برگزیدگان کنگره ملی شعر و داستان ایثار معرفی شدند


به گزارش خبرگزاری تسنیم،‌ آیین اختتامیه نهمین کنگره شعر و داستان ایثار با حضور محمد کرم اللهی مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور، محمد مرادی دبیر علمی کنگره، مدیران فرهنگی، مسئولان استان فارس، نخبگان و اهالی رسانه در شهر شیراز برگزار شد.

محمد کرم‌اللهی مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور در این  آیین بر اهمیت بهره‌مندی از آثار تولید شده در این کنگره برای ایجاد ارزش افزوده در فرهنگ و هنر ایثار تاکید کرد.

 وی ضمن  سپاسگزاری از نخبگان، هترمندان، اهل منبر و اصحاب رسانه بخاطر حمایت از جریان ادبی و هنری فرهنگ ایثار، افزود: آنچه امروز صورت می‌گیرد، تازه آغاز کار ماست چراکه اگر در این مسیر، داستان‌ها و شعرهای تولید شده باید ارزش افزوده بگیرند و اگر داستان‌های ما نتواند سینما و تئاتر ما را در عرصه فرهنگ و هنر ایثار تکانی بدهد، کار متوقف شده است.

کرم‌اللهی با بیان اینکه فرش فارس با عرش خدا نسبتی قریب دارد، گفت: اینجا سرزمینی است که امامزادگانش شهیدند و  در تاریکی‌ها و ظلمات انحراف، این شاهچراغ است که شیراز را نجات می‌دهد.فارس یکی از زنده‌ترین استان‌های ماست چراکه سند زندگی و پویایی این سرزمین 15 هزار شهید زنده و پاینده‌اند.

محمد مرادی دبیر علمی کنگره نیز در این مراسم متن بیانیه هیئت داوران را قرائت کرد.در این بیانیه با اشاره به استقبال گسترده و کم‌نظیر شاعران و داستان نویسان سراسر کشور از کنگره ملی شعر و داستان ایثار آمده است: ارسال بیشتر از 6 هزار و 150 اثر از حدود 1100 شاعر و نویسنده از 31 استان نشانه جریان‌آفرینی این رویداد ادبی است.

داوران نهمین کنگره ملی شعر و داستان ایثار با اشاره به رقابت تنگاتنگ شرکت‌کنندگان در بخش شعر سنتی. این حضور و رقابت را نوید‌دهنده ظهور استعدادهای جدید در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی ارزیابی کردند.

همچنین در این بیانیه معرفی بیش از 200 استعداد داستان‌نویسی از مسیر این کنگره، دریچه‌ای تازه به سوی ادبیات داستانی ایثار توصیف شده و آمده است: آثار درخشان خانواده‌های ایثارگری بخصوص در شعر سنتی موید اثربخشی کنگره در دوره‌های پیشین است و در دیگر قالب‌های شعری و نیز داستان، برگزاری  کارگاه‌های آموزشی برای خانواده‌های ایثارگری راهگشا خواهد بود.

در پایان این بیانیه آمده است: امید است جرفه‌های تازه در فرهنگ ایثار در حوزه‌های ایثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و تربیت آموزش ایثار به فرزندان بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد.
در این مراسم از خانواده‌های شهید قنبر زارع،‌ شاعر شهید اهل فارس و شهید عبدالله اسکندری شهید مدافع حرم تجلیل شد. همچنین از خانواده استاد فقید غلامعلی مهدی خانی متخلص به مجرد به عنوان چهره خدمتگزار در شعر انقلاب اسلامی و استاد سید حسن حسینی ارسنجانی به عنوان چهره اثرگذار در نثر انقلاب تجلیل شد.
رونمایی از چهار کتاب و یک کتاب صوتی از آثار منتخب کنگره نیز ار دیگر بخش‌های آئین اختتامیه بود. این کتابها  عبارتند از: «قلب جوبی‌ام هنوز زنده است» به همت حمید اکبرپور برگزیده داستان‌های کوتاه کنگره به همراه کتاب صوتی آن، «استعاره سرمستی» به همت عبدالرضا کوهمال جهرمی، «آسمان را نمی‌شود خط زد » و «که خط به خط ادبیات جنگ را بلدم».

در مراسم پایانی کنگره نخست؛ برگزیدگان بخش ایثارگری معرفی شدند. در بخش شعر معصومه کولیوند از همدان و شهاب مهری از تهران برگزیده شدند و از زهرا تعجب از بوشهر، امین جابری از همدان، عاطفه جوشقانیان از قم و اسماعیل احمدی امجزی از کرمان، تقدیر شد.
در بخش داستان نیز از زینب صادقی از فارس، احمد یوسفی از لرستان و رضا کیانی از تهران تقدیر شد.

در مراسم اختتامیه ، نام برگزیدگان بخش ادبیات داستانی به این شرح اعلام شد:

در بخش داستان کوتاه: عاطفه رنگ‌آمیز طوسی و امیرحسین روح نیا از خراسان رضوی و سید مهدی موسویان از قم.
در بخش داستانک: محمد قریشی از فارس، فاطمه محمدزاده از آذربایجان شرقی و فائزه جعفری از تهران.

در بخش طرح رمان: نرگس جودکی از البرز، حدیث دریانی از زنجان و سحربابازاده از اردبیل.

پایان بخش مراسم اختتامیه، اعلام برگزیدگان شعر بود که به این شرح و براساس رتبه‌های اول تا سوم اعلام شد:

بخش شعر سنتی: داود رحیمی از اصفهان، مرتضی حامد پور لنگرودی از گیلان و حسن اسحاقی از البرز.
بخش شعر نیمایی و سپید:علیرضا رجبعلیزاده از اصفهان، مجتبی صفدری از گیلان و مهدی نظارتی زاده از اصفهان.
بخش شعر کودک و نوجوان: زهرا عراقی از خراسان رضوی ، فاطمه غلامی از یزد و طیبه سامانی از تهران.
بخش ترانه و تصنیف: علیرضا میرزایی از تهران، سجاد صافی از آذربایجان غربی و احمدرضا خان احمد از اصفهان.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

طلسم شهر برف نوشته سپیده نیک رو رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری تسنیم، جمال‌الدین اکرمی در این مراسم به گفتگو با کودکان و نوجوانان حاضر در نشست خواهد پرداخت. با توجه به موضوعاتی که کتاب به آن‌ها می‌پردازد نوجوانان می‌توانند درباره‌ی رمان، فانتزی و دغدغه‌های خود درباره‌ی آلودگی‌های زیست‌محیطی و یا هر موضوع مرتبط دیگر گفتگو کنند؛ برای نویسنده یادگاری بنویسند و همراه با او کیک کتاب را ببرند.

 

این نشست در سوم بهمن ماه 1403 ساعت 15 در کتاب مان به آدرس تهران، خیابان آزادی، میدان استادمعین، مجتمع معین‌مال، طبقه اول، واحد 128 برگزار می‌شود و ورود برای عموم آزاد و رایگان است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

چینی‌ها دنیای کودکان جهان را می‌سازند


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی با شعار«بازی، تمرین زندگی» 25 دی تا 10 بهمن 1403 ساعت 10 الی 20 در مرکز آفرینش‌های فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب تهران در حال برگزاری است.

حامد تأملی، از داوران نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی، در مورد وضعیت و کیفیت اسباب‌بازی‌های ایرانی به‌ویژه اقلامی که در جشنواره مورد داوری قرار گرفته است، گفت: در این سال‌ها ممنوعیت واردات باعث شده است که تولید‌کنندگان خوبی به عرصه اسباب‌بازی اضافه شوند. آن‌ها تلاش می‌کنند که نمونه‌های درخور و مناسبی تولید کنند، بر این اساس کیفیت طراحی، نوع بسته‌بندی و مواد اولیه اسباب‌بازی‌ها خوب است.

تاثیر به‌سزای جشنواره اسباب‌بازی بر کیفیت اسباب‌بازی‌ها

تأملی با بیان اینکه در سال‌های کنونی ارتقای جدی در حوزه اسباب‌بازی داشتیم، اضافه کرد: هرچند که در حوزه طراحی فاصله زیادی با اسباب‌بازی‌های چینی داریم و طراحان و تولیدکنندگان در این حوزه باید تلاش بیشتری داشته باشند.

او نقش جشنواره اسباب‌بازی کانون را در ارتقای کیفیت اسباب‌بازی‌های داخلی موثر دانست و افزود: قسمت رقابتی جشنواره تاثیر خوبی بر ارتقای کیفیت اسباب‌بازی‌ها داشته است. اسباب‌بازی‌ها از نظر کیفیت، دسته‌بندی و رقابت، کمی به سمت فُرم رفته است در صورتی که در گذشته بیشتر بر حوزه محتوا تمرکز شده بود.

داور نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی ایران با اشاره به اینکه در سال‌های اخیر به نوع مواد اولیه اسباب‌بازی‌ها نیز توجه شده است، گفت: علت این است که نوع مواد اولیه هم در جشنواره مورد داوری قرار می‌گیرد. گردهمایی‌هایی مثل جشنواره باعث می‌شود که تولیدکنندگان و فعالان دور هم جمع شوند، تبادل نظر داشته باشند، محصولات یکدیگر را از نزدیک ببینند و مقایسه و تلاش کنند تا محصولاتی با کیفیت بالاتر ارائه دهند.

طراحان بخش سرگرمی و اسباب‌بازی پیشرفت زیادی نداشتند

تأملی که از طراحان و تولیدکندگان اسباب‌بازی است، ادامه داد: جشنواره ملی اسباب‌بازی کمک می‌کند که محصولات تولید شده در این حوزه بهتر دیده شود و تولید‌کنندگان برای کیفیت خوب محصولات‌شان تلاش بیشتری داشته و در رقابت و جذب مخاطب موفق‌تر باشند.

او در پاسخ به این پرسش که طراحان ایرانی تا چه اندازه توانسته‌اند به صنعت اسباب‌بازی کمک کنند، گفت: بازی‌های فکری و رومیزی و اسباب‌بازی‌هایی که جنبه سرگرمی دارد باید به‌طور مجزا در حوزه طراحی بررسی شود. طراحان در بخش سرگرمی و اسباب‌بازی پیشرفت زیادی نداشتند زیرا بازار به تولیدات کپی اختصاص دارد و طراحی – در این بخش – نتوانسته جایی در بازار باز کند.

داور نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی ایران معتقد است، طراحان ایرانی زیادی داریم که کارهای خوبی انجام می‌دهند اما کمتر در حوزه سرگرمی و اسباب بازی ورود پیدا کردند، از سوی دیگر تولید‌کنندگان اسباب‌بازی هم اقبال خوبی به طراحی نشان ندادند و بر این اساس در این بخش رشدی نداشتیم.

رشد خوب طراحی در بازی‌های رومیزی

تأملی با بیان این‌که تولیدکنندگان در بخش بازی‌های رومیزی دغدغه طراحی دارند، اضافه کرد: آن‌ها برای بومی‌سازی تلاش می‌کنند و به همین دلیل طراحان این بخش، رشد خوبی دارند و هر ساله رویدادهای خوبی در این حوزه برگزار می‌شود که خروجی‌های خوبی هم دارد.

داور نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی تصریح کرد: لازم است که حاکمیت و دولت حمایت ویژه‌ای از طراحان اسباب‌بازی داشته باشند تا تولید‌کنندگان بتوانند در این حوزه سرمایه‌گذاری کنند، توزیع‌کنندگان نقش معرفی را به خوبی داشته باشند و در نهایت بازار خوبی در این عرصه رقم بخورد.

قدرت طراحی در گروِ ورود به بازار منطقه‌ای و جهانی است

او از ساخت بیش از 80 درصد اسباب‌بازی‌های دنیا از سوی چین خبر داد و افزود: چین بازار جهانی را در دست گرفته و تنوع زیاد اسباب‌بازی، کیفیت خوب و حجم تولید در دست چین است. در ایران فقط بازار داخلی را داریم و حتی در بازارهای منطقه کمتر حضور داشتیم که بخشی از این امر به تحریم‌ها بازمی‌گردد.

این طراح و تولیدکننده اسباب‌بازی با بیان اینکه بازار اسباب‌بازی ما کوچک است، گفت: به‌همین دلیل خیلی از تولید‌کنندگان وارد عرصه طراحی نمی‌شوند. برای اینکه در حوزه طراحی قدرت داشته باشیم باید به بازار منطقه‌ای و جهانی وارد شویم و برای توسعه بازارهای داخلی نیاز به رسانه داریم.

نگاه صدا و سیما به حوزه اسباب‌بازی تجاری است نه فرهنگی

تأملی نگاه صدا و سیما به حوزه اسباب‌بازی را تجاری دانست و افزود: به‌همین دلیل معرفی اسباب‌بازی در این رسانه کار سختی است و تولید‌کنندگان نمی‌توانند از طریق رسانه محصولات خود را تبلیغ کنند. از طرفی فرهنگ مصرف را باید بالا ببریم. کشورهای توسعه‌یافته از لحاظ آموزش و رفاه، سرانه مصرف بالایی در اسباب‌بازی دارند.

داور نهمین جشنواره ملی اسباب‌بازی با اشاره به این‌که اسباب‌بازی یک کالای فرهنگی است، بیان کرد: نگاه صدا و سیما باید به اسباب‌بازی، فرهنگی باشد . صدا و سیما باید شرایطی که برای تبلیغ کتاب در نظر گرفته است را برای اسباب‌بازی هم لحاظ کند تا تولیدکنندگان اسباب‌بازی، محصولات خود را تبلیغ کنند و اسباب بازی‌های خوب معرفی و تبلیغ شود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بازگشت آرام و بی‌سر و صدای قاچاقچیان به بازار کتاب


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ «ابتدا تصور کردم‌، کتاب خودمان است که دستفروش‌ها آن را می‌فروشند،‌ از ماشین پیاده شدم و کتاب را بررسی کردم،‌ «سمفونی مردگان» عباس معروفی بود،‌ عیناً‌ همان نسخه خودمان،‌ با همان کیفیت چاپ، تنها هولگرام ققنوس را نداشت. کیفیت چاپ نشان می‌داد که حداقل هزار نسخه از کتاب به صورت افست چاپ شد نه محدود و دیجیتال.» این جمله را مهدی حسین‌زادگان مدیر کتابفروشی ققنوس می‌گوید،‌ از مواجهه‌اش با نسخه قاچاق یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال‌های اخیر این انتشارات در بساط دستفروشان خیابان انقلاب.

مشاهده نسخه‌های دیگری از کتاب‌های پرفروش ناشران که به صورت قاچاق چاپ شده در ماه‌های اخیر در بازار دستفروشان خیابان انقلاب حکایت از بازگشت بی سر و صدا و خاموش قاچاقچیان به بازار کتاب دارد. حالا دیگر کتاب‌های پرفروش ناشران کپی نمی‌شود تا با نام ناشری دیگر (کتاب‌ساز) و مترجمانی فرضی منتشر شود،‌ بلکه با نام مترجم و ناشر اصلی زیرزمینی و با کیفیت بالا منتشر می‌شود و در بازار پخش شده است،‌ آفتی که دهه 90 زالووار به جان نشر افتاد و تقریبا یک دهه طول کشید تا نشر توانست راه نفس خود را از آن باز کند.

قاچاق کتاب ,

حالا با مشاهده نسخه‌هایی از کتاب‌های دیگر ناشران،‌ در کنار کتاب‌های بدون مجوز و ممنوعه آن هم درست در مقابل کتابفروشی‌های خیابان انقلاب و برسنگفرش‌های پیاده‌رو به نظر می‌رسد که این مار هفت سرقاچاق کتاب دوباره قصد دارد جان بگیرد.

یکی از ناشران فعال در حوزه عمومی در این زمینه به تسنیم می‌گوید:‌ «درست مقابل کتابفروشی آستان قدس رضوی در خیابان انقلاب دستفروشی به عرضه کتاب‌های بدون مجوز و ممنوعه  «فنون شراب‌سازی»،‌  «23 سال»،‌ «زنان پرده‌نشین و نخبگان جوشن‌پوش»، «آخوند شناسی» و… می‌پردازد،‌ هر روز صبح که به دفتر کارم می‌روم‌، او را می‌بینم،‌ حتی می‌گوید هر کتاب ممنوع الچاپی را هر تعداد که بخواهم برایم می‌آورد‌، نمی‌دانم چرا برخوردی نمی‌شود؟.»

مشابه این گونه روایت‌ها در رسانه‌ها بسیار بود،‌ سال‌های میانی دهه 90،‌ سال‌های تلخی برای ناشران و کتابفروشان ایرانی بود،‌ در حالیکه ضربان اقتصاد نشر به شمارش افتاده بود و دخل کتابفروشی‌ها هر روز خالی‌تر می‌شدند،‌ بازارهای زیرزمینی کتاب و دستفروش‌ها هر روز پررونق‌تر از گذشته به کار خود ادامه می‌دادند،‌ نسخه‌های پرفروش کتاب‌های ناشران در شمارگان انبوه زیرزمینی منتشر و به صورت گسترده در بساط دستفروشان سازمان‌یافته،‌ نمایشگاه‌های سطح شهر و … بفروش می‌رسید.

سنگ بنای مقابله با قاچاق کتاب اواخر سال 89 و اوایل سال 90 با جمع شدن چند ناشر در گروه انتشاراتی ققنوس و با سرمایه یک میلیون تومانی که هر ناشر به اشتراک می‌گذارد،‌ گذاشته شد‌.

این هم‌پیمانی برای مبارزه مثمرثمر بوده و موجب شد، مهمترین شخصی که آن زمان اقدام به انتشار نسخ قاچاق کرده  و در پاساژ شکری اصفهان آن‌ها را  توزیع می‌کرد،‌ شناسایی  شود. پس از آن چند مورد دیگر نیز شناسایی و پیگیری شد.

اما در نیمه نخست دهه 90،‌ قاچاق کتاب وضعیت را به جایی رساند که در سال 95 تفاهم‌نامه‌ای  میان اتحادیه ناشران و کتابفروشان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امضا شد،‌ که نقطه عطف این ماجرا بود،‌ به موجب این تفاهمنامه کارگروهی متشکل از 5 نفر از اعضای صنف نشر شکل گرفت،‌ پس از مدتی با مسئولان قضایی و  انتظامی کشور برگزار شد که به موجب این جلسه برخی حکم‌ها گرفته شد و اتحادیه و وزارت فرهنگ با پلیس امنیت وارد بحث اقدام مستقیم شد.

کارگروه صیانت از قاچاق کتاب با سه ضلع اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران،‌  وزارت فرهنگ و پلیس امنیت موفق شد ابعاد تازه‌ای از این پدیده شوم فرهنگی برملا کند و انبارها و چاپخانه‌های قاچاق کتاب یکی پس از دیگری کشف و پلمب شدند،‌ یکی از این انبارها که گسترده‌ترین در نوع خود به شمار می‌رود،‌ تمام باورهای نشر را بر هم ریخت و آمارهای واقعی خرید کتاب ایرانیان را آشکار کرد.

قاچاق کتاب ,

حجم کتاب‌های موجود در این انبار چند ده هزار متری و شمارگان برخی از عناوین تمامی استدلال‌ها وپیش‌فرض‌هایی که تاکنون درباره سرانه مطالعه،‌ میزان تمایل مردم به خرید کتاب و شمارگان واقعی نشر در اذهان عموم مردم وحتی مسئولان وجود داشت، را به چالش کشاند. به گونه‌ای که در مواردی حتی خود ناشر اصلی کتاب از یک عنوان، کمتر از هزار جلد منتشر کرده و اغلب آن‌نیز در انبارش خاک می‌خورد،‌ اما در میان کشفیات چند هزار نسخه قاچاق از آن کتاب وجود داشت.

کشف این  انبار در سال 97 سر و صدای زیادی را در حوزه نشر به وجود آوردبه صورت قاچاق قرار بود سر از بازار دربیاورد که خوشبختانه کشف شد و نتیجه آن منجر به جدی‌تر شدن نگاه‌ها به مساله قاچاق کتاب شد چرا که تا پیش از آن نه ناشران و نه مسئولان فرهنگی وسعت قاچاق کتاب را تا این اندازه متصور نبودند.

در میان کتاب‌های قاچاق کشف شده‌، علاوه بر کتاب‌های پرفروش ناشران‌، کتاب‌های بدون مجوز که طبیعتا‌ً انتشار آن‌ها ممنوع بوده و جرم تلقی می‌شود،‌ نیز به وفور دیده می‌شد،‌ کتاب‌هایی که  توسط اپوزسیون و بر ضد اسلام و نظام نوشته و در خارج از کشور منتشر شده‌اند، حالا در غفلت مسئولان فرهنگی،  امنیتی و نظامی به راحتی در میان دستفروشان کتاب انقلاب،‌ راسته کریمخان و یا هر جای دیگری از کشور در دسترس بود.

کتاب‌های علوم غریبه،‌ عرفان‌های نوظهور،‌ کتاب‌هایی در ستایش نظام شاهنشاهی و… نیز در شمارگان بالا در میان کتاب‌های کشف شده خودنمایی می‌کرد.

پس از آن با وجود خلاء‌های قانونی،‌ پرونده‌هایی برای قاچاق کتاب تشکیل شد و افرادی نیز محکوم شدند از جمله فردی به نام «خ» که سردسته قاچاقچیان کتاب به شمار می‌رفت و کسب و کار خانوادگی گسترده‌ای را در این زمینه رقم زده بود. هر چند هیچ وقت احکام صادره برای قاچاقچیان کتاب متناسب با جرم انجام شده نبود و مسئولان در این زمینه خلاء‌های قانونی را مهمترین عامل بر می‌شمردند،‌ اما در سال‌های پایانی دهه 90 نفس قاچاق کتاب کمرنگ شده و به نوعی سردمداران این عرصه قلع و قمع شده‌بودند. البته شاید بتوان گفت که رنگ عوض کرده و در قالب کتاب‌سازان سربرآورده بودند.

فعالیت کارگروه صیانت نیز در اتحادیه ناشران و کتابفروشان رفته رفته کمرنگ شد تا در دولت سیزدهم وزارت ارشاد اعلام کرد که کارگروه به وزارت فرهنگ منتقل شده و معاونت فرهنگی فعالیت‌هایی را برای مقابله با کتابسازان که وجه بروز شده قاچاقچیان کتاب بود،‌ آغاز خواهد کرد.

حالا پس از چند سال کمرنگ شدن بازار فعالیت قاچاق کتاب‌، شواهد  حکایت از خزیدن آرام آرام این مار هفت سر به بازار کتاب دارد،‌ موضوعی که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نیز آن را حس کرده است. قاچاق کتاب ,

ابراهیم کریمی رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در این زمینه به تسنیم می‌گوید:‌ همکاران ناشر و کتابفروش ما در ماه‌های گذشته مواردی را جهت بررسی به اتحادیه ارائه کرده‌اند‌، کتاب‌های برخی از ناشران مجدداً‌ به صورت قاچاق منتشر و در بازار توزیع شده است،‌ تلاش ما این است که کارگروه صیانت دوباره در اتحادیه ناشران فعال شود و اضلاع دیگر آن یعنی وزارت فرهنگ و پلیس امنیت نیز موضوع را جدی تلقی کنند.

وی ادامه داد: اتحادیه ناشران و کتابفروشان اخیراً‌ موضوع را با محسن جوادی معاون فرهنگی وزارت ارشاد مطرح کرده است،‌ هم‌چنین با پایگاه هشتم پلیس تهران نیز جلسه‌ای در این خصوص داشتیم و امیدواریم کارگروه در وزارت ارشاد کارش را هر چه زودتر شروع کند.

کریمی از درخواست اتحادیه برای ملاقات با رئیس دادسرای فرهنگ و رسانه خبر داد و افزود:‌ برای ورود به ماجرای قاچاق کتاب باید هماهنگی قوه قضائیه را داشته باشیم‌، در این زمینه باید دادسرای فرهنگ و رسانه وارد موضوع شود.

با وجود اینکه برای مقابله با قاچاق کتاب ورود نهادهای قانونی و قضایی الزامی است،‌ اما نباید این را فراموش کرد که نیازمند تغییر قوانین نیز هستیم،‌ سودآور بودن فروش کتاب‌های قاچاق و کتاب‌سازی شده و عدم تناسب جرم با مجازات در این زمینه موجب شده تا در سال‌های گذشته برخورد قضایی با این مجرمان به عنوان عاملی بازدارنده مطرح نباشد.

امیرحسین فواکه، وکیل اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران،در زمان  تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری در سال 1399 به تسنیم گفته بود: حداکثر و حداقل حبس مندرج در جرائم قابل گذشت که جرم پیش گفته نیز در زمره آن جرائم قرار می‌گیرد، به واسطه این قانون به نصف کاهش پیدا کرده است؛ بنابراین اکنون مجازات حبس در نظر گرفته شده برای جرم نشر و پخش و عرضه اثر متعلق به دیگری به حداقل سه ماه تا حداکثر 18 ماه تقلیل یافته است.قاچاق کتاب ,

وی ادامه داد:‌ نظر به اینکه نشر و تکثیر کتب به صورت غیرمجاز منافع مالی بسیاری برای مرتکبین این جرائم به همراه دارد و با توجه به اینکه قانون کاهش مجازات حبس تعزیری، میزان حبس مندرج در  مجازات‌های مندرج در قوانین خاص مرتبط به حوزه مالکیت فکری و نشر و تکثیر کتب را به نصف تقلیل داده است، مجازات‌های مربوط به این جرائم به هیچ وجه بازدارنده نیست و مجرمین ترسی از این مجازات‌ها ندارند. لازم به ذکر است پیش از تصویب قانون کاهش مجازات حبس تعزیری- که حداکثر مجازات حبس مندرج در قوانین مربوطه به حوزه کتاب سه سال بود- نیز دارای بازدارندگی کافی نبود، چه رسد به اکنون‌؛ در نتیجه با توجه به صرفه اقتصادی که این جرم برای متهمان دارد،‌ چنین مجازات‌هایی ناچیز است و نمی‌تواند به عنوان عاملی برای ممانعت از ارتکاب جرم تلقی شود.

هر چند بر کسی پوشیده نیست که قلع و قمع انبارهای قاچاق کتاب و دستگیری عاملان  موجب شد تا بساط قاچاق کتاب در دهه 90 برچیده شود،‌ اما حالا که تجربه‌ای از گذشته در برخورد با مساله قاچاق کتاب در اختیار داریم‌، ضروری است که ورود مجلس به موضوع قاچاق کتاب و پرونده کتاب‌سازی‌ها را که مطالبه سال‌های اخیر ناشران و کارشناسان حوزه نشر است،‌ نیز دنبال کنیم.با بروزرسانی قوانین طبیعتاً‌ مقابله با قاچاق کتاب آسان‌تر و سریع‌تر خواهد بود.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

عاشقانه‌های یک شاعر قصیده‌سرا


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، قرن ششم عرصه بلامنازع خاقانی در قصیده‌سرایی در منطقه آذربایجان است. او در این سده نماینده قصاید استوار و محکمی است که به اذعان خودش، با “طریقی خاص” سروده شده‌اند. او در قصیده درّ سفته است و در کلام در چنان جایگاه رفیعی ایستاده که بسیاری از شاعران پس از او، نتوانسته‌اند به گردش برسند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت، مقلد موفقی بوده‌ و نامشان همواره زیر سایه او قرار گرفته است. 

خاقانی در ادب فارسی بیشتر از جهت قصایدش شهره است؛ سروده‌هایی که گاه برای درک و دریافت منظور شاعر، نیاز به ساعت‌ها تأمل و درنگ دارد. با این حال، غزلیاتی از او نیز به یادگار مانده است؛ اشعاری که برخلاف قصاید، زبان روانی دارد و طبع دلکش خاقانی را به نمایش می‌گذارد. 

احمدرضا بهرام‌پور عمران، پژوهشگر، در یادداشتی به‌مناسبت روز بزرگداشت خاقانی نگاهی انداخته است به این بخش از دیوان او. این یادداشت را می‌نویسد:

خاقانی روحی بلند، روحیه‌ای عاصی و بیانی مفاخره‌‌ای و حماسی‌گونه دارد. اما مگر آدمی که آمیزه‌ای است از عواطفِ ناهمگون، همیشه و همواره بر یک سیرت‌و‌سان می‌مانَد؟ خاقانی نیز هم‌چون فردوسی گاه در شعرش، عواطفی رقیق از خود بروز می‌دهد. در این نمونه‌ها، او دیگر همان شاعرِ صاحب‌طنطنه و دیرآشنا نیست بلکه سراینده‌ای است به‌نسبت ساده‌گو و سرشار از حالات و احساسات. برخی از قصاید او نیز، به‌ویژه حبسیه‌ها و سوگسروده‌هایش آمیزه‌ای است از “شُکوه” و “شِکوه و شکایت”.

نکته‌ دیگر آنکه خاقانی شاعری است که بسیاری از سوانحِ زندگی‌اش در دیوان‌اش منعکس است. گرچه در نگاهِ نخست به‌نظرمی‌رسد حبسیه‌های مسعودِ سعد از این‌ منظر پربارتر باشد اما اگر پیچیدگی‌ها و لفافه‌ هنرنمایی‌های خاقانی را کنار بزنیم، خواهیم‌دید او نیز فراوان و بلکه بیش‌تر از مسعود، از جزئیاتِ زندگی و عواطفِ، و نیز خاندان و کسانِ خویش سخن‌گفته.

برای مثال ببینید در این نمونه‌ها او چگونه شوخی‌های متعارفِ “زن و شوهری” را به‌تصویرکشیده. جایی در قصیده‌ای “در مرثیه‌ اهلِ خانه‌ی خود”، این پرسشِ زنان را از همسران‌شان که اگر من بمیرم آیا پس از من ازدواج خواهی‌کرد؟ چنین سروده:

گفتی دگری کنی، مفرمای
که‌این در ورقِ گمان مبینام!
بی‌تو من و عیش؟ حاش لله
که‌از خواب خیالِ آن مبینام

نیز در قصیده‌ای دیگر در رثای همسرِ خویش:

گفتی که یارِ نو طلبی و دگر کنی
حاشا که جانِ من طلبد یا من آن کنم!

گرچه خاقانی قصیده‌سرایی چیره‌دست است اما او چندصد غزل نیز سروده. و غزلِ او مانندِ غزل‌های جمال‌الدین اصفهانی و انوری در تطوّر و تکاملِ این فرم، جایگاهی ویژه‌ دارد.

خاقانی در این قالب، شاعرِ چندان پیچیده‌گویی نیست. او در غزل، به‌تناسبِ این قالب، وزن‌هایی کوتاه‌تر و زبانی هموارتر را برگزیده. در غزل‌های خاقانی از آن توصیف‌ها و تصویرهای خاقانیانه چندان نشانی نمی‌بینیم. همان خاقانیِ صاحب”صَدا”،  بیتی چنین نازکانه و ملتمسانه را ضمنِ غزلی سروده:

به یکی نامه‌ی خودم دریاب*
به دو انگشت کاغذم دریاب

یا این بیت:

نازی است ترا در سر، کم‌تر نکنی دانم
دردی است مرا در دل، باور نکنی دانم!

او در بیتی از یک رباعی (که البته الزاماً عاشقانه هم نیست) نیز چنین سروده:

گفتی ز جهان چه غصّه‌ داری آخر؟
آن غصه که در جهان نگنجد دارم!

البته خاقانی گاه ضمنِ قصیده نیز بیتی چنین لطیف و نازکانه سروده (آن هم در بیست‌و‌پنج‌سالگی):

شکسته‌‌دل‌تر از آن ساغرِ بلورین‌‌ام
که در میانه‌ خارا کنی ز دست رها

نکته‌ آخر آنکه خاقانی گاه به غزل‌سرایی یا دست‌کم تغزل‌های خویش نیز نازیده:

شناسند افاضل که چون من نبود
به مدح و غزل دُرفشان عنصری
***

* با نوشتنِ نامه‌‌‌ای، نجاتم ده!
انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بازخوانی بزرگترین رمان درباره جنگ


به گزارش خبرگزاری تسنیم،کتاب «در غرب خبری نیست» نوشته اریش ماریا رمارک، داستان سربازی جوان به نام پل بومر است که به همراه همکلاسی‌هایش برای جنگ جهانی اول به جبهه فرستاده می‌شود. رمارک، که خود از سربازان جنگ جهانی اول بوده، در این اثر تجربیات شخصی‌اش را بازتاب داده و به‌خوبی توانسته است احساسات سربازان جوان را در برابر هولناکی جنگ به تصویر بکشد. 

رمان با توصیف‌های بی‌رحمانه از خشونت جنگ آغاز می‌شود؛ جایی که سربازان تنها برای بقا تلاش می‌کنند و هر روز شاهد مرگ دوستان و هم‌رزمان خود هستند. رمارک به‌جای تمرکز بر قهرمانی‌های نظامی، بر تأثیرات روانی و جسمی جنگ بر افراد متمرکز شده است. پل بومر و دوستانش در حالی که برای میهن‌شان می‌جنگند، به تدریج متوجه پوچی و بی‌معنایی جنگ می‌شوند. 

 

یکی از مهم‌ترین پیام‌های کتاب، شکاف عمیقی است که میان نسل جوان و نسل‌های گذشته ایجاد شده است. معلمان و والدین، جوانان را با تبلیغات و آرمان‌گرایی‌های پوچ به جبهه فرستاده‌اند، در حالی که خود از واقعیت‌های هولناک جنگ بی‌خبر بوده‌اند. 

رمان در طول دهه‌ها الهام‌بخش آثار متعدد هنری و سینمایی شده است. اقتباس سینمایی این اثر که در سال 1930 به کارگردانی لوئیس مایلستون ساخته شد، توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را کسب کند و تأثیری عمیق بر مخاطبان جهانی بگذارد. 

انتشارات امیرکبیر این اثر ماندگار را با ترجمه سیروس تاجبخش برای بار ششم منتشر کرده است. این کتاب در فهرست بهترین آثار ادبی جهان قرار دارد و پیام ضد جنگ آن به‌ویژه در روزگار کنونی، که تنش‌های جهانی همچنان ادامه دارد، بسیار مرتبط و تاثیرگذار است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

رویکردمتفاوت نمایشگاه‌های‌استانی/ایران هم مهمان ویژه هند نشد


ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم درباره بازگشت دوباره نمایشگاه‌های استانی کتاب گفت:‌ ما در نظر داریم با نگاه و شیوه متفاوتی به حوزه نشر در استان‌ها توجه داشته باشیم، بخش عمده‌ای از حمایت‌ها باید به سمت مناطق مختلف کشور برود و عدالت فرهنگی به مفهوم کامل فراهم شود.

وی ادامه داد:‌ در نظر داریم با مشاکرت ما و فعالان استان‌ها حمایت از نشر در سمت یارانه‌ها باشد و با این نگاه،‌ نمایشگاه‌های استانی کتاب به شکل متفاوتی شروع  شود.

حیدری در پاسخ به این پرسش که نمایشگاه‌های استانی کتاب همیشه تیغ دولبه بوده و یک طرف آن کتابفروشان و طرف دیگر ناشران بوده‌اند‌، چه نوع حمایتی قرار است از کدام بخش نشر انجام شود،‌ گفت:‌ ما به دنبال این هستیم که نمایشگاه های استانی کتاب در حالی برگزار شوند که صنف استانی کتابفروشان ضرر نکنند،‌ در عین حال دسترسی مردم به کتاب فراهم شود و عدالت فرهنگی نیز محقق شود.

وی گفت:‌ با این نگاه باید شیوه اجرایی دقیقی داشته باشیم، مثلا اگر قرار است در منطقه‌ای نمایشگاه استانی برگزار شود،‌ باید کتابفروشان هم در سود ناشی از آن سهیم باشند. علاوه بر آن برای کتابفروشان برنامه‌های جداگانه پیش بینی کنیم. بنابراین دور جدید نمایشگاه‌های استانی کتاب پس از برگزرای نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار خواهد شد.

حیدری از برگزاری طرح فجرانه برای کتابفروشی‌های سراسر کشور در بهمن ماه خبر داد و گفت: با بهره‌مندی از یارانه‌ خوب طرح فجرانه را در کتابفروشی‌های سراسر کشور اجرا خواهیم کرد. تلاش داریم همه حلقه‌های نشر از ناشر و کتابفروش را در حلقه حمایتی خود لحاظ کنیم.

به عنوان مهمان ویژه به هند نمی‌رویم

مدیرعامل خانه کتاب هم‌چنین درباره تفاهم‌نامه‌ای که سال گذشته به امضا رسید و به موجب آن قرار بود ایران و هند مهمان ویژه نمایشگاه‌‌های دو کشور شوند و اینکه آیا ایران به عنوان مهمان ویژه در نمایشگاه پیش رو در دهلی حضور می‌یابد گفت:‌ ما در نمایشگاه کتاب دهلی حضور پیدا خواهیم کرد،‌ پیش از این مذاکراتی داشتیم تا ارتباطات فرهنگی دو کشور بیشتر شود،‌ درباره مهمان ویگه شدن نیز مذاکراتی داشتیم‌‌، اما در آخرین لحظات پاسخ را دریاف کردیم و زمان بسیار محدود بود،‌ چرا که حضور به عنوان مهمان ویژه در نمایشگاه‌های کتاب،‌ الزاماتی دارد، نام ایران بزرگ است‌، برای حضور به عنوان مهمان ویژه باید با برنامه‌ای در شان تاریخ و فرهنگ ایران حضور داشته باشیم، ولی چون دوستان به موقع پاسخ شفافی ندادند، ما نتوانستیم به عنوان مهمان ویژه حضور داشته باشیم.

حیدری ادامه داد:  البته حضور ما با برنامه و با حضور نویسندگان و ناشران قابل توجهی خواهد بود و حضور جدی ما دست کمی از حضور به عنوان مهمان ویژه نخواهد داشت.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

بازار داغ یک عاشقانه در زمستان


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گلستان جعفریان در کتاب “پاییز آمد” هم مانند دیگر آثارش، نگاهی متفاوت به زنان در سال‌های جنگ دارد. هرچند روایت یک زندگی در دهه 60 هدف اصلی کتاب است، اما نویسنده خود را محدود به روایت‌های خطی کلیشه‌ای نکرده و تلاش دارد “انسان” و واکنش‌ها و انتخاب‌هایش را در بحرانی‌ترین لحظات زندگی‌اش بررسی کند. 

کتاب “پاییز آمد” یک عاشقانه از زوجی است که در دهه 60 ازدواج کرده‌اند، اما نه یک عاشقانه مرسوم و به اصطلاح صورتی. جعفریان در این اثر زندگی فخر السادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی را از دوران کودکی روایت می‌کند یعنی از زمانی که اهل خواندن و مطالعه است و دوست دارد در اجتماع حاضر باشد و نقش‌آفرینی کند.

 

بخش دیگر خاطرات که از قضا نقطه ثقل کتاب هم هست، به ازدواج راوی اختصاص دارد؛ همسری که یک دلش پیش فخری است و دل دیگرش، پیش دوستان و همرزمان شهیدش. “پاییز آمد” قصه دل بستن‌ها و رها کردن‌هاست؛ داستانی آشنا برای همه کسانی که دهه 60 و روزهای جنگ را شاهد بودند. 

کتاب جعفریان پس از انتشار تقریظ رهبر انقلاب مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و انتشارات سوره مهر تاکنون 114 چاپ از این اثر را روانه کتابفروشی‌ها کرده است. 

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

رخت بستن نقد از ادبیات/ سفارشی‌نویسی آفت داستان‌کوتاه جلال


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ ورود رمان به ایران را می‌توان همزمان با ورود مدرنیته دانست. جامعه ایرانی، در پی تحولاتی که از اواخر دوره قاجار به مرور در خود شاهد بود، در زمینه ادبیات و شیوه‌های بیان ادبی نیز درون تحولاتی قرار می‌گرفت که به سرعت در حال انجام و گسترش بودند. این تحولات که در دوره پهلوی اول و دوم به اوج می‌رسیدند و جامعه ایرانی را با نوآوری‌های بسیاری مواجه می‌کردند، سبب پدیدآیی گونه‌ای ادبی (در تعریف عام‌تر و جهانی‌تر آن) به نام “رُمان”  شدند.

رمان‌ها از ابتدای دوران معاصر ادبیات ایران تاکنون رشد و تغییرات بسیاری را تجربه کرده‌اند و می‌کنند که متأثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی بوده است؛ با این همه چند سالی است که ادبیات داستانی از دوران اوج خود در دهه‌های 70 و 80 فاصله گرفته و به گفته منتقدان، بیشتر به گرته‌برداری از رمان‌های غربی روی آورده است.

در دوره‌های اخیر، داوران  بخش رمان، از کیفیت نامناسب رمان‌های ایرانی‌، موضوعات تکراری و زرد،‌ کپی‌برداری از داستان‌های ترجمه شده و فقدان اقلیم در رمان‌های ایرانی به عنوان مهمترین زنگ‌خطرهای ادبیات داستانی نام برده بودند. رمان‌هایی که به گفته آن‌ها نه در شأن جایزه جلال بودند و نه تفکر جلال را دنبال می‌کردند.

هفدهمین دوره جایزه جلال فردا با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان می‌دهد‌، در این دوره 396 اثر در حوزه داستان کوتاه ارزیابی شدند،‌ ارزیابی این آثار را قاسمعلی فراست،‌ محمدرضا گودرزی و علیرضا ایرانمهر بر عهده داشته‌اند.

خبرگزاری تسنیم با قاسمعلی فراست درباره کم و کیف آثار این دوره گفت‌وگویی داشته است،‌ فراست از درخشش آثاری در این حوزه از نویسندگان تازه خبر داده والبته از سفارشی‌نویسی نیز گلایه داشت. این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

* تسنیم: در هفدهمین دوره حوزه داستان کوتاه به لحاظ کمی با رشد آثار مواجه بوده است، این رشد نشانه چیست؟

من رشد کمی را لزوماً نشانه رشد کیفی نمی‌بینم، چه بسا ممکن است که کتاب در حوزه‌ای بسیار اندک منتشر شود،‌ اما چندین کار درخشان در آن میان وجود داشته باشد که با همه کارهای قبلی متفاوت است،‌ هم به لحاظ مضمون و نوآوری های ساختاری و هم استعددهایی شناسایی شوند که تا پیش از آن گمنام مانده‌اند‌، بنابراین من مبنای کار را کیفیت می‌دانم،‌ خیلی به کمیت توجه ندارم.

البته ممکن است،‌ مثلا به لحاظ آماری بتوان تفاسیری از کمیت آثار منتشر شده در یک حوزه داشت،‌ ولی در داوری‌ها نباید به کمیت دل بست. 

* تسنیم:  سوال بنده از این جهت بود که این افزایش کمی آثار به تناسب با افزایش کیفی نیز همراه بوده یا ناشی از کتاب‌سازی و علاقه مولفان برای انتشار آثارشان است؟

بله،‌ اخیرا‌ً چند سال است،‌ نویسندگانی که ناشر تمایلی به انتشار آثارشان ندارد،‌ با هزینه و پول شخصی اقدام به چاپ کتاب می‌کنند که به نظر من مفهوم کتاب‌سازی است و تولید ادبیات نیست، برای ناشر و برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز مهم نیست که کیفیت کتاب چاپ شده به لحاظ محتوایی چگونه است،‌ ناشر به هزینه‌های چاپ می‌اندیشد و برای ارشاد نیز خلاف موازین نبودن محتوا مهم است.

از 396 اثر منتشر شده در حوزه داستان کوتاه‌، 60 اثر به مرحله نهایی رسیده‌اند که  آثار قابل توجه و درخوری هستند،‌ از این میان نیز 5 اثری که به مرحله نهایی رسیده‌اند‌، قابل دفاع،‌ ارزشمند و به یادماندنی هستند‌، من به عنوان داور در حین مطالعه این کتاب‌ها‌، مدام نویسنده را تحسین می‌کردم که چه نکته زیبایی را مطرح کرده چه نگاه هنرمندانه‌ای داشته و برایم بسیار خوشایند بودند.

 *تسنیم: یکی از آسیب‌های سال‌های اخیر ادبیات ما چه در حوزه داستان کوتاه و چه رمان و داستان بلند‌، دور شدن از المان‌های ایرانی و بومی و گرته‌برداری از رمان‌های غربی عنوان شده است،‌ در دوره‌هایی از جایزه جلال‌، هیئت داوران در بیانیه‌های پایانی خود از این موضوع انتقاد نیز کرده‌اند‌، در ایندوره آثار داستان کوتاه چقدر با فضای ایران نزدیک بود،‌ به عبارت دیگر داستان‌‌ها چقدر ایرانی و در اقلیم ایران بود؟

بله کاملا درست است، این آسیبی است که ادبیات امروز ما به آن دچار است،‌ من نویسنده جنوب کشور به جای اینکه از فرهنگ جنوب بنویسم و به غنای ادبیات سرزمینم تنوع فرهنگی دهم، به جای اینکه آداب و رسوم شمال و فرهنگ کردستان و غرب کشور را به عنوان نویسنده غرب کشور بنویسم، برای اینکه کارم دیده شود، فکر می‌کنم اگر به لهجه تهرانی بنویسم و پایتختی به قضیه نگاه کنم، شمارگان کتابم بالا می‌رود، غافل از اینکه فرهنگ هر کشوری به نظر من مادامی زنده می‌ماند، بارور و ‌پایدار می‌شود که به گونه‌های مختلف فرهنگی در آن توجه کنیم، فرهنگ ایرانی مجموعه‌ای از فرهنگ لرستان، کردستان، آذربایجان، خوزستان و… است که موجب می‌شود، ما به تنوع فرهنگی برسیم.

* تسنیم: اگر بخواهید از ضعف موجود در داستان کوتاه و آثاری که در سال 1402 منتشر شده‌اند‌، سخن بگویید به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

یکی از موارد که همین دوری از تنوع فرهنگی و اقلیم بود‌، اما مورد دوم سفارش‌نویسی است‌، ناشران دولتی معمولا موضوعاتی را به نویسندگان سفارش می‌دهند‌، محدود کردن موضوعات و سوژه‌ها موجب می‌شود ادبیات ما پله پله پایین‌تر برود، در این میان نویسندگانی هم هستند که روی پای خود می‌ایستند و مستقل و شخصی به دلیل دغدغه‌ای که به ادبیات دارند،‌ می‌نویسند،‌ که طبیعتا چیزی که از درون تراود و سفارشی نباشد،‌ فاخرتر است.

*تسنیم: آقای فراست مضمامین داستان کوتاه در ایران چه اندازه دغدغه‌های اجتماع امروز ایران است؟ آیا نویسندگان ما به دنبال دغدغه‌های جامعه و مسائل و مشکلات ایران امروز هستند یا دغدغه‌های شخصی خود را در داستان‌ها منعکس می‌کنند؟

به نظر من در ادبیات ما مسائل و دغدغه‌های جامعه امروز بازتاب دارد‌، اما انتشار برخی مسائل نیز برای نویسنده تبعاتی دارد،‌ برای نمونه ممکن است ارشاد به محتوا مجوز ندهد‌، من کتابی برای نوجوان امروز در دست انتشار دارم که تابه حال 5 بار برای دریافت مجوز آن به وزارت ارشاد رفته‌ام‌، چرا؟ چون با ادبیات یک جوان کف خیابانی نوشته شده است.

 * تسنیم: در مجموع ارزیابی شما از کیفیت آثار تولید شده در حوزه داستان کوتاه چگونه است؟

به نظر من هم مضامین متنوع و متفاوت بود هم زبان ادبی‌، چند اثری که به مرحله نهایی رسیدند. هم تنوع فرهنگی و قومی داشتند و هم ادبیات قومی در آن‌ها رعایت شده بود،‌ نوآوری‌های تکنیکی داشتند، نثر نثر قابل دفاعی بود، کما اینکه دو کتاب به خصوص کتاب «آن پری‌زاد سبزپوش» را دوبار خواندم و از آن بسیار لذت بردم. آقای صفدری نویسنده این کتاب یک راننده تاکسی است،‌ من به وجود این نویسنده افتخار کردم‌، چرا که توانسته داستانی بنویسد،‌ با زبان قدرتمند و موضوعات متنوع ادبیات بومی را بیان کند.

 * تسنیم: مسعود کوثری دبیرعلمی این دوره جایزه در گفت‌وگوهای پیشین خود جایزه جلال را در حکم سکویی برای پرتاب نویسندگان ایرانی به جوایز بین‌الملی دانسته است‌، در عین حال در نشست خبری این جایزه از رقابت تنگاتنگ بازار ترجمه با بازار تالیف در حوزه ادبیات سخن گفت و افزود که ما بازار را به کتاب‌های ترجمه باخته‌ایم‌، به نظر شما مشکل کجاست؟ چرا نویسندگان ایرانی در جهان دیده نمی‌شوند؟ محدودیت زبانی تنها مشکل ماجراست یا ما در داخل با ضعف‌هایی در بدنه ادبیات مواجه هستیم؟

به نظر من چند علت برای این موضوع وجود دارد،‌اول اینکه وقتی نویسنده‌های قابل توجه و درجه یک ما کتابی چاپ می‌کنند، این کتاب‌ها خوب به جامعه معرفی نمی‌شوند، چون نقد در کشور ما متاسفانه جایگاه و پایگاه قبلی را ندارد،‌ قبلا وقتی کتابی منتشر می‌شد،‌ در رادیو و تلویزیون بررسی و نقد می‌شد،‌ چندین جلسه نقد و بررسی چند ماه پس از انتشار کتاب برایش برگزار می‌شد‌، اما اکنون نقد بسیار اندک شده است، متاسفانه به نویسندگان برچسب زده می‌شود که این نویسنده حکومتی است یا آن نویسنده دگر‌اندیش است پس با ما نیست و اثرش را کنار می‌گذارند.

دلیل بعدی که موجب شده ادبیات ایران از ادبیات خارجی عقب بماند، این است که ما به سنت‌های داستان‌نویسی و اقلیم‌های جغرافیایی که می‌تواند در ادبیات بروز و ظهور پیدا کند،‌ توجه نمی‌کنیم،‌ برای نمونه مطالعه آثار برخی نوینسدگان مژل چوبک به خوبی سنت‌ها و آداب و رسوم بوشهر را نشان می‌دهد‌، اما در ادبیات امروز ما جای این دست آثار خالی است وقتی تنوع فرهنگی در ادبیات مشاهده نشود،‌ به سراغ ادبیات خارجی می‌رویم.

توجه به ادبیات خارجی نیز دو گونه است، برخی به صرف اینکه ادبایت آمریکا را اروپا یا روس است،‌ کتابی را می‌خوانند و برخی دیگر حرفه‌ای تر عمل می‌کنند و برایشان نویسنده و مترجم مهم است، البته وضعیت ترجمه هم تعریفی ندارد،‌ برخی مترجمان بسیار بد ترجمه می‌کنند‌، این کاش وزارت ارشاد برای ترجمه آثار نیز یک ارزیابی داشت. اگر وزارت ارشاد به این درجه از رشد می‌رسید،‌سیاست‌گذاری فرهنگی درستی را در سال‌های بعدی شاهد بودیم.

*تسنیم: آقای فراست هفده دوره از جایزه جلال،‌ بزرگترین و البته گرانترین جایزه ادبی کشور می‌گذرد،‌ اما بسیاری از فعالان فرهنگی معتقدند که جایزه جلال تاثیری در ادبیات ما نداشته است،‌ شما با این گزاره موافقید؟ به

به نظر من منظور این است که آثار برگزیده جایزه جلال و کتاب سال و … بازتاب بیرونی اندکی در بین مخاطبان دارد،‌ یعنی صرف اینکه کتابی را جایزه جلال معرفی کند‌، موجب نمی‌شود‌، آن کتاب پرفروش شود. علت هم این است که هر دو جایزه چه جلال و چه کتاب سال،‌ دولتی است،‌ اما اگر این کتاب‌‌ها از زبان فردی معرفی شود که خودش اهل فرهنگ و اندیشه است،‌ در جامعه محبوبیت و مقبولیت دارد‌،  مشاهده کنید که چه میزان از اثر استقبال می‌شود. 

 * تسنیم: در سال‌های اخیر بسیاری از کارشناسان و اهالی فرهنگ اذعان داشته‌اند که جایزه جلال باید تفکر جلال را نیز اشاعه دهد‌، به نظر شما جایزه جلال تنها نام جلال را یدک می‌کشد یا باید اشاعه دهنده تفکر جلال نیز در ادبیات باشد؟

تا جاییکه من خبر دارم علت نام‌گذاری این جشنواره احترام و پاسداشتی بوده از جلال آل احمد، به خاطر تاثیری که در فرهنگ و ادبیات ما داشته و تا جاییکه من گشتم و جستم و پرسیدم نسبت مستقیمی با تفکر جلال ندارد. کسانی که در این 17 دوره‌؛ جایزه گرفتند نیز آدم های متفاوتی با دیدگاه متفاوتی بوده‌اند.

 *تسنیم: پیشنهادی نیز برای بهتر برگزاری شدن جایزه جلال دارید؟

بله،‌ روی سخنان من با سیاست‌گذاران فرهنگی و اهل فرهنگ است و آن این است که به محتوا توجه داشته باشند نه به نام صاحب محتوا‌، به صرف اینکه نویسنده‌ای با ما همفکر نیست،‌ اثرش کنار نرود،‌ به نویسندگانمان برجسب روشنفکر و دولتی نزنیم.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

نگاهی به نامزدهای نهایی بخش مستندنگاری جایزه جلال


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، نوشتن ناداستان، روایت و جُستار که بر پایه مستندات است، طی سال‌های اخیر بیش از گذشته مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است، این سبک نوشتار که در سال‌های گذشته بیشتر به حوادث دفاع مقدس می‌پرداخت، حالا شاخه‌های متنوع‌تری پیدا کرده است.

شاخه مستندنگاری به باور کارشناسان در سال‌های اخیر از رشد کمی و کیفی برخوردار بوده است،‌ با وجود اینکه رشد کیفی در آثار این حوزه حائز اهمیت است،‌ کارشناسان و البته داوران دوره‌های مختلف جوایز ادبی در این بخش آسیب‌هایی را نیز شناسایی کرده‌اند‌، از جمله اینکه ورود  برخی نویسندگان نو قلم از سر دغدغه شخصی در عین اینکه ارزشمند است،‌ اما فقر تخصصص، دانش و آگاهی کافی درباره اصول مستندنگاری را نیز نشان می‌دهد.

آشنا نبودن نویسندگان این عرصه با روش‌های پژوهش اجتماعی،‌ ضعف در ساختارهای ادبی، فقر نظریات پژوهشی و … از جمله نواقصی است که برای آثار حوزه مستند برشمرده می‌شود.

جایزه ادبی جلال آل احمد که در هفدهمین دوره خود،‌ 749اثر در حوزه مستند‌نگاری را مورد ارزیابی قرار داده است، فردا با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان می‌دهد،‌ بخش مستند‌نگاری از جمله بخش‌های این جایزه است که هر سال برگزیده‌ای را معرفی کرده است،‌ در این گزارش به معرفی آثار راه‌یافته به مرحله نهایی این جایزه پرداخته‌ایم.

جایزه جلال ,

 در بخش مستندنگاری این دوره جایزه جلال‌، 7 اثر به مرحله نهایی رسیده اند که عبارتند از

آن شب در دوحه: سفرنامه تحلیلی از حضور تیم ملی در جام جهانی قطر» نوشته محمدحسن یادگاری از انتشارات سوره مهر:

«آن شب در دوحه» سفرنامه تحلیلی از حضور تیم ملی در جام جهانی قطر است که توسط محمدحسن یادگاری پژوهشگر فوتبال به رشته تحریر درآمده است. یادگاری از فوتبال دوستان حرفه‌ای و جز افرادی است که برای تماشای مسابقات جام جهانی 2022 به قطر سفر کرده است. او در طی این سفر مشاهدات و تحلیل‌های عینی خود را در قالب سفرنامه به نگارش درآورده که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

جایزه جلال ,

«آن شب در دوحه» با مقدمه زندگی به روایت فوتبال و در پنج فصل شامل «بازی آغاز شده»، «به جام جهانی قطر خوش آمدید»، «همه پسران ملکه علیه ما»، «سیمرغ علیه اژدها»، «دیوانه‌سازها علیه ترسو» و «قطر، آن‌جا و بازگشت دوباره»، تجربه‌ای از جامعه و فوتبال ملی ایران را در جام‌جهانی قطر به نمایش می‌گذارد. کتاب روایتی است جامعه‌شناسانه با رویکرد مطالعات فرهنگی که به شناخت پدیده اجتماعی فوتبال در ارتباط با دو مفهوم قدرت و مقاومت در زندگی روزمره جامعه ایران می‌پردازد.

به گفته یادگاری این کتاب صرفا یک سفرنامه نیست بلکه روایتی تحلیلی از مشاهدات و حواشی یک سفر است که می تواند مخاطبانی از طیف نوجوان تا بزرگسال را دربرگیرد. پاورقی‌های کتاب به صورت دقیق توصیفگر اصطلاحات و توضیحات بیشتر نویسنده از متن است. نگارنده این سفرنامه، بر اساس «آن شب در دوحه» مستندی با نام «محرمانه دوحه» نیز ساخته که چندی پیش به نمایش درآمده است.

«ابهام طبس»: رمزگشایی از جعبه سیاه تهاجم نظامی آمریکا» نوشته شاداب عسگری از انتشارات ایران

«ابهام طبس» کتابی‌ است در حوزه گفتمان انقلاب و تاریخ‌نگاری‌ تحلیلی که به عملیات طبس و شکست آمریکایی‌ها در خاک ایران می‌پردازد. طی چند دهۀ گذشته مطالب بسیاری در مورد چگونگی انجام یا شکست این عملیات مطرح، مصاحبه‌های متعددی انجام و تحلیل‌های بسیاری ارائه شده که به‌گفته نویسنده «ابهام طبس» بیشترشان، فقط بر یک یا چند وجه محدودِ مرتبط با این ماجرا متمرکز بوده و این موضوع هرگز به صورتی کلان و جامع‌نگر مورد بررسی قرار نگرفته است. نویسنده کتاب در صفحات آغازین، پرسشی مطرح می‌کند و می‌نویسد: «آیا بعد از گذشت بیش از چهل سال از وقوع این عملیات نظامی، زمان آن فرا نرسیده تا ناگفته‌های باقی‌ماندۀ این عملیات بیان شود و ابهامات طرح شده رفع شوند؟» و پاسخ به همین پرسش است که منتج به تهیه و تدوین کتابی می‌شود که ضمن بررسی سویه‌ها و دلایل پیش از این عملیات و گریزی به سال‌های منتهی به انقلاب، اسناد حمله نظامی آمریکا به ایران را روایت و واکاوی می‌کند.

جایزه جلال ,

اسنادی دست اول که می‌‌تواند چشم‌اندازی ویژه و منحصر‌به‌فرد از تاریخ انقلاب ایران ارائه دهد.

«از سرگذشت؛ یادداشت‌های دوره دکتری» نوشته علیرضا رعیت حسن آبادی از نشر خاموش

این کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌های نویسنده به عنوان یکی از دانشجویان دکتری دانشگاهیان ایران است؛ کسی که در فاصلۀ مهر 1391 تا آذر 1395 دورۀ روزانۀ دکتری خود را در دانشگاه فردوسی مشهد و در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی گذرانده است؛ دوره‌ای که ابتدای آن تحت تأثیر سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد بود و نشانه‌های این سیاست‌ها و نمونه‌هایی از آن در خاطرات این کتاب مشاهده می‌شود و با تغییر دولت در سال 1392 ادامۀ آن با حوادث متعددی همراه بوده است.

نویسنده در نوشتن خاطرات ملاحظه هیچ چیزی را نکرده است و در گفتن حقیقت و واقعیت کاملاً صادق و بی‌محابا بوده و اهل خودسانسوری و چاپلوسی هم نبوده است. مطالب هر روز در انتهای روز ثبت شده‌اند و گاه نیز مطالب یادداشت شده و درنهایت دو ـ سه روز بعد در اینجا آورده شده‌اند.

«خاک کارخانه؛ پارچه‌های ناتمام چیت‌سازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» نوشته شیوا خادمی از نشر اطراف:

خاک کارخانه کتابی است از جنس مستندنگاری و تاریخ شفاهی. شیوا خادمی، عکاس و نویسنده‌ این کتاب، با حال‌و‌هوایی عاطفی و در جست‌وجوی ریشه‌‌هایش، عکاسی و گفت‌وگو با همکاران سالخورده‌ مادربزرگش ــ عزیزجون که در دهه‌ 1320 کارگر کارخانه‌ چیت‌سازی بهشهر بوده را آغاز می‌کند. اما خیلی زود می‌فهمد این گفت‌و‌گوهای به‌ظاهر ساده چیزی بیشتر از خاطره‌گویی مردمانی است که هنوز سرسختانه به محیط کار قدیمی‌شان عشق می‌ورزند. به‌مرور، از دل این خاطرات کاری، کلیت و فضایی شکل می‌گیرد و مضمون‌هایی سر بر می‌آورند که نه تنها در تحلیل و ارزیابی تاریخ و مسیر کسب‌وکار در ایران به کار می‌آیند، بلکه تصویری از پیوند تنگاتنگِ فضای کار، هویت شهر و مناسبات اجتماعی مردم شهر پیشِ چشم‌مان می‌گذارند.

جایزه جلال ,

 خاک کارخانه قصه‌ یک صنعت است و روایت دنیای کار، اما از زبان روایت‌گرانی که همیشه در حاشیه‌ بوده‌اند و قصه‌هایشان در ثبت سرگذشت کسب‌و‌کارها در ایران کمتر به حساب آمده است. نگاهی است از درون و از منظر منابع انسانی خُرد و خاموش و نه از سمت رده‌‌های رسمی و بالا. ثبت تجربه‌های ناشنیده‌ترین حلقه‌های زنجیره‌ کار در ایران. روایت کارگران بومی یا مهاجری که روزگاری زندگی‌شان با صدای سوت کارخانه‌ی چیت‌سازی بهشهر تنظیم می‌شده است. آشپز و معلم اکابر و زنان بافنده و ریسنده‌ای که قوت زانوها و دست‌هاشان را در تار و پود پارچه‌ها تنیده‌اند و مردانی که شبانه‌روز دستگاه‌ها را سرپا نگه داشته‌اند؛ مردمانی که در تاریخ کار ایران کمتر دیده می‌شوند.    

«غلامرضا غلامرضا را کشت: روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی» نوشته مهدی میرمحمدی از نشر چشمه

کتاب غلامرضا، غلامرضا را کشت نوشته مهدی میرمحمدی در نشر چشمه به چاپ رسیده است. این کتاب دربارهٔ غلامرضا تختی و روایتی از بودن و نبودن اوست. زندگی و مرگ غلامرضا تختی همیشه در سایه‌ای از ابهام بوده است. دلایل مرگ او را برخی خودکشی و برخی قتل دانسته‌اند و کسی نتوانسته هیچ کدام از این دلایل را کاملاً رد یا اثبات کند. مهدی میرمحمدی برای نزدیک‌شدن به پاسخ برخی از این پرسش‌ها دست به نگارش کتاب غلامرضا، غلامرضا را کشت زده است.جایزه جلال ,

میرمحمدی روزنامه‌نگار، نمایشنامه‌نویس و منتقد ایرانی است که در این کتاب به بررسی زندگی غلامرضا تختی و علت مرگ او پرداخته است. غلامرضا تختی نه‌تنها برای دستاوردهای ورزشی بلکه به خاطر شخصیت اخلاقی و احترامی که برای مخالفان خود قائل بود، بسیار محبوب است. او نمادی از فروتنی، شجاعت و انسان‌دوستی در میان مردم ایران است و یکی از اسطوره‌های ورزش کشتی و شخصیت محبوب ملی به‌شمار می‌رود.

مرگ تختی همواره موضوع بحث‌ها و گمانه‌زنی‌های فراوانی بوده است. برخی از نظریات حکایت از خودکشی او دارند، در حالی که دیگران بر این باورند که مرگ او نتیجه دخالت‌های سیاسی بوده است. مهدی میرمحمدی، با استفاده از پژوهش‌های تاریخی و شواهد موجود، به بررسی زندگی شخصی و حرفه‌ای تختی می‌پردازد و سعی می‌کند پرده از ابهامات مربوط به مرگ او بردارد. او تلاش کرده است در کتاب «غلامرضا، غلامرضا را کشت» همه چیز مستند و کامل باشد و عکس و اطلاعاتی از چشمش دور نمانده باشد.

به علت نگاه انتقادی و تحلیلی نویسنده به تاریخ معاصر ایران، کتاب غلامرضا، غلامرضا را کشت از نقطه‌نظر ادبی و فرهنگی نیز قابل توجه است. میرمحمدی با نگارش این کتاب، علاوه‌بر روایت زندگی یک قهرمان ملی، به نقش فرهنگ، سیاست و اجتماع بر زندگی افراد یک جامعه می‌پردازد.

«ماه تمام؛ سرگذشت‌نامه معلم بسیجی شهید محمد ابراهیم همت» نوشته گلعلی بابایی از انتشارات بیست و هفت بعثت:

«ماه تمام» یک اثر مستندِ توصیفی ـ روایی است که بازه‌ای بیست و هشت ساله، یعنی از بدو تولد تا شهادت و حتی بعد از شهادت شهید همت را در بر می‌گیرد.

بابایی در این کتاب از 40 عنوان کتاب و نشریات، از صدها ساعت کاست‌های دیداری و شنیداری اعم از مصاحبه‌ها، سخنرانی‌ها، وقایع‌نگاری لحظه به لحظه توسط راویان لشکر 27 موسوم به «با فرماندهی» و جلسات توجیهی شهید همت با کادرهای لشکر طی دوران بیست ماهه فرماندهی او بهره برده است،‌ هم‌چنین مصاحبه‌ با اقوام، دوستان و همرزمان شهید همت‌، یادداشت‌ها و مدارک شخصی شهید از جمله دیگر منابع مورد استفاده بابایی بوده است.جایزه جلال ,

بابایی در این کتاب تلاش کرده تا از همت قهرمان نسازد،‌ در عین حال تلاش کرده تا وجه واقعی شخصیت شهید همت و تمامی آن خصلت‌های انسانی برخاسته از روحیات شهید همت را برای مخاطب به تصویر بکشد. او سه وجه «انسانیتِ در اوج»، «اقتدار کم‌نظیر» و «مظلومیت بی‌مانند» شخصیت شهید همت را پیش چشم مخاطب ترسیم کرده است،‌ به باور بابایی، اقتدار این بزرگوار در کنار مظلومیت‌های فراوانی است که در طول دوران فرماندهی‌اش بر لشکر متحمل آن‌ها شد، همتی را که ما در نبردهای فتح‌المبین و الی بیت‌المقدس در کنار حاج احمد متوسلیان می‌بینیم، با همت تنها و غریبی که در عملیات رمضان خونِ دل می‌خورد، خیلی تفاوت دارد. چه اینکه همتِ فرمانده سپاه 11 قدر در نبردهای عاشورایی والفجر مقدماتی و والفجر-1 با همتی که در برهه اواخر بهار تا پایان آذر 1362 و در بحبوحه درگیری‌هایش با عناصر اطلاعات ـ عملیات و تیپ ابوذر لشکرش می‌بینیم، بسیار تفاوت دارد.

«میاندار: خاطرات شفاهی حسن عبدالله‌زاده، فرمانده تیپ یگان مخصوص نیروی قدس و فرمانده عملیات قرارگاه شرق سوریه» نوشته مسعود امیرخانی از انتشارات خط مقدم

کتاب «میاندار» شامل خاطرات شفاهی شهید حسن عبدالله‌زاده، فرمانده تیپ یگان مخصوص نیروی قدس و فرمانده عملیات قرارگاه شرق سوریه است. شهید حسن عبدالله‌زاده با نام جهادی حمزه، فرزند سردار احمد عبدالله‌زاده؛ سال 1365 به دنیا آمد و در آخرین اعزام به سوریه در 13 خرداد 1400 به شهادت رسید. از او سه فرزند به یادگار مانده است.جایزه جلال ,

 خاطرات جذابِ راوی (شهید) و همچنین قلم روانِ نویسنده، کتاب میاندار را به کتابی خوشخوان و جذاب تبدیل کرده است. میاندار از خاطرات کودکی شهید حسن عبدالله زاده شروع می‌شود و به شهادت او در سوریه می‌رسد. خواننده‌ی میاندار می‌تواند شخصیت شهید را به خوبی بشناسد، با زندگی‌اش همراه شود و با او همذات‌پنداری کند و همچنین اطلاعاتی از جنگ در سوریه به دست بیاورد. علاوه بر خاطرات دقیقی که از زندگی شهید در کتاب وجود دارد و روایتِ روانِ کتاب؛ خواندن میاندار؛ می‌تواند لحظات شیرینی را برای خواننده‌اش فراهم کند؛ لحظاتی که او کتاب را ورق می‌زند و از خواندن خاطراتی شیرین و آشنایی با شخصیتی متفاوت و جذاب حظ ببرد و لبخندی بر لبش بنشیند. کتاب با لحن و ادبیات شهید که به قول خودش به زبان داش‌مشتی تهرانی حرف می‌زند؛ و بدور از خودسانسوری یا شعار روایت شده است؛ این ویژگی‌ها و همچنین شوخ‌طبعی و شیطنت‌ها یا به قول خود شهید شرارت‌های او، در کنار اخلاص و شجاعت و عشق به امام حسین (ع)؛ شخصیت حسن عبدالله‌زاده را دوست‌داشتنی و کتاب «میاندار» را خواندنی کرده است.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم