شعر و مقایسه آن با سایر نظریات و رویکردهای متداول در این زمینه پرداخته است.

از ویژگی‌های مهم کتاب رسم شاعری که آن را با دیگر کتاب‌ها درباره بیانات رهبری در حوزه شعر متمایز می‌کند، این است که یک شاعر آن را تدوین کرده و وحیدزاده تلاش کرده تمام منابع را برای تدوین نهایی این کتاب بررسی کند. به همین دلیل کتاب رسم شاعری کامل‌ترین کتابی است که بیانات رهبری در حوزه شعر را پوشش می‌دهد. وحیدزاده در مقدمه این کتاب به چالش‌هایی که برای انتشار این کتاب با آن مواجه شده اشاره کرده و از دردسرهایی که برای گرفتن مجوز پشت سر گذاشته سخن گفته که علاقه‌مندان می‌توانند به کتاب رجوع کنند.

به بهانه ماه مبارک رمضان و دیدار شاعران با مقام معظم رهبری، گفتگویی با رضا وحیدزاده داشته‌ایم تا درباره این کتاب و نگاه رهبری به حوزه شعر با او صحبت کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای وحیدزاده کتاب شما شاید کامل‌ترین کتابی است که درباره صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره شعر کار شده است. خیلی وقت‌ها مقام معظم رهبری در دیدارهایی غیر از دیدار با شاعران نکاتی درباره شعر و شاعران می‌گویند که این نکات از چشم خیلی از نویسندگان کتاب‌ها در این حوزه دور مانده است. در صورتی که شما پژوهش کامل و دقیقی روی تمام صحبت‌های رهبری درباره شعر داشته‌اید. درباره نحوه تحقیق و تدوین این کتاب توضیح می‌دهید؟

واقعیت این است که بیان کردن این موضوع برای من کمی دشوار است، چون صراحتاً صحبت کردن در این مورد ممکن است بوی خودستایی یا تعریف از خود بدهد و این برایم خوشایند نیست. اما از طرفی اگر آن را نگویم، واقعیت را نادیده گرفته‌ام. پس شاید بهتر باشد درباره جمع‌آوری و چاپ این کتاب نکاتی را بیان کنم. کتاب‌هایی که من تا امروز نوشته‌ام زیاد بوده و حتی تعدادشان از دست خودم هم در رفته است، اما شاید حدود ۱۳ یا ۱۴ اثر باشد. از میان این آثار، سه مجموعه شعر، سه مجموعه دیگر سفرنامه و بخش عمده‌ای از آن‌ها پژوهشی در زمینه شعر، ادبیات، هنر معاصر و هنر مربوط به دوران انقلاب بوده است. اما باید بگویم هیچ‌کدام از آثارم تا امروز به اندازه این پروژه از من زمان، انرژی، توان و تمرکز نگرفته‌اند.

می‌توانم بگویم تدوین و انتشار کتاب «رسم شاعری» سخت‌ترین کاری بوده که تا امروز انجام داده‌ام؛ حتی در مقایسه با پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد یا دکتری. میزان انرژی و تلاشی که این پروژه از من گرفت بی‌سابقه بود.

* یک‌بار شنیدم گفته بودید اگر دوباره این کتاب را پیشنهاد بدهند، شاید قبول نکنید.

بله. می‌توانم بگویم این سخت‌ترین کاری بوده که امروز انجام داده‌ام؛ حتی در مقایسه با پایان‌نامه مقطع کارشناسی ارشد یا دکتری. میزان انرژی و تلاشی که این پروژه از من گرفت بی‌سابقه بود. اما چرا این پروژه این‌قدر دشوار بود؟ مشقت‌هایی در مسیر وجود داشت که ابتدا اصلاً از آن‌ها آگاهی نداشتم. اگر از همان ابتدا از این چالش‌ها خبر داشتم، احتمالاً تصمیم دیگری می‌گرفتم.

* از سختی‌هایی که در این مسیر داشته‌اید، برای‌مان بگویید؟

یکی از دلایل اصلی آن، وسواسی بود که در کار خرج کردم؛ شاید بتوان گفت حتی بیش از حد. با این حال، به نظر می‌رسد این جنبه از تلاش من چندان مورد توجه قرار نگرفت. یعنی کسی عملاً به این نکته دقت نکرد که چه میزان حساسیت و دقتی در این کار به‌کار گرفته شده است. درباره بیانات مقام معظم رهبری در حوزه شعر نمونه‌ها و آثار مشابه زیادی را دیده بودم که توسط افرادی مختلف کار شده بود. از آنجا که رهبر انقلاب نه‌تنها یک شخصیت سیاسی برجسته در نیم‌قرن اخیر محسوب می‌شوند، بلکه به‌عنوان یک حکیم و فرد صاحب‌نظر در حوزه‌های گوناگون شناخته می‌شوند، طبیعتاً بیانات ایشان اهمیت و توجه ویژه‌ای دارد؛ به همین دلیل، تاکنون کارهای زیادی درباره سخنان ایشان در موضوعات مختلف سیاسی، تاریخی و فرهنگی تهیه شده است. در حوزه شعر هم کارهایی شده بود و من همه آنها را مطالعه کردم. اما آن‌چه متوجه شدم این بود که عمده این کارها بیشتر جمع‌آوری صحبت‌های مقام معظم رهبری در یک موضوع خاص بوده‌اند؛ بعضی مرتب‌تر و منظم‌تر، برخی با ویراستاری بیشتر، و در برخی دیگر حتی عین متن سخنرانی‌ها به همان شکل آورده شده است. اما رویکرد من کمی متفاوت بود.

من تمام تلاش خودم را کردم تا همه بیانات رهبری درباره شعر را پیدا کنم و مطمئن شوم چیزی از قلم نیفتاده باشد. بعد از جمع‌آوری این موارد، سعی کردم آن‌ها را به شکلی منسجم کنار هم بچینم؛ طوری که تقدم و تأخرشان به گونه‌ای باشد که انگار یک متن پیوسته و منظم را می‌خوانید.

* در رسم شاعری چه رویکردی درباره صحبت‌های رهبری داشتید؟ شما هم متن صحبت‌ها را بر اساس تقویم آوردید یا اینکه به صورت موضوعی کار کردید؟

ابتدا با نهایت وسواس تلاش کردم همه مطالب مرتبط با هر محور مشخص را جمع‌آوری کنم تا چیزی از قلم نیفتد. به‌عنوان مثال، اگر محور کار موضوعی مرتبط با «خیال در شعر» بود، به این دقت می‌کردم که رهبر انقلاب در چه مواردی به این بحث اشاره کرده‌اند. ممکن بود یک بار در سال ۱۳۷۳ هنگام دیدار با شاعران چیزی گفته باشند، بار دیگر در دیداری استانی به جنبه‌ای از این موضوع پرداخته باشند، و در جلسه‌ای دیگر توضیحات مفصل‌تری ارائه کرده باشند. تمام تلاش من بر این بود که این اطلاعات پراکنده را کنار هم قرار دهم و یک تصویر جامع و دقیق ارائه کنم. تمام تلاش خودم را کردم تا همه چیز را پیدا کنم و مطمئن شوم چیزی از قلم نیفتاده باشد. پس از جمع‌آوری این موارد، سعی کردم آن‌ها را به شکلی منسجم کنار هم بچینم؛ طوری که تقدم و تأخرشان به گونه‌ای باشد که انگار یک متن پیوسته و منظم را می‌خوانید. مثلاً فرض کنید اگر دو صفحه درباره یک موضوع مطالعه کنید، پاراگراف اول ممکن است مربوط به سال ۶۵ باشد، دو خط بعدی اشاره‌ای به تغییرات سال ۷۰ داشته باشد، پاراگراف بعدی شامل نکته‌ای از سال ۹۰ بشود و سه خط بعدی هم متعلق به سال ۸۲ باشد. نتیجه نهایی، یک بحث کاملاً یکپارچه و پیوسته خواهد بود.

* آیا جملات را تغییر داده‌اید یا خیر؟

جملات تنها از لحاظ علائم سجاوندی دست‌کاری شده‌اند. هیچ تغییری در شکل جمله‌بندی‌ها نداده‌ام. تنها کلماتی که به دلیل حفظ قرینگی معنایی باید در متن قرار می‌گرفتند و جای‌شان خالی بود، اضافه کرده‌ام تا روشن شود که این تغییر از جانب ویراستار انجام شده است. جملات حتی تحلیل خاصی نیز نشده‌اند.

کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود

* برای اینکه کتاب یک مجموعه کامل از صحبت‌های مقام معظم رهبری درباره شعر باشد، چه کردید؟ به خصوص صحبت‌هایی که متعلق به چند دهه پیش هستند و به خوبی ثبت و ضبط نشده‌اند.

پیدا کردن برخی از این منابع واقعاً دشوار بود. برای مثال، شما می‌دانید که هر سال جلساتی با شاعران برگزار می‌شود، اما متن برخی از صحبت‌های این جلسات موجود نیست. گاهی مواردی است که می‌دانیم در فلان سال دیداری صورت گرفته، پس قطعاً صحبت‌هایی هم بیان شده، ولی دسترسی به آن‌ها ممکن نیست. یافتن این موارد خود فرایندی طولانی و پرزحمت بود.

* این صحبت‌ها را پیدا کردید؟

بخش زیادی از آن‌ها را، بله. با مراجعه به افراد و منابع مختلف توانستم به آن‌ها دست پیدا کنم. در برخی مواقع، بخش‌هایی از این سخنرانی‌ها در سال‌های اولیه در روزنامه‌ها منتشر شده بود. اما باید بگویم پیدا کردن بسیاری از این صحبت‌ها یکی از سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین بخش‌های کار بود. گاهی مواردی پیش می‌آمد که می‌دانستیم در یک دیدار به شعری اشاره شده است، اما هیچ متن یا فیلمی از آن وجود نداشت. مثلاً شنیده بودیم که در یکی از سخنرانی‌ها به شعری پرداخته شده، اما لازم بود آن را پیدا کنیم و همین خودش داستانی جداگانه داشت. به دست آوردن این مطالب، اضافه کردن آن‌ها به منابع موجود و بعد استفاده از آن‌ها در تدوین نهایی فرایندی بسیار طولانی و دشوار بود. بارها لازم می‌شد میان دفترها، نهادها و مجموعه‌های مختلف رفت‌وآمد کنم، با افراد مختلف صحبت کنم و از آن‌ها کمک بخواهم. در نهایت کار کردن روی این کتاب برای من بسیار چالش‌برانگیز بود.

اهمیت شعر و هنر در نگاه اهل بیت (ع) به حدی است که بسته به شرایط، نوع مواجهه‌شان شامل محبت، سخت‌گیری، حمایت یا حتی مقابله متفاوت است. دقیقاً همین نوع نگاه را می‌توان در نگرش حضرت آقا هم مشاهده کرد.

* به عنوان کسی که بیشترین بررسی و مطالعه را روی بیانات مقام معظم رهبری در حوزه شعر داشته‌اید، می‌خواهم نگاه ایشان به مقوله شعر و ادبیات را تشریح کنید. نسبت رهبری و شعر چگونه است؟

وقتی به این مسئله نگاه می‌کنم، نزدیک‌ترین رویکرد به نگاه اهل بیت (ع) را در حوزه فرهنگ و هنر، در سیره مقام معظم رهبری می‌یابم. رفتار اهل بیت (ع) در مواجهه با اهل فرهنگ و هنر کاملاً متفاوت است با رویکرد آن‌ها نسبت به گروه‌های دیگر مانند نظامیان، سیاسیون یا تاجران. برخورد معصومین با یک دولتمرد سیاسی با برخوردشان نسبت به یک دوستدار اهل بیت (ع) به طور بنیادین تفاوت دارد. همین تفاوت نگاه را می‌توان در رابطه آن‌ها با شاعران و هنرمندان مشاهده کرد. اهل بیت (ع) میان کسی که فعالیت فرهنگی و هنری دارد و فردی که صرفاً زندگی عادی یا حرفه نظامی دارد، تمایز قائل می‌شوند. اهمیت شعر و هنر در نگاه اهل بیت (ع) به حدی است که بسته به شرایط، نوع مواجهه‌شان شامل محبت، سخت‌گیری، حمایت یا حتی مقابله متفاوت است. دقیقاً همین نوع نگاه را می‌توان در نگرش حضرت آقا هم مشاهده کرد. تأکیدی که ایشان بر فرهنگ و هنر دارند و فهم دقیقی که از اقتضائات این حوزه نشان می‌دهند، بارز و برجسته است. این رویکرد نه‌تنها منحصر به‌فرد بلکه الگویی شاخص و کم‌نظیر بین رهبران سیاسی و دولت‌مردان به شمار می‌رود. در تمام این سال‌ها، کمتر دیده‌ام مدیران فرهنگی یا مسئولان حکومتی چنین نگرشی داشته باشند. چنین دیدگاهی از سوی حضرت آقا ناشی از دانش عمیق و انسجام فکری ایشان در زمینه فرهنگ و هنر است. ایشان خود یک شخصیت فرهنگی برجسته هستند که این حوزه را به خوبی می‌شناسند. علاوه بر این، ارتباط عمیق‌شان با اندیشه‌های اهل بیت (ع) باعث شده تا این نوع نگاه را به شکلی بنیادین جذب کنند و در رفتار خود بروز دهند.

**

پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی و شهاب مهری داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»

* «شعر خانواده‌محور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»

* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»



منیع: خبرگزاری مهر

شب شعر «کریمِ رمضان» در نمایشگاه بین المللی قرآن برگزار می‌شود


به گزارش خبرنگار مهر، شب شعر ملی «کریمِ رمضان» با محوریت قرآن کریم و امام حسن مجتبی (ع) در نمایشگاه بین المللی قرآن برگزار می‌شود.

در این شب شعر شاعرانی چون سید محمدمهدی شفیعی، محمدرضا طهماسبی، سید علی نقیب، مجتبی خرسندی، طاهره‌سادات ملکی، سمیه زارع خردمند و متین پسندیده شعرخوانی می‌کنند و اجرای برنامه را سید امیرحسین خوشرو برعهده خواهد داشت.

برنامه مورد اشاره شامگاه جمعه ۲۴ اسفند ساعت ۲۰ در مصلّی تهران، نمایشگاه بین‌المللی قرآن، سالن محافل و مراسم‌ها، ستون ۱۰۰ برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری آرزوی کودکی‌ام بود


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فائزه امجدیان شاعر جوانی است که در دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان با شعری درباره فلسطین شعرخوانی کرد. او همچنین از جمله شاعرانی بود که پیش از نماز مغرب، اولین مجموعه‌شعرش با نام «مژدگانی» را تقدیم ایشان کرد.

به بهانه این دیدار و شعرخوانی امجدیان در محضر رهبر انقلاب، سراغ او رفتیم تا درباره این تجربه با او گفتگو کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* تبریک می‌گویم؛ امسال شما در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی داشتید. از اینجا شروع کنیم که چند سال است شعر می‌گویید و از چه زمانی آرزوی دیدار و شعرخوانی در این محفل را دارید؟

اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم، اولین‌باری که شعری گفتم ۸ سالم بود؛ یعنی از کودکی با وزن و قافیه آشنا شدم. این علاقه را کاملاً مدیون پدرم هستم که خیلی برایم شعر می‌خواندند و از همان ابتدا من را با شاعران بزرگی مثل پروین اعتصامی آشنا کردند. اولین‌باری که کلیپ‌های دیدار شاعران با رهبری را دیدم، ۹ ساله بودم. فکر می‌کنم سال ۸۶ بود که آقای سید حمیدرضا برقعی آن شعر معروفشان را خواندند؛ «شاعر کنار دفترش افتاد از نفس». این شعر خیلی بین مردم بازتاب داشت و من هم آن کلیپ را چندین‌بار تماشا کردم. از همان زمان این دیدار برایم به یک آرزو تبدیل شد. هر سال منتظر بودم ببینم دیدار شاعران با رهبری چه زمانی برگزار می‌شود و خودم را در چنین موقعیتی تصور می‌کردم.

دوران دبیرستان خیلی پیگیر بودم تا بفهمم چطور شاعران به بیت رهبری دعوت می‌شوند و این تجربه را کسب می‌کنند. از آنجا که ما ابتدا در شهرستان زندگی می‌کردیم و بعدها به قم آمدیم، اطلاعات زیادی درباره چنین برنامه‌هایی نداشتم. تنها چیزی که از جایی خواندم، صحبت‌های آقای قزوه بود که گفته بودند هر سال برخی از کسانی که در جشنواره‌های مختلف رتبه می‌آورند به این محفل دعوت می‌شوند. همین اطلاعات محدود باعث شد وقتی در جشنواره دانش‌آموزی رتبه کشوری کسب کردم، امیدی در دلم زنده شود. اما طبیعتاً اتفاق خاصی برایم نیفتاد و این تب و تاب همچنان ادامه داشت.

این سال‌ها مدام میان بیم و امید بودم تا اینکه عضو دوره ادبی آفتابگردان‌ها شدم. این عضویت باعث شد حضور حرفه‌ای‌تری در عرصه شعر داشته باشم. الحمدالله پس از آن، اتفاقات خوبی رقم خورد؛ اشعارم منتشر شدند، اساتید کارهایم را بیشتر شناختند و ارتباط‌های بیشتری ایجاد شد. همه این‌ها بعد از دوره آفتابگردان‌ها برایم رخ داد و خدا را شکر بالاخره به این نقطه رسیدم که آرزویم محقق شود.

* چرا برای شعرخوانی این شعر درباره فلسطین را انتخاب کردید؟

انتخاب نهایی توسط هیئت داوران انجام شد. چند شعر از من به مرحله آخر رسید؛ یکی در مورد ایران بود، دیگری درباره شهید رئیسی، و یکی هم در مورد فلسطین. اساتید به من گفتند که شعر فلسطین تأثیر زیادی در جلسه داوری داشته و بار احساسی بالایی دارد.

* در مورد دیدارتان بگویید. حس و حالش چگونه بود؟ واکنش ایشان نسبت به شعر شما چه بود؟ فکر می‌کنم شما کتابی هم به ایشان هدیه دادید. درست می‌گویم؟

بله، من کتاب هدیه دادم. اما نکته جالب این است که این اولین‌باری بود که خودم کتابم را می‌دیدم. انتشارات شهرستان ادب گفته بود که کتاب را به دیدار رهبری می‌رسانند، بنابراین قبل از دیدار فرصتی برای دیدن کتابم نداشتم. تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود؛ اینکه برای اولین‌بار کتابم را دیدم و همان لحظه آن را به رهبر انقلاب تقدیم کردم، حس فوق‌العاده‌ای داشت.

*اسم اولین کتاب‌تان چیست؟ درباره کتاب بیشتر توضیح می‌دهید؟

اسم کتاب «مژگانی» است. این اثر از مجموعه‌شهرهای منتخب در دوره «مطلع» بوده که حدود یک سال و نیم پیش فراخوان آن منتشر شد. کتاب مژگانی شامل ۳۸ غزل و ۳۰ رباعی است و اولین مجموعه شعری من به شمار می‌رود.

* تنها کسانی که فرصت گپ و گفت خصوصی و حضوری با رهبری را داشتند، کسانی بودند که کتاب داشتند. چه صحبت‌هایی بین شما و رهبر انقلاب رد و بدل شد؟

به ایشان توضیح دادم این کتاب جزو آثار برگزیده طرح مطلع است. همچنین فرصت را مناسب دیدم تا درباره برادر مرحومم با ایشان صحبت کنم و از ایشان درخواست کنم برای او دعا کنند. این موضوع برای من اهمیت زیادی داشت و خدا را شکر توانستم از ایشان این درخواست را داشته باشم.

* از تجربه‌تان در شعرخوانی در محضر رهبری بگویید. چه احساسی داشتید؟

واقعاً برایم مثل رسیدن به یکی از بزرگ‌ترین رویاهایم بود؛ چرا که از کودکی چنین آرزویی در دل داشتم. حس فوق‌العاده‌ای بود، هرچند مقداری استرس داشتم که نکند اجرایم به خوبی پیش نرود. اما خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و بعد از اجرا نیز بازخوردهای دلگرم‌کننده‌ای دریافت کردم. شعرم در قالب چهارپاره و به صورت روایی بود، به همین خاطر انتظار نداشتم که در میانه خوانش آن واکنش خاصی بگیرم. در طول اجرا، نگاه من مدام به سمت ایشان بود و از تکان دادن‌هایی که با سرشان داشتند، یک نوع تأیید برای هر بند را حس می‌کردم. بخش پایانی شعر، که با عبارت «نام آن دخترک فلسطین بود» تمام شد، با تشویق و آفرین صمیمانه رهبری همراه شد. ایشان چندین بار گفتند «بسیار خوب» که یکی از بهترین لحظات زندگی‌ام را رقم زد. وقتی به خانه برگشتم، دائم همان بخش پایانی را مرور می‌کردم تا لذت این تجربه بی‌نظیر برایم بیشتر شود.

* به عنوان یکی از شاعران جوان، به نظرتان دیدار شاعران با رهبری چه تأثیری بر شاعران جوان و مسیر شعری آنها دارد؟

به نظر من در دو سال اخیر روند این دیدارها خیلی بهتر شده است. شاهد این هستیم افرادی برای اولین‌بار به این دیدار دعوت می‌شوند. همین پارسال که اولین تجربه من بود یا امسال، خیلی از افرادی که شاید امیدی هم نداشتند، توانستند با شعرشان دیده شوند و دعوت شوند؛ حتی اگر چندان شناخته‌شده نبودند. این نشان‌دهنده یک فرصت ویژه است. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، توصیه‌های مقام معظم رهبری بود. ایشان تأکید کردند اگر شاعران به جایگاهی رسیدند، نباید به همان راضی باشند. صحبت‌های ایشان خیلی پدرانه و تشویق‌آمیز بود؛ از یک طرف به شاعران امید می‌دادند و از طرف دیگر هشدار می‌دادند که متوقف نشوند. متأسفانه امروز می‌بینیم برخی شاعرانی که در فضای مجازی معروف می‌شوند یا شعرشان لایک زیادی می‌گیرد، در همان سطح متوقف می‌مانند. مقام معظم رهبری تأکید کردند دوره شما هم می‌تواند سعدی‌آفرین باشد، تا هم امید بدهند و هم یادآوری کنند که به جایگاه فعلی اکتفا نکنید و مسیر رشد را ادامه دهید.

* واکنش دوستان و اطرافیان نسبت به شعرخوانی شما چگونه بود؟

همان شب بعد از اجرا، پیام‌های زیادی دریافت کردم. حتی افرادی که مدت‌ها بود ارتباطی نداشتیم، پیام فرستادند و الحمدالله بازخوردها خیلی مثبت بود. جالب‌تر اینکه دیدم شعرم با موضوع مقاومت در کانال‌ها و رسانه‌های مختلف بازنشر شده بود.

**

پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی، شهاب مهری، محمدجواد شرافت و رضا وحیدزاده داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»

* «شعر خانواده‌محور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»

* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»

* «کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود»



منیع: خبرگزاری مهر

مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟


به گزارش خبرنگار مهر، علی‌اصغر شیری به بهانه شب‌های قدر و شهادت امیرالمومنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

مگر اندوه شب‌های علی را چاه می‌فهمد؟

کجا درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟

شب تاریک کوفه، کوچه‌ها در خواب خاموشی

فقط حال یتیمان را نگاه ماه می‌فهمد

به دام خویش افتادند بوجهلان صفینی

فریب کفر را کی لشکر گمراه می‌فهمد؟

خوارج چیزی از پند علی هرگز نفهمیدند

کجا آفاق را اندیشه‌ی کوتاه می‌فهمد؟

مسیر کهکشان‌ها با نگاهش می‌شود روشن

ولی این قوم آیا راه را از چاه می‌فهمد؟

علی درد دلی انبوه دارد، بغض دارد، آه…

مگر درد دل آیینه‌ها را آه می‌فهمد؟



منیع: خبرگزاری مهر

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی؛ امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم 


به گزارش خبرنگار مهر، محمود یوسفی شاعر جوان، به بهانه عید نوروز و مصادف شدن روز اول فروردین با روز جمعه، غزلی با حال هوای و بهار و انتظار سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

بعد از تو با دل خود جنگی شدید کردیم

در رزم با فراغت خود را شهید کردیم

ای کاش اشک ما را تحویل می‌گرفتی

امسال هم دوباره ما بی تو عید کردیم

رفتیم هر دو بازار اما به این تفاوت

مردم خوشی خریدند، ما غم خرید کردیم

نزدیک بودی اما گفتند دوری از ما

از خیر تو گذشتیم، کاری بعید کردیم

از ما مخواه ای عشق، شور و تب و طرب را

عمری گذشته از ما مویی سپید کردیم…



منیع: خبرگزاری مهر

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید؛ بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود


به گزارش خبرنگار مهر، قربان ولیئی شاعر و استاد دانشگاه، به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

ای نام تو از صبح ازل زمزمه‌ی رود

ای زمزم جاری شده در مصحف داود

آن روز که در سجده فتادند ملایک

جز نام تو، جز نام تو، الله چه فرمود؟

افشای تو، ای راز الهی،‌ به غدیر است

آغاز درخشیدن تو روز ازل بود

محبوب اناجیلی و سرلوحه‌ی تورات

قرآنِ به حرف آمده، ای قاصد و مقصود!

ای جانِ پرستیدنی، ای رایحه‌ی هو

ای روح تو هم معبد و هم عابد و معبود

جز بر اثر عشقِ تو حق را نتوان دید

بی مهر تو ابواب تماشا شده مسدود

دیدند و ندیدند و ببینیم و نبینیم

ای غیبِ به دید آمده، ای غایبِ مشهود

بی مرز چنانی که در اوهام نگنجی

کی طاقت دیدار تو دارد من محدود؟

ای عطر تو پیچیده در ابیات خرابم

«از آتش عشق تو دلم سوخته چون عود»

توصیف تو آن‌سان که تویی راه ندارد

از من بپذیر آتش آمیخته با دود…



منیع: خبرگزاری مهر

رهبر انقلاب نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند


به گزارش خبرنگار مهر، دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب که هرسال در نیمه ماه مبارک رمضان و شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) برگزار می‌شود، امسال با حضور شاعرانی از سراسر کشور در حسینیه امام خمینی (ره) برپا شد.

ناصر فیض شاعر و طنزپرداز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این دیدار و اهمیت آن گفت: این جلسه برای شاعران جلسه‌ای است که با شوق در آن شرکت می‌کنند، چون می‌دانند در یک جلسه شعر جدی و حرفه‌ای شرکت می‌کنند و شعرهای خوبی می‌شنوند و نکات مهمی درباره شعر در آن مطرح می‌شود.

وی درباره انس رهبری با شعر و تفاوت منش ایشان با دیگر مسئولان گفت: یک بار جلوی یکی از مسئولان شعر می‌خواندم و او مدام شعرم را تأیید می‌کرد، اما من از این تأیید کردن اصلاً خوشم نیامد و لذت نمی‌بردم، چون می‌دانستم که این آدم شعر نمی‌فهمد و نمی‌داند. از حرف زدنش مشخص بود که از شعر هیچ سررشته‌ای ندارد و فقط تأیید می‌کند تا نشان بدهد که از شعر لذت می‌برد. منتها دیدار با رهبری و شعرخوانی در حضور ایشان به چند دلیل لذت‌بخش است. وقتی در حضور ایشان شعر می‌خوانی راضی هستی، چون میزبان شما کسی است که خودش از انجمن‌بروهای قدیم در مشهد و تهران بوده است و با شاعران شاخص این روزگار مأنوس بوده است.

وقتی رهبر انقلاب کتاب شاعر جوان را پیش از اهدا خوانده بودند

فیض با اشاره به شاعری رهبر انقلاب گفت: این لذت بردن وقتی بیشتر می‌شود که بدانی خود ایشان شاعر است و خوب هم شعر می‌گویند. بنابراین وقتی که اظهارنظر می‌کنند، شاعران آن را جدی می‌گیرند. کسانی که در شعر مدعی هستند خودشان بارها اذعان کرده‌اند وقتی ایشان به جمله و نکته‌ای اشاره می‌کند، بسیار دقیق و ظریف و درست است. بارها شده است شاعران گفته‌اند من وقتی داشتم این شعر را می‌نوشتم به این نکته فکر کردم و مردد بودم که کدام کلمه را استفاده کنم؟ وقتی رهبر انقلاب به آن کلمه توجه می‌کنند، دیدم که آن کلمه واقعاً انتخاب بهتری بود و انتخاب من اشتباه بود.

این شاعر درباره نکته‌سنجی و هم‌نشینی رهبر انقلاب با شعر، به خاطره‌ای اشاره کرد و گفت: یک‌بار یکی از شاعران جوان که در دیدار شاعران کتابش را برای تقدیم به رهبری آورده بود، می‌گفت وقتی کتابم را به ایشان اهدا کردم، متوجه شدم که رهبر انقلاب کتاب من را که به تازگی چاپ شده بود، زودتر از اینکه به ایشان تقدیم کنم خوانده بودند. او می‌گفت رهبری کتاب را نگاه کردند، کتاب را باز کردند، یک صفحه مشخص را آوردند، و قریب به مضمون، گفتند «اگر در این بیت به جای این کلمه آن کلمه را استفاده می‌کردید بهتر نبود؟ چون این کلمه در مصرع دوم با آن کلمه ارتباط پیدا می‌کرد؛ هم معنا را کامل می‌کرد و هم به فلان موضوع ایهامی می‌داد». آن شاعر جوان تعجب کرده بود که چطور رهبر انقلاب کتابش را به این زودی مطالعه کرده‌اند؟ کتابی که حتی صاحب اثر فکر می‌کند کسی هنوز آن را نخوانده است، توسط ایشان دیده شده و آن نکته را در ذهن نگه داشته‌اند تا وقتی شاعر را دیدند به او منتقل کنند.

وی افزود: این نشان می‌دهد این جلسه یک جلسه نمایشی نیست و ایشان واقعاً به شعر اعتقاد دارد و آن را دنبال می‌کند. خود ایشان گفته‌اند هیچ جلسه‌ای به اندازه جلسه شاعران برای ایشان لذت‌بخش نیست. کمتر پیش می‌آید که ایشان چهار، پنج و گاهی شش ساعت بنشینند و به شعرها گوش کنند و وقتی شعرخوانی‌ها تمام شد بگویند دو نفر دیگر هم شعر بخوانند. این نشان می‌دهد که رهبر انقلاب به عنوان کسی که جایگاه مردمی، سیاسی، عاطفی، اعتقادی و… دارد، به معنای واقعی با شعر و شاعران مأنوس هستند و به شعر اعتقاد جدی دارند. برخی از این شاعران، مرجع تقلیدشان رهبر انقلاب هستند؛ با این حال در یک فضای صمیمی مقابل مرجع تقلیدشان می‌نشینند و شعر می‌خوانند و شعر می‌شنوند. ایشان می‌گویند من به شعر به عنوان هنر اول کشورمان اهمیت می‌دهم و آن را ثروت ملی کشور می‌دانم. یکی از محاسن این جلسه این است که ایشان هر سال اهمیت شعر را و اهمیت این ثروت ملی را به همه گوشزد می‌کنند.

دیدار شاعران با رهبری مهم‌ترین جلسه شعر کشور است

صاحب کتاب «فیض‌بوک» ادامه داد: ممکن است در این جلسه دو نفر هم شعر بخوانند که شعرشان خوشایند من یا شما نباشد و بعضی‌ها به آن نقد داشته باشد که طبیعی است. در هر جمعی و اتفاقی ممکن است کوتاهی‌هایی صورت بگیرد یا نقدهایی وجود داشته باشد ولی این نقدها اهمیت و بزرگی این جلسه را کم نمی‌کند. مهم این است که بیشتر شعرخوانی‌های این جلسه خوب باشد که معمولاً هم این‌طور بوده است. حالا ممکن است بعضی وقت‌ها ایرادی به نحوه برگزاری آن وجود داشته باشد که مقداری از آن هم سلیقه‌ای است؛ چرا که اساساً بخشی از پسند شعر سلیقه‌ای است. این نقدها که بخشی از آن به خاطر شوق و ذوق شاعران برای حضور در آن است، از اهمیت این جلسه کم نمی‌کند و با قاطعیت می‌توان گفت دیدار شاعران با رهبری، مهم‌ترین جلسه شعر کشور است.

فیض توجه به اهمیت و جایگاه شعر در کشور را یکی از نکات مهم این دیدار معرفی کرد و گفت: رهبر انقلاب با برگزاری هرساله این دیدار می‌گویند در کنار اعتقادات اصیل ما، در کنار اعتقادات دینی ما، در کنار اعتقادات سیاسی ما، در کنار همه مسائل و در کنار همه موضوعات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و… ما چیزی به نام زبان فارسی داریم که نمود آن در شعر فارسی جلوه‌گر است؛ در نتیجه باید به شعر بپردازیم و آن را بیش از پیش تقویت کنیم. اگر این دیدار فقط به این قصد برگزار شود که اهمیت شعر را به جامعه فرهنگی و هنری و سیاسی کشور یادآوری کند، به نظر من جلسه موفق و خوبی است. هر نقد و ایرادی که به نحوه برگزاری یا چینش شاعران وجود داشته باشد، می‌توان از آن به خاطر نفعی که به حال شعر دارد چشم‌پوشی کرد. بسیاری از شاعران بعد از این دیدار شناخته شده‌اند و جایگاه بهتری پیدا کرده‌اند و جلسات شعر را گسترش داده‌اند و خودشان را تقویت کرده‌اند. چه نتیجه‌ای بهتر از این؟ تعداد زیادی از شاعران با حضور در همین جلسه خودشان را جدی‌تر می‌گیرند و در شهر و محل زندگی خودشان انجمن‌های ادبی را پرشورتر برگزار می‌کنند. ضمن اینکه بسیاری از شاعران خوب کشور برای اولین‌بار به بهانه همین دیدار همدیگر را می‌بینند و ارتباطات ادبی شکل می‌گیرد. به نظرم این جلسه برکات بی‌شماری دارد که کمتر جلسه شعری در کشور این میزان مؤثر است.

نقش رهبری در جدی گرفتن و پیشرفت شعر طنز

این طنزپرداز با اشاره به شعر طنز و تأثیر این دیدار بر گسترش طنز در کشور اشاره کرد و گفت: اگر اشتباه نکنم برای اولین‌بار مرحوم زرویی نصرآباد بود که در این دیدار شعر طنز خواند. یادم نمی‌رود رهبر انقلاب خطاب به مرحوم زرویی اشاره کردند شما اثری به نام «تذکره المقامات» دارید که در آن کار بسیار ارزشمندی کرده‌اید. یعنی ایشان کتاب طنز مرحوم زرویی را خوانده بودند و با طنز کشور و طنز مطبوعاتی کشور آشنا بودند. تا آن زمان همه فکر می‌کردند طنز زینت المجالس است؛ حالا که همه شعر می‌خوانند، یک شاعر طنزپرداز هم یک شعری بخواند تا حال مردم خوش بشود! ولی در این دیدار شعرهای طنزی خوانده می‌شود که اتفاقاً نقدهای اجتماعی دارد و گوشه و کنایه‌ای به چیزی می‌زند. جالب است که ایشان به این‌گونه شعرها بیشتر توجه می‌کنند. از طرز برخورد رهبر انقلاب با شعرهای طنز مشخص است که ایشان به ظرفیت‌های طنز توجه دارند و آن را برای طنز ضروری می‌دانند.

وی افزود: ایشان می‌دانند که ظرفیت طنز این نیست که مثل حکومت‌های پیشین جلوی پادشاهان شعر طنز بخوانند و پادشاه هم کیسه‌ای زر به آنها تقدیم کند. نه، طنزی در این دیدار خوانده می‌شود که ایشان به جنبه‌های اجتماعی و انتقادی‌اش بیشتر توجه می‌کنند. ایشان به شعرهایی که فقط صرف خنداندن مخاطب باشد، خیلی واکنش نشان نمی‌دهند و خیلی ملایم و معمولی از کنار آن رد می‌شوند و به بیت‌هایی اشاره می‌کنند که در آن نکته‌ای و حرفی جدی مطرح می‌شود. خود من وقتی این بیت را خواندم که می‌گفت «شد قافیه تکرار ولی مسأله‌ای نیست / چون شاعر این بیت طرفدار نظام است»، ایشان می‌دانست که من دارم نقدی را مطرح می‌کنم. دارم حرفی را می‌زنم که خودشان بارها به دیگران تذکر داده‌اند و گفته‌اند کسانی که به نظام وابسته هستند باید الگو باشند و درست کار کنند. آنجا هم قشنگ متوجه بودند که من به این موضوع انتقاد دارم و می‌گویم نباید هرکس هر اشتباهی کرد، به خاطر اینکه طرفدار نظام است، از کنارش رد شویم و سکوت کنیم.

سالی که دیدار شاعران با رهبری دو بار برگزار می‌شود!

شاعر «املت دسته‌دار» ادامه داد: من کمتر شعری در ذهن دارم که صرف خنداندن مخاطب باشد و ایشان به آن توجه کنند؛ حتی شعرهای خودم. از این‌گونه شعرها خیلی راحت می‌گذرند و به آن توجهی نمی‌کنند. پس وجود نقد اجتماعی و سیاسی در شعر طنز را به رسمیت می‌شناسند و آن را لازمه طنز می‌دانند. همین رفتار به دیگر مسئولان هم نشان داد که باید شعر طنز را جدی بگیرند و آن را تا حد شوخی و هزل پایین نیاورند. به خاطر همین بود که بعد از این جلسات شعر طنز در استان‌ها و شهرهای مختلف رونق گرفت و جلسات و جشنواره‌ها و حلقه‌های ادبی طنز بیشتر شد. به هر حال برخورد ایشان با طنز یک مجوز سیاسی و فرهنگی و دینی بود تا طنز را جدی بگیرند و از آن غافل نباشند. این جلسه خیلی به گسترش طنز کمک کرد و شاید اگر نبود، شعر طنز اینقدر پیشرفت نمی‌کرد.

ناصر فیض با بیان اینکه رهبری از شاعران انتظار دارند شعری را خودشان که دوست دارند در این دیدار قرائت کنند، گفت: سال گذشته وقتی که همه شاعران ایستاده بودند تا رهبری بیایند و با ایشان سلام و علیکی داشته باشند، اتفاق جالبی افتاد که گفتن آن بد نیست. وقتی ایشان به من رسیدند گفتند شما هم شعر خواهید خواند؟ من گفتم امسال قرار است شعری برای غزه بخوانم. ایشان، قریب به مضمون، گفتند «نه، طنز هم بخوانید؛ هرچه بخوانید خوب است». من به خاطر همین حرف بعد از شعری که درباره غزه داشتم، دو سه بیت طنز هم خواندم. آقای حامد عسگری شعری خواند و گفت «روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد». من این بیت را بهانه کردم و گفتم یاد این شعر خودم افتادم که «بعد یک عمر که می‌خواست به من سر بزند / از بد حادثه آن شب پدرم منزل بود!». بعد گفتم یک مضمون هم شبیه این دارم که «یارم آمد، پس از دو ثانیه رفت / این نشد طرز رفت و آمد که!». سعی کردم طوری نشان بدهم که هم نظر ایشان تأمین شود که انتظار داشتند من طنز بخوانم، هم شعر غزه را خواندم. ولی توجه ایشان و تأکید ایشان به این که شعر طنز هم خوب است و باید خوانده شود، اتفاق جالبی بود که باز هم نشان می‌دهد ایشان نگاه خاصی به شعر طنز دارند.

وی در پایان با اشاره به اینکه دیدار شاعران با رهبری در ابتدای سال ۱۴۰۳ هم برگزار شده بود، گفت: امسال تنها سالی است که دیدار شاعران دو بار برگزار می‌شود. چون این دیدار بر اساس تقویم هجری قمری برگزار می‌شود، امسال تنها سالی است که ما دو تا دیدار با رهبر انقلاب داشتیم. هم اول سال خدمت رهبری رسیدیم و هم آخر سال.



منیع: خبرگزاری مهر

پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است


به گزارش خبرنگار مهر، رضا ابوذری شاعر به مناسبت شب‌های قدر و شهادت امیرالمومنین (ع) شعر تازه‌ای سروده است.

در ادامه این غزل را با هم می‌خوانیم؛

*

بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب

مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب

برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت

گره خورده است احیا با امیرالمؤمنین امشب

تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم

به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب

پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است

نگاهی کن به این درمانده‌ی گوشه‌نشین امشب

شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من

مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟

به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن

همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب…



منیع: خبرگزاری مهر

سنایی بیش از ۱۸۰ بیت در فضیلت حضرت علی (ع) سروده است


به گزارش خبرگزاری مهر، سنایی در کتاب حدیقه ‌الحقیقه در فضیلت امیرالمؤمنین علی (ع) بیش از ۱۸۰ بیت سروده است.

بخش‌هایی از این اشعار را می‌خوانیم؛

ای امیرالمؤمنین ای شمع دین ای بوالحسن

ای به یک ضربت ربوده جان دشمن از بدن

ای به تیغ تیز رستاخیز کرده روز جنگ

وی به نوک نیزه کرده شمع فرعونان لگن

از برای دین حق آباد کرده شرق و غرب

کردی از نوک سنانت عالمی را پر سنن

تیغ «الا الله» زدی بر فرق «لا» گویان دین

هر که «لا» می‌گفت وی را می‌زدی بر جان و تن

تا جهان خالی نکردی از بتان و بت‌پرست

تا نکردی لات را شهمات و عزارا حزن

تیغ ننهادی ز دست و درع ننهادی ز پشت

شاد باش ای شاه دین‌پرور چراغ انجمن

گر نبودی زخم تیغ و تیرت اندر راه دین

دین نپوشیدی لباس ایمنی بر خویشتن

لاجرم اکنون چنان کردی که در هر ساعتی

کافری از جور دین بر خود بدرد پیرهن

مرحبا ای مهتری کز بیم نیغت در جهان

پیش چشم دشمنانت خون همی آید لبن

فرش کفر از روی عالم در نوشتی سر بسر

ناصر دین هدی و قاهر کفر و وثن

کهترانت را سزد گر مهتری دعوی کنند

ای امیر نام‌گستر وی سوار نیزه‌زن

هیچ کس را در جهان این مایهٔ مردی نبود

کو به میدان خطر سازد برای دین وطن

راه دین بودست مخوف از ابتدا لیکن به جهد

آن همه مخوف را موقوف کردی در زمن

از برای نصرت دین ساختی هر روز و شب

طبل و منجوق و عراده نیزه و خود و مجن

پای این مردان نداری جامهٔ ایشان مپوش

برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن

روز حرب از هیبت تیغت بلرزیدی زمین

همچنان کز بیم خصمی تند مردی ممتحن

ذوالفقارت گر بدیدی کرگدن در روز جنگ

کاه گشتی در زمان گر کوه بودی کرگدن

سرکشان را سر بسر نابود کردی در جهان

تخت‌هاشان تخته کردی حله‌هاشان را کفن

این جلال و این کمال و این جمال و منزلت

نیست کس را در جهان جز مر ترا ای بوالحسن

هر دلی کو مهرت اندر دل ندارد همچو جان

هر دلی کو عشقت اندر جان ندارد مقترن

روی جنات العلی هرگز نبیند بی خلاف

لایزالی ماند اندر نار با گرم و حزن

گر نبودی روی و مویت هم نبودی روز و شب

گر نبودی رنگ و بویت گل نبودی در چمن

چون تو صاحب دولتی هرگز نبودی در جهان

هم نخواهد بود هرگز چون تویی در هیچ فن



منیع: خبرگزاری مهر

عشق به امیرالمؤمنین (ع) از رودکی تا شعر معاصر؛ مرور چند شعر «علی‌وار»


به گزارش خبرنگار مهر، درباره امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) شعر و مدح و منقبت، بسیار نوشته شده است. ادبیات فارسی همان‌گونه که از اساس ادبیاتی توحیدی و الهی است، ادبیاتی علوی نیز هست. عشق، ارادت و محبت به امیرالمؤمنین (ع) از همان آغازین روزهای تولد شعر فارسی در آثار شاعران فارسی‌زبان جلوه‌گر بوده و این عرض ارادت تا امروز ادامه یافته است. رودکی که به پدر شعر پارسی ملقب است، با عشق به حضرت علی (ع) مشق شاعری می‌کرده و خود در بیتی از «مهر حیدر» نوشته است: «کسی را که باشد به دل مهر حیدر / شود سرخ رو در دو گیتی به آور». همو در بیتی دیگر به طور ضمنی شرط ایمان را ولایت امیرالمؤمنین (ع) می‌داند و ایشان را در علم و حکمت، دانشمند خطاب می‌کند: «ای شاه نبی سیرت، ایمان به تو محکم / ای میر علی حکمت، عالم به تو در غال».

زبان و ادبیات علویِ فارسی

پس از رودکی بسیارند شاعرانی که آشکارا و به صراحت و بدون هیچ ایهام و ابهامی، از امیرالمؤمنین (ع) سروده‌اند. در قرن سوم هجری علاوه بر رودکی، شهید بلخی در مصرعی به حضرت اشاره‌ای دارد و می‌گوید: «برق همانند ذوالفقار علی» که نشان از محبت او به مولای متقیان (ع) است. در قرن چهارم هجری شاعرانی همچون حکیم میسری، فردوسی طوسی و کسایی مروزی در ادامه همان مسیر، به صراحت و به صورت مستقیم در مدح حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) شعر سروده‌اند، به خصوص فردوسی حکیم که هم شیعه‌زاد بودن و شیعه بودن خود صراحت دارد و هم به محبتش به امیرالمؤنین (ع): «گرت زین بد آید گناه من است‏ / چنین است و این دین و راه من است‏ / بر این زادم و هم بر این بگذرم / چنان دادن که خاک پی حیدرم». چنین است که اگر بخواهیم حضور حضرت علی (ع) در شعر فارسی را پی بگیریم، باید کتاب‌ها بنویسیم و روزها و شب‌های بسیاری را به ذکر حضرت در دیوان شعرای زبان فارسی سپری کنیم.

سیمای حضرت در شعر معاصر نیز همان‌قدر آشکار و درخشان و پررنگ است که انتظار داریم؛ چه اینکه شاعران بسیاری در مدح ایشان شعر نوشته‌اند و هر یک با زبانی و لحنی و از زاویه‌ای، عشق خود را به امیرالمؤمنین (ع) روایت کرده‌اند. تعداد بالای شعرهای علوی در دوران معاصر و به خصوص پس از انقلاب اسلامی، شعر علوی را به گونه‌های مختلفی تقسیم کرده است. بعضی شعرها تنها مدح حضرت هستند و بیشتر بر جنبه‌های احساسی و عاطفی موضوع تمرکز داشته‌اند و کمتر به جنبه‌های معرفتی پرداخته‌اند، بعضی در توصیف ایوان نجف و در فراق حرم امیرالمؤمنین (ع) شعر نوشته‌اند، بعضی شاعران بیشتر بر جنگ‌آوری و دلاوری ایشان توجه داشته‌اند و بعضی نیز تلاش کرده‌اند زندگی و سیره ایشان را به عنوان الگوی انسان کامل در شعرشان روایت کنند؛ شعری که من آن را شعری «علی‌وار» خطاب می‌کنم. منظور از شعر «علی‌وار» شعری است که بیشتر بر جنبه‌های رفتاری و اخلاقی و عرفان اجتماعی حضرت توجه دارد و بیش از جنبه عاطفی، به جنبه‌های معرفتی در زندگی ایشان نظر کرده است.

به مناسبت شهادت امیرالمؤمنین (ع)، تعدادی از شعر تعدادی از شاعران معاصر را می‌خوانیم که تلاش می‌کند جدا از جنبه‌های عاطفی و احساسی، ما را اندکی با زندگی و سیره مولای متقیان (ع) آشنا کرده و شناخت ما را از ایشان بیشتر کند. بنابراین در این مرور بر شعرهای علوی، بسیاری از شعرها را کنار گذاشته‌ایم و تنها شعرهایی را می‌خوانیم که در کنار احساس و علاقه و ابراز محبت، بیشتر بر سیره رفتاری حضرت علی (ع) توجه داشته‌اند.

در ادامه این شعرها را با هم می‌خوانیم؛

*

شهریار

علی آن شیر خدا شاه عرب

الفتی داشته با این دل شب

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سرّالله است

شب علی دید به نزدیکی دید

گرچه او نیز به تاریکی دید

شب شنفته ست مناجات علی

جوشش چشمه عشق ازلی

شاه را دیده به نوشینی خواب

روی بر سینه دیوار خراب

قلعه بانی که به قصر افلاک

سر دهد ناله زندانی خاک

اشکباری که چو شمع بیزار

می‌فشاند زر و می‌گرید زار

دردمندی که چو لب بگشاید

در و دیوار به زنهار آید

کلماتی چو در آویزه‌ی گوش

مسجد کوفه هنوزش مدهوش

فجر تا سینه‌ی آفاق شکافت

چشم بیدار علی خفته نیافت

روزه داری که به مهر اسحار

بشکند نان جوینش افطار

ناشناسی که به تاریکی شب

می‌برد شام یتیمان عرب

پادشاهی که به شب برقع پوش

می‌کشد بار گدایان بر دوش

تا نشد پردگی آن سرّ جلی

نشد افشا که علی بود و علی

شاه بازی که به بال و پر راز

می‌کند در ابدیت پرواز

شهسواری که به برق شمشیر

در دل شب بشکافد دل شیر

عشق بازی که هم آغوش خطر

خفت در خوابگه پیغمبر

آن دم صبح قیامت تاثیر

حلقه در شد از او دامن گیر

دست در دامن مولا زد در

که علی بگذر و از ما مگذر

شال شه وا شد و دامن به گرو

زینبش دست به دامن که مرو

شال می‌بست و ندایی مبهم

که کمربند شهادت محکم

پیشوایی که ز شوق دیدار

می‌کند قاتل خود را بیدار

ماه محراب عبودیّت حق

سر به محراب عبادت منشق

می‌زند پس لب او کاسه‌ی شیر

می‌کند چشم اشارت به اسیر

چه اسیری که همان قاتل اوست

تو خدایی مگر ای دشمن دوست

در جهانی همه شور و همه شر

ها علیٌّ بشرٌ کیف بشر

کفن از گریه‌ی غسّال خجل

پیرهن از رخ وصّال خجل

شبروان مست ولای تو علی

جان عالم به فدای تو علی…

*

شهریار

علی‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آنکه شاید برسد به خاک پایت

چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو نای هردم، ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را

همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

*

عباس احمدی

ماه می‌تابد از خم کوچه، چهره‌ای دائم الوضو دارد

پینه بر دست‌هاش و نعلینش اثر وصله و رفو دارد

مرد تنهاست، مرد غمگین است، کمرش از فراق خم شده است

ساغر شادی اش اگر خالی است، باده‌ی غم سبو سبو دارد

ضربان صدای او جاری است: با یتیمی به خنده مشغول است

سر تقیسم سهم بیت المال با صحابه بگو مگو دارد

باز امروز بغض نخلستان تا به سرحد انفجار رسید

باز امشب به استناد کمیل، ماه با چاه گفتگو دارد

کاهگل‌های کوچه مرطوب‌اند، اشک دیوار را در آورده است

ناله‌ی خانم جوانی که هرچه دارد علی (ع) از او دارد

-از دو دستش طناب بگشایید، مبریدش به مسلخ بیعت

دیگر او را کشان کشان مبرید، ایّهاالنّاس! آبرو دارد-

گرچه در بند غربت، از این شیر، گرگ‌های مدینه می‌ترسند

ذوالفقارش هنوز بران است، شور «حتّی تُقاتِلوا» دارد

حب مولا نتیجه‌ی سحر است، باش تا صبح دولتش بدمد

آن صنوبر دلی که می‌باید پیش او سرو، سر فرود آرد

چارده قرن بعد خیلی‌ها دم از او می‌زنند اما مرد

همچنان خار بر دو چشمش هست، همچنان تیغ در گلو دارد…

*

محمدمهدی سیار

امام، رو به رهایی… عمامه روی زمین

قیامتی شد -بعد از اقامه- روی زمین

خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک

چکید خون خدا در ادامه روی زمین…

خودت بگو، به که دل خوش کنند بعد از تو

گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین

زمان به خواب ببیند که باز امیرانی

رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:

«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان

مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین…»

تو رفته‌ای و زمین مانده است و ما اینک

و میزهای پُر از بخشنامه… روی زمین!

*

یوسف رحیمی

دل من! در هوای مولا باش

یار بی‌ادعای مولا باش

گر نشد یاورش شوی همه عمر

گاه گاهی برای مولا باش

به گدایی تو هر کجا رفتی

یک سحر هم گدای مولا باش

دست من! دست‌گیر مردم باش

پینه‌ی دست‌های مولا باش

پهن کن سفره‌ای برای یتیم

مستمند دعای مولا باش

پا به پایش اگر نشد بروی

لاأقل ردپای مولا باش

جان من! تا که در بدن هستی

باش اما فدای مولا باش

ای نَفَس! می‌روی به سینه برو

چون برآیی صدای مولا باش

از یمن، از دمشق و غزه بگو

شیعه‌ی زخم‌های مولا باش

خار در چشم‌های مولا بود

چشم من! در عزای مولا باش…

*

عباس چشامی

نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده

ای اولی که سکه‌ی مردی تا همچنان به نام تو مانده

تو واژه‌ای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان

ای تا همیشه پای قلم‌ها در بحر عین و لام تو مانده

ای عاشقان برای پرسش -تا بوده- بعد حق به تو مدیون

ای شاعران برای سرودن، تا هست زیر وام تو مانده

عقل، آسمان این همه عاقل، در پله‌ی نخست تو عاجز

عشق افتخار آن همه مجنون، زنجیری مدام تو مانده

هم ماه در حضور تو کودک، هم مهر در رکاب تو تاریک

هم روز در مسیر تو لنگان، هم شب در احترام تو مانده

ای هر که دیده رنگ ملامت، لبخند تو شکسته و زخمی

ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده

بعد از چقدر سال که گفتی، بعد از چقدر گوش که نشنید

آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده

نهج‌البلاغه: کو که بخوانند؟ نهج‌البلاغه: کو که بفهمند؟

این گوش‌ها چقدر هراسان، از سیلی کلام تو مانده

بادا که تا هنوز بیفتد اینجا کلاه از سر دنیا

بیچاره او که خیره‌سرانه دنبال گرد بام تو مانده

ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی است، یگانه است

فخر فقط برای تو بودن در قبضه‌ی غلام تو مانده

آه ای تمام! من چه بگویم؟ بگذار تا تمام شود شعر

گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده…

*

سید محمدجواد شرافت

هرچند از همه به همه مهربان‌تری

هرچند با رسول خدا هم برادری

هرچند از لب تو مناجات می‌چکد

همواره از شمیم خدایت معطری

در جنگ‌ها که با تو و با ذوالفقار تو

هرگز کسی اگرچه نکرده برابری

هرچند شب به یاد یتیمان شهر خود

مانند سایه از دل دیوار بگذری

تیری ز پای زخمی تو در نماز… یا

انگشتری ز دست خودت دربیاوری

مردم ولی چه ساده فراموش می‌کنند

مردم ولی چه ساده به تو جور دیگری…

حتی سلام ساده‌ی تو بی‌جواب ماند

گویا گناه کرده‌ای انگار کافری

یوسف‌ترین غریبی و حق می‌دهم به تو

سر از درون چاه اگر در بیاوری…

*

مهدی جهاندار

یک کوچه غیرت ای قلندر تا علی مانده است

شمشیر بر دارد هر آن کس با علی مانده است

دیشب تمام کوچه‌های کوفه را گشتم

تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است

ای ماهتاب آهسته‌تر اینجا قدم بگذار!

در جزر و مد چاه، یک دریا علی مانده است

از خیل مردانی که می‌گفتند می‌مانیم

انگار تنها ابن ملجم با علی مانده است

ای مرد! بر تیغت مبادا خاک بنشیند

برخیز! تا برخاستن یک «یاعلی» مانده است

*

مریم سقلاطونی

تق تق… کلون در… کسی از راه می‌رسد

از کوچه‌های خسته و گمراه می‌رسد

مانند آفتاب هم آواز نخل و چاه

از کوچه‌های کوفه، شبانگاه می‌رسد

دستی به شانه دارد و چشمی به آسمان

شب‌مویه‌هاش تا به سحرگاه می‌رسد

تق… تق… کلون در… ولی امشب نیامده است

ردّ صداش از ته آن چاه می‌رسد

امشب، دوباره خیره به درگاه مانده‌ام

یعنی… دوباره مرد، به درگاه می‌رسد؟

مادر! سکوت خانه مرا می‌کُشد، بگو

آن مرد ناشناس کی از راه می‌رسد؟

آن مرد ناشناس که شب نان می‌آوَرد

آن مرد ناشناس که با ماه می‌رسد؟

*

محمدکاظم کاظمی

و قسم‌خورده‌ترین تیغ، فرود آمد و رفت

ناگهان هر چه نفس بود، کبود آمد و رفت

در خطر پوشی دیوار، ندیدیم چه ش

برق نفرین شده‌ای بود، فرود آمد و رفت

کودکی، بادیه‌ای شیر، خطابی خاموش:

«پدرم را مگذارید، که زود آمد و رفت»

از خَم کوچه پدیدار شد انبان بر دوش

تا که معلوم شد این مرد که بود، آمد و رف

از کجا بود، چه سان بود؟ ندانستیمش

این قدر هست که بخشنده چو رود آمد و رفت…

*

محمدرضا آغاسی

یا علی بار دگر اعجاز کن

مشت‌های کوفیان را باز کن

باز کن چشمان نازآلوده را

بنگر این چشم نیاز آلوده را

باز گو شعب ابی طالب کجاست

آن بیابان عطش غالب کجاست

تا ز جور پیروان بوالحکم

سنگ طاقت را ببندم بر شکم

تشنگی در ساغرم لبریز شد

زخم تنهایی فساد انگیز شد

آتشی افکند بر جان و تنم

کین چنین بر آب و آتش می‌زنم

تاول ناسور را مرحم کجاست

مرحم زخم بنی آدم کجاست

مرحم ما جز تولای تو نیست

یوسفی اما زلیخای تو کیست

شاهد اقبال در آغوش کیست

کیسه نان و رطب بر دوش کیست

کیست آن کس کز علی یادی کند

بر یتیمان من امدادی کند

دست گیرد کودکان شهر را

گرم سازد خانه‌های سرد را

ای جوانمردان! جوان مردی چه شد؟

شیوه رندی و شب‌گردی چه شد؟

شیعگی تنها نماز و روزه نیست

آب تنها در میان کوزه نیست

کوزه را پر کن ز آب معرفت

تا در او جوشد شراب معرفت

حرف حق را از محقق گوش کن

وز لب قرآن ناطق گوش کن

گوش کن آواز راز شاه را

صوت اوصیکم به تقو الله را

بعد از او بشنو «و نظم أمرکم»

تا شوی آگاه بر اسرار خم

خم تو را سر شار مستی می‌کند

بی نیاز از هر چه هستی می‌کند

هر چه هستی جان مولا مرد باش

گر قلندر نیستی شب‌گرد باش

سیر کن در کوچه‌های بی کسی

دور کن از بی کسان دلواپسی

ای خروس بی محل آواز کن

چشم خود بر بند و بالی باز کن

شد زمین لبریز مسکین و یتیم

ما گرفتار کدامین هیئتیم

با یتیمان چاره «لا تقحر» بود

پاسخ سائل «و لا تنهر» بود

دست بردار از تکبر وز خطا

شیعه یعنی جود و انفاق و عطا

باده‌ی «مما رزقناهم» بنوش

«ینفقون» بنیوش و در انفاق کوش

هم بنوش هم بنوشان زین سبو

«لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا»

یا علی! امروز تنها مانده‌ایم

در هجوم اهرمن‌ها مانده‌ایم

یا علی! شام غریبان را ببین

مردم سر در گریبان را ببین

گردش گردونه را بر هم بزن

زخم‌های کهنه را مرحم بزن

مشک‌ها در راه سنگین می‌روند

اشک‌ها از دیده رنگین می‌روند

مشک‌های خسته را بر دوش گیر

اشک‌ها را گرم در آغوش گیر

حیدرا! یک جلوه محتاج توأم

دار بر پا کن که حلاج توأم

جلوه‌ای کن تا که موسایی کنم

یا به رقص آیم مسیحایی کنم

یک دو گام از خویشتن بیرون زنم

گام دیگر بر سر گردون زنم

گام بردارم ولی با یاد تو

سر نهم بر دامن اولاد تو

شیعه یعنی شرح منظوم طلب

از حجاز و کوفه تا شام و حلب

شیعه یعنی یک بیابان بی کسی

غربت صد ساله بی دلواپسی

شیعه یعنی صد بیابان جستجو

شیعه یعنی هجرت از من تا به او

شیعه یعنی دست بیعت با غدیر

بارش ابر کرامت بر کویر

شیعه یعنی عدل و احسان و وقار

شیعه یعنی انحنای ذوالفقار

از عدالت گر تو می‌خواهی دلیل

یاد کن از آتش و دست عقیل

جان مولا حرف حق را گوش کن

شمع بیت المال را خاموش کن

این تجمل‌ها که بر خوان شماست

زنگ مرگ و قاتل جان شماست

می‌سزد کز خشم حق پروا کنیم

در مسیر چشم حق پروا کنیم

این دو روز عمر مولایی شویم

مرغ اما مرغ دریایی شویم

مرغ دریایی به دریا می‌رود

موج بر خیزد به بالا می‌رود

آسمان را نور باران می‌کند

خاک را غرق بهاران می‌کند

لیک مرغ خانگی در خانه است

روز و شب در بند مشتی دانه است

تا به کی در بند آب و دانه‌اید؟

غافل از قصاب صاحب خانه‌اید؟

شیعه یعنی وعده‌ای با نان جو

کشت صد آیینه تا فصل درو

شیعه یعنی قسمت یک کاسه شیر

بین نان خشک خود با یک اسیر

چیست حاصل زین همه سیر و سلوک

تاب و تاول چهره و چین و چروک

سال‌ها صورت ز صورت باختیم

تا ز صورت‌ها کدورت یافتیم

یک نظر بر قامتی رعنا نبود

یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود

گر چه قرآن را مرتب خوانده‌ایم

از قلم نقش مرکب خوانده‌ایم

سوره‌ها خواندیم بی وقف و سکون

کس نشد واقف به سرّ «یسطرون»

سر حق مستور مانده در کتاب

عالمان صورت در حجاب

ای برادر! عالمان بی عمل

همچو زنبورند لاکن بی عسل

علم‌ها مصروف هیچ و پوچ شد

جان من، برخیز! وقت کوچ شد

از نفوذ نفس خود امداد گیر

سیر معنا را ز مجنون یاد گیر

ای خوش آن جهلی که لیلایی شویم

هر نفس «لا» گوی «اِلا» یی شویم

تا به کی در لفظ مانی همچو من

سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن

همچو یحیی گر نهی سر در طبق

می‌شود عریان به چشمت سر حق

شیعه یعنی عشق‌بازی با خدا

یک نیستان تک‌نوازی با خدا

شیعه یعنی هفت خطی در جنون

شیعه طوفان می‌کند در کاف و نون

شیعه یعنی تندر آتش‌فروز

شیعه یعنی زاهدِ شب، شیرِ روز

شیعه یعنی شیر، یعنی شیرمرد

شیعه یعنی تیغِ عریان در نبرد

شیعه یعنی تیغ، تیغ مو شکاف

شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف

شیعه یعنی سابقون السابقون

شیعه یعنی یک تپش عصیان و خون

شیعه باید آب‌ها را گل کند

خط سوم را به خون کامل کند

خط سوم خط سرخ اولیاست

کربلا بارزترین منظور ماست

شیعه یعنی بازتاب آسمان

بر سر نی جلوه رنگین‌کمان

از لب نی بشنوم صوت تو را

صوت «انی لا اری الموت» تو را

پرچم زلفت رها در باد شد

وز شمیمش کربلا ایجاد شد

آنچه شرح حال خویشان تو بود

تاب گیسوی پریشان تو بود

می‌سزد نی نکته‌پردازی کند

در نیستان آتش‌اندازی کند

صبر کن نی از نفس افتاده است

ناله بر دوش جرس افتاده است

کاروان بی میر و بی پشت و پناه

در غل و زنجیر می‌افتد به راه

می‌رود منزل به منزل در کویر

تا بگوید سر بیعت با غدیر

شیعه یعنی امتزاج نار و نور

شیعه یعنی رأس خونین در تنور

شیعه یعنی هفت وادی اضطراب

شیعه یعنی تشنگی در شط آب

شیعه یعنی دعبل چشم انتظار

می‌کشد بر دوش خود چل سال دار

شیعه باید همچو اشعار کُمیت

سر نهد بر خاک پای اهل بیت

یا فرزدق‌وار در پیش هُشام

ترک جان گوید به تصدیق امام

مادر موسی که خود اهل ولاست

جرعه نوش از باده جام بلاست

در تب پژواک بانگ الرحیل

می‌نهد فرزند بر دامان نیل

نیل هم خود شیعه‌ی مولای ماست

اکبر اوییم و او لیلای ماست

این سخن کوتاه کردم والسلام

شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام…



منیع: خبرگزاری مهر