روایت «ییلدیریم» از ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان ترکی


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: «نعمت ییلدیریم» رئیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتورک، یکی از چهره‌های برجسته در عرصه ترجمه و پژوهش شاهنامه است. او در سال ۱۹۶۳ در ارزروم به دنیا آمد و تحصیلات متوسطه خود را نیز در همین شهر به پایان رساند. پس از آن وارد دانشکده ادبیات دانشگاه آتاتورک شد و در سال ۱۹۸۸ موفق به اخذ مدرک کارشناسی و در سال ۱۹۹۲ مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی شد. در سال ۲۰۰۶ به درجه پروفسوری زبان و ادبیات فارسی نائل آمد. و در حال حاضر به‌عنوان عضو هیئت علمی و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آتاتورک فعالیت دارد.

یکی از دستاوردهای مهم او ترجمه شاهنامه فردوسی به زبان استانبولی که توانسته است جایزه بیست و چهارمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص دهد. وی در کارنامه خود، ترجمه کلیات سعدی، دیوان رودکی و بسیاری از شاهکارهای ادب فارسی را به زبان ترکی دارد.

* بدون مقدمه، به سراغ ترجمه می‌رویم. چه شد که به سراغ شاهنامه فردوسی آمدید و چه چیزی در این کتاب برای شما جالب بود که تصمیم گرفتید آن را به زبان ترکی ترجمه کنید؟

بیشتر زندگی آکادمیک من با شاهنامه گذشت و ترجمه کتاب فرزانه طوس حدود ۱۰ سال طول کشید. از دوران دبیرستان عاشق زبان‌ها بودم. زبان خارجی در مدارس ما به‌طور معمول دو زبان بود، اما در برخی مدارس سه زبان تدریس می‌شد. زبان‌های آلمانی، انگلیسی و فرانسه در برنامه درسی ما قرار داشتند. به زبان فرانسه علاقه زیادی داشتم و در این زمینه تحصیلات خوبی داشتم. در سال‌های دبیرستان، علاقه‌ام به زبان عربی نیز شکل گرفت. پس از آن، در کنکور، زبان عربی را به عنوان اولویت اول خود انتخاب کردم و خوشبختانه موفق شدم در این زمینه پیشرفت کنم. بعد از عربی، زبان فارسی نیز برای من جذاب شد و به آن علاقه‌مند شدم.

از آنجا که عاشق زبان‌ها بودم، زبان‌های فرانسه و عربی را به خوبی یاد گرفتم. زبان عربی را تقریباً چهار سال به‌صورت خصوصی مطالعه کردم و به خوبی بر آن مسلط شدم. پس از آن، در کنکور متوجه شدم که زبان فارسی نیز واژه‌ها و اصطلاحات زیادی دارد که از عربی گرفته شده‌اند و این موضوع یادگیری فارسی را برای من آسان‌تر کرد. به این ترتیب، مسیر من به سوی زبان و ادبیات فارسی آغاز شد و پس از لیسانس و فوق‌لیسانس، به ادامه‌ی تحصیل در این زمینه پرداختم.

اولین کتابم درباره زبان و ادبیات فارسی در کشورمان چاپ شد و خوشبختانه اکنون به چاپ یازدهم رسیده است. همیشه به دستور زبان علاقه‌ی زیادی داشتم و این علاقه هنوز هم ادامه دارد. رساله دکترای من نیز درباره نحو بوستان و گلستان شیخ اجل سعدی بود. از آنجا، علاقه من به ایران قبل از اسلام شکل گرفت. سال‌ها روی کتابی درباره‌ی فرهنگ و اساطیر ایران کار کردم که با نام «فرهنگ اساطیر ایران» منتشر شد. این کتاب بر اساس چند منبع مهم فارسی نوشته شده بود و در آن از منابعی مانند آثار استاد محمد جعفری یاحقی نیز استفاده کردم.

تقریباً شش سال پیش، زمانی که اولین جایزه‌ام را برای ترجمه شاهنامه از آقای روحانی دریافت کردم، آقای اردوغان از این موضوع مطلع شد و مرا به کاخ ریاست‌جمهوری دعوت کرد و از این کار تقدیر کرد. این موضوع برای من افتخار بزرگی بود که هم از سوی رئیس‌جمهور ایران و هم از سوی رئیس‌جمهور ترکیه تقدیر شدم. همچنین اخیراً از آقای پزشکیان نیز تقدیرهایی دریافت کردم که برایم بسیار ارزشمند بود

در حین کار روی این کتاب، متوجه شدم که اساطیر ایران، به‌ویژه در دوره قبل از اسلام، در شاهنامه گردآوری شده‌اند. شاهنامه در دوره عثمانیان به زبان ترکی ترجمه شده بود، اما این ترجمه کامل نبود و تنها بخش‌هایی از آن ترجمه شده بود. حدود شصت سال پیش، استاد پروفسور نجاتی للوا حدود بیست هزار بیت از شاهنامه را ترجمه کرده بود و این ترجمه توسط وزارت فرهنگ ما چاپ شده بود. اما استاد احتمالاً به نسخه‌های جدید شاهنامه دسترسی نداشت.

زمانی که یک ناشر در ترکیه به من پیشنهاد داد که شاهنامه را مجدداً ترجمه کنم، به او گفتم که ترجمه موجود کامل نیست و تنها بیست هزار بیت ترجمه شده است. او از من خواست که این کار را انجام دهم و من نیز با وجود اینکه می‌دانستم این کار بسیار دشوار است، پذیرفتم. ابتدا ترجمه استاد نجاتی للوا را از ابتدا تا انتها مطالعه کردم و سپس کار ترجمه کامل شاهنامه را آغاز کردم. این کار تقریباً ۱۰ سال طول کشید و در نهایت متن کامل شاهنامه به زبان ترکی ترجمه شد.

* این ترجمه ۱۰ سال طول کشید؟

بله، زیرا در آن زمان نسخه‌هایی که در دست داشتم شامل ۱۳ نسخه چاپی معروف بود؛ از نسخه جلال خالقی مطلق گرفته تا نسخه‌های چاپ مسکو، ژول مول، محمدجعفر یاحقی، فریدون جنیدی و دیگران. این ۱۳ نسخه چاپی را تهیه کرده بودم و همچنین از نسخه‌های خطی و نسخه‌های فرانسوی نیز استفاده کردم. این روند ۱۰ سال به طول انجامید. ترجمه‌ای که استاد نجاتی للوا انجام داده بود را نیز بررسی و تصحیح کردم و بخش‌های اضافی، مثلاً در بخش داستان ۱۹ را به آن افزودم.

می‌توانم بگویم که از ابتدا تا انتهای شاهنامه، متن چندین بار نوشته و تصحیح شد. علاوه بر این، کار مهم دیگری که انجام دادم، تهیه یک نسخه صوتی از شاهنامه بود. به این صورت که مثلاً بخش‌های ۲۰ بیت، ۳۰ بیت یا ۵۰ بیت را ابتدا به زبان فارسی گوش می‌دادم، سپس ترجمه می‌کردم و بعد از ترجمه، متن را مقابله می‌کردم تا مطمئن شوم حتی یک کلمه هم از قلم نیفتاده باشد. این روند تا پایان ترجمه کامل شاهنامه ادامه داشت.

از بخش «به نام خداوند جان و خرد» آغاز کردم و تا آخرین بیت، یک بار دیگر کل متن را برای آخرین بار گوش دادم و نسخه نهایی ترجمه ترکی را آماده کردم. به این ترتیب، ترجمه کامل شاهنامه به پایان رسید. خوشبختانه این اثر با استقبال و علاقه‌ی زیادی مواجه شد، نه تنها در کشور ما، بلکه در ایران نیز شناخته شد و جوایزی دریافت کرد. این موفقیت‌ها برای من بسیار ارزشمند بود.

* چند جایزه دریافت کردید؟ فکر می‌کنم به دلیل فعالیت‌هایتان در ایران، چندین جایزه دریافت کرده‌اید، از جمله جایزه‌ی رئیس‌جمهور ایران. آخرین جایزه‌ای که دریافت کردید نیز برای ترجمه‌ی شاهنامه بود.

جالب است بدانید که رئیس‌جمهور ما آقای اردوغان، نیز از بابت فعالیت‌هایم تقدیر کرد. تقریباً شش سال پیش، زمانی که اولین جایزه‌ام را برای ترجمه شاهنامه از آقای روحانی رئیس جمهور وقت ایران دریافت کردم، او از این موضوع مطلع شد و خوشبختانه مرا به کاخ ریاست‌جمهوری دعوت کرد و از این کار تقدیر کرد. او گفت که با ترجمه این کتاب بزرگ، خدمت بزرگی به فرهنگ دو کشور کرده‌ام. این موضوع برای من افتخار بزرگی بود که هم از سوی رئیس‌جمهور ایران و هم از سوی رئیس‌جمهور ترکیه تقدیر شدم. همچنین اخیراً از آقای پزشکیان نیز تقدیرهایی دریافت کردم که برایم بسیار ارزشمند بود.

اگر اجازه بدهید، می‌خواهم بخشی از شاهنامه را به زبان فارسی و ترجمه ترکی آن را بخوانم تا شما و بینندگان عزیز نیز بشنوید و ببینید که چقدر زیباست.

* این نکته جالبی است که آقای اردوغان نیز می‌توانند شعر فارسی بخوانند. بخشی از شاهنامه را به زبان فارسی و سپس ترجمه‌ی ترکی آن را بخوانید تا به سراغ سوال بعدی برویم.

بخش فارسی؛

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جای

خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر

فروزنده ماه و ناهید و مهر

ترجمه‌ی ترکی؛

آکلی و جانی یاراتان تانرینین آدیلا

دوشونونجه اریشیمز اوندان یوجه بیر وارلیک

ان گوزل ادلارین و ان یوجه ماکامین صاحیبی او

رزقی او وریر، دوغرو یولو گوستریر او

دونیایی دا بو دونن گویو یاراتان او

آیا گونشه ون چوبان ییلدیزینا ایشیک ورن او

بیلینمک این چین ادا و کانیتا ایحتیاجی اومایان او

گوک یوزونو یلیدیزلادا سوسلین او

این بخشی از دیباچه‌ی شاهنامه‌ی فردوسی بود و ترجمه‌ی آن به زبان ترکی.

* آیا این ترجمه موزون است یا به نثر نوشته شده؟ یعنی نوع ترجمه کهن بوده یا فقط از کلمات کهن یا آرکائیک استفاده شده است؟

ترجمه من از شاهنامه به نثر نوشته شده است. پیش از این ترجمه‌ای که استاد نجاتی للوا انجام داده بود، پس از تأسیس جمهوری ترکیه انجام شد و همان‌طور که گفتم، ناقص بود و من آن را تکمیل کردم. در دوره عثمانی نیز بخش‌هایی از شاهنامه ترجمه شده بود، اما هیچ‌کدام از این ترجمه‌ها کامل نبودند، به جز دو مورد.

ترجمه من به این دلیل به نثر انجام شده که اگر بخواهیم شاهنامه را مصرع به مصرع ترجمه کنیم، زیبایی و سیاق داستان از دست می‌رود. به همین دلیل، من هر پنج بیت را به صورت یک پاراگراف ترجمه کردم. این روش باعث شد که داستان به صورت کامل و پیوسته منتقل شود و از پاره‌پاره شدن آن جلوگیری کرد. این شیوه ترجمه بسیار خوب جواب داد و داستان‌ها به شکلی روان و کامل بیان شدند.

وقتی که در گروه زبان و ادبیات فارسی موفق شدم و وارد این حوزه شدم، پدرم که راننده بود و از تبریز به ترابزون نفت می‌کشید، روزی به یکی از کتاب‌فروشی‌های تبریز رفت. چون من آن زمان عربی می‌خواندم، کتاب‌فروش که از این موضوع خوشش آمده بود، دو کتاب به‌عنوان هدیه به پدرم داد تا به من بدهد. یکی از آن‌ها کلیات سعدی بود که هنوز هم دارم، و دیگری فرهنگ عمید بود. همان موقع این کتاب بر ذهن من تأثیر عمیقی گذاشت و تصمیم گرفتم روزی ترجمه‌ای از آن ارائه کنم در مورد زبان ترجمه هم باید بگویم که من سعی کردم تا حد امکان از واژه‌های ترکی اصیل استفاده کنم و از به کار بردن کلمات عربی پرهیز کنم. به عنوان مثال، به جای استفاده از افعال مرکب عربی، از معادل‌های ترکی آن‌ها استفاده کردم. مثلاً به جای «تکذیب کردن»، از «یالانلاماق» و به جای «فکر کردن»، از «دوشونمه‌ک» استفاده کردم.

این کار را به یاد فردوسی بزرگ انجام دادم که در زمان خود با نوشتن شاهنامه به زبان فارسی سره، زبان فارسی را از سلطه زبان عربی نجات داد. فردوسی در شاهنامه از واژه‌های فارسی اصیل استفاده کرد و من نیز سعی کردم در ترجمه خود به ترکی، از واژه‌های ترکی اصیل بهره ببرم تا ترجمه‌ام تا حد امکان به روح زبان ترکی نزدیک باشد. این کار را به احترام فردوسی و برای حفظ اصالت زبان ترکی انجام دادم.

* به سراغ دیگر شاعران فارسی‌زبان برویم.

ابتدا از پدر شعر فارسی، رودکی سمرقندی شروع کنیم. بسیار خوشحالم که فرصتی برای صحبت درباره رودکی و ترجمه آثارش به زبان ترکی دارم. رودکی، به عنوان پدر شعر فارسی، جایگاه ویژه‌ای در ادبیات فارسی دارد. خوشبختانه من نیز افتخار ترجمه اشعار رودکی به زبان ترکی را داشته‌ام. در واقع، ترجمه دیوان رودکی به ترکی یکی از اولین ترجمه‌هایی است که از این شاعر بزرگ انجام شده است. تا آنجا که می‌دانم، پیش از این، ترجمه کامل و منظمی از دیوان رودکی به ترکی وجود نداشت و من این فرصت را داشتم که اولین ترجمه‌ی کامل را انجام دهم.

یکی از اشعار معروف رودکی را برای شما می‌خوانم و سپس ترجمه ترکی آن را نیز ارائه می‌دهم؛

شعر فارسی رودکی؛

تا زمان بود از سر آدم فراز

کس نبود از راز دانش بی‌نیاز

مردمانی بخرد اندر هر زمان

راز دانش را به هر گونه زبان

گرد کردند و گرامی داشتند

تا به سنگ اندر همه بنگاشتند

دانش اندر دل چراغ روشن است

از همه بد بر تن تو جوشن است

ترجمه‌ی ترکی؛

گوکلر این‌سان اوغلونون باشی اوزرینه یوکسللیدن بری

هیچ کیمسه بیلگینین گیزمینه کاییتسیز دئیل

آکیللی کیشیلر هر زامان بیلگینین گیزمینی هر دیلده درلدیلر و بیلگیه دئر وردیلر

بیلگی تاشلارا بیله ایشلدی بیلگی یورکلرده آیدینلیک ساچان بیر کاندیل هر شدین اوته تنیمده بیر حالکانسی

خوشبختانه می‌توانم بگویم که این ابیات پندآموز و حکمت‌آمیز رودکی، پدر شعر فارسی، اکنون در گوش کودکان و نوجوانان ترک‌زبان کشورم نیز طنین‌انداز شده است. این ترجمه من از اشعار رودکی است.

* حالا اگر اجازه بدهید، به سراغ شاعران دیگر مانند سعدی برویم تا درباره او نیز صحبت کنیم. سعدی بدون شک نفوذ بسیار زیادی در قلمرو زبان فارسی و حتی فراتر از آن داشته است.

نفوذ سعدی در قلمرو زبان فارسی همواره بسیار مهم و چشمگیر بوده است. شاید شما بدانید، اما شاید برخی از مخاطبان ما ندانند که او همراه با مولوی، از شناخته‌شده‌ترین شاعران در سرزمین ما، آناتولی، چه پیش از دوره جمهوریت و چه پس از آن به شمار می‌رود. مولوی با مثنوی، دیوان غزلیات و دیگر آثارش جایگاه خاصی داشته و سعدی نیز با بوستان و گلستانش همواره حضور پررنگی در این منطقه داشته است. پس از ایران، شاید بتوان گفت که در کشور ما آثار سعدی به طرز گسترده‌ای چاپ، ترجمه و خوانده شده‌اند و این موضوع حتی به دوران عثمانی بازمی‌گردد.

در تمام مدارس عثمانی، بوستان و گلستان سعدی نه‌تنها به زبان فارسی تدریس می‌شد، بلکه ترجمه‌های زیر سطری آن نیز مورد استفاده بود. این کتاب‌ها به‌عنوان منابع اخلاقی و ادبی بارها و بارها چاپ شدند و در آموزش مورد توجه قرار گرفت.

من حکایت کوچکی هم در این زمینه دارم. وقتی که در گروه زبان و ادبیات فارسی موفق شدم و وارد این حوزه شدم، پدرم که راننده بود و از تبریز به ترابزون نفت می‌کشید، روزی به یکی از کتابفروشی‌های تبریز رفت. چون من آن زمان عربی می‌خواندم، کتابفروش که از این موضوع خوشش آمده بود، دو کتاب به‌عنوان هدیه به پدرم داد تا به من بدهد. یکی از آن‌ها کلیات سعدی بود که هنوز هم دارم و دیگری فرهنگ عمید بود. همان موقع این کتاب بر ذهن من تأثیر عمیقی گذاشت و تصمیم گرفتم روزی ترجمه‌ای از آن ارائه کنم.

خوشبختانه این اتفاق افتاد و فکر می‌کنم حدود دو یا سه سال پیش اولین ترجمه دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی به زبان ترکی انجام شد. البته بوستان و گلستان پیشتر بارها ترجمه و چاپ شده بودند، اما این اولین ترجمه کامل دیوان اشعار سعدی محسوب می‌شود. این موضوع برای من واقعاً مایه افتخار است.

اگر اجازه بدهید، می‌خواهم بخشی از اشعار سعدی را به زبان فارسی و سپس ترجمه ترکی آن را بخوانم تا زیبایی کلام سعدی را به نمایش بگذاریم.

البته اینجا لازم است به یک نکته بسیار مهم اشاره کنم. سفیران ایران در ترکیه، به ویژه در آنکارا و نیز دوستان و همراهان ایران در این مسیر در همه این تلاش‌ها سهم بزرگی داشته‌اند و از هر جهت حمایت کردند. این موضوع برای من نه‌تنها تشویق بزرگی محسوب شد بلکه مایه افتخار نیز بود. بسیار عالی بود و باید از آن‌ها قدردانی کرد. اما به‌طور خلاصه درباره ترجمه دیوان سعدی باید بگویم، اگر تمایل دارید، می‌توان چند بیت از ترجمه‌های ترکی آن را ارائه داد. یا اگر دوست دارید، می‌توان غزلی انتخاب کرد تا زمان بیشتری برای بحث بماند.

* هر انتخابی که شما ترجیح دهید، چه غزل باشد یا یک حکایت کوتاه.

سخن بیرون مگو از عشق سعدی

سخن عشق است و دیگر قال و قیل است

ترجمه‌ی ترکی؛

سعدی سویلمه آصلی عاشک دیشیندا بیر سوز

سوز ددیئین عاشک، ددیکودو عاشک دیشیندا هرز سوز

*

نه هرکس حق تواند گفت گستاخ

سخن ملکیست سعدی را مسلم

ترجمه ترکی؛

گرچئی کورکوسوزجا سویلیمز کیمسه

سوز بیر اول که، حوکومداری دا ساعدی کسین

*

ای بلبل اگر نالی من با تو هماوازم

تو عشق گلی داری، من عشق گلندامی

ترجمه ترکی؛

دینلیجکسن بنی ای بولبول بنده دینلریم سنی

بیر گوله عاشیکسین سن بنده بیر گولتن

سعدی نه‌تنها استاد سخن بود بلکه مرجعیت اخلاق نیز داشت. این شخصیت بزرگ در دوران خود شاهد بسیاری از مصائب بود، از جمله فشارها و بحرانی که تهاجم مغول بر زندگی مردم در بخش‌های مختلف جغرافیای اسلامی وارد کرد. سفرهای سعدی که حدود ۳۵ سال به طول انجامید، سفرهایی بودند که پس از بازگشت وی میراث ارزشمندی از تجربه‌ها، مشاهدات و گفتگوها برای ما به ارمغان آورد.

بر آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی

پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد

گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم

ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد

ترجمه ترکی؛

گچیجی اولان شیلره آصلا گونول ورمه

دیجله حالیفدن سونرا دا باغدادتان آکیپ گیدجک

الیندن گلیورسا حورما اغاجی گیبی جومرت اول

یاپامیورسان سوگی اغاجی گیبی اوزگور اول

* اگر اجازه بدهید، به سراغ شاعران معاصر فارسی‌زبان، یعنی پروین اعتصامی و شهریار برویم. شما اشاره کردید که شعر «علی ای همای رحمت» را در جمع علویان خوانده‌اید و این شعر با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است.

شهریار، این شاعر بزرگ ایران و ترک، به‌ویژه با توجه به اینکه از خطه تبریز است، تأثیر عمیقی بر ادبیات معاصر ما داشته است. این شعر نه تنها در میان فارسی‌زبانان بلکه در میان دیگر ملل ترک‌زبان نیز جایگاه خاصی پیدا کرده است.

من اولین بار این شعر را در جشنی که شهرداری ارزروم ترتیب داده بود خواندم. مکانی بسیار زیبا با جمعی صمیمی بود و مرا هم دعوت کرده بودند. به این فکر کردم که چه هدیه‌ای مناسب برای این دوستان ارائه دهم. به ذهنم رسید که این شعر شهریار را به زبان خودشان ترجمه کنم و همان نسخه فارسی را نیز بخوانم.

* چه هدیه‌ای بهتر از این!

وقتی این شعر را خواندم، بسیار مورد استقبال قرار گرفت، تا جایی که گفتند این اولین بار است که چنین شعری را می‌شنوند و بسیار لذت بردند. دفعه بعد که چند ماه قبل دوباره به آنجا رفتم، باز هم درخواست کردند که این شعر را بخوانم. البته در برنامه‌های تلویزیونی ایران نیز همیشه استقبال بسیار خوبی از این شعر و اشعار دیگر شهریار شده است. حالا اگر بخواهید، چند بیتی از آن شعر را برای‌تان می‌خوانم؛

علی‌ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

اجازه بدهید این بیت آخر را به ترکی هم بخوانم؛

گیت زاواللی دینجی؛ گیت عالینین کاپیسینی چال

چونکو عالی جمرتلیئیندن دولایی حوکومدارلیخ یوزویونو ده وریر

شعر بسیار زیبایی است، پر از معنا و عمق. شکوه و بزرگی این شاهکار استاد بزرگ، شهریار، را نمی‌توان در کلمات گنجاند.

* برویم سراغ پروین اعتصامی. پروین اعتصامی مناسبتی هم با این ایام دارد، زیرا در بیست و پنجم اسفند به دنیا آمد و با اینکه عمر کوتاهی داشت، در پایان تعطیلات نوروز در سن سی وچهار یا پنج سالگی از دنیا رفت.

دیوان پروین اعتصامی خیلی مهم است. می‌توانم بگویم که مولوی یا سعدی عصر ماست، شعرهایش آنقدر با سلیقخ است و خیلی معنی دارد.

* به نظر من شیوه روایت پروین به عنوان یک زن قصه گو در اشعارش خیلی لطیف است.

یکی از شعرهای پروین که به نام «آرزوها» شناخته می‌شود، در میان آثارش جایگاه ویژه‌ای دارد. در این شعر بار دیگر توانایی او در ترکیب مفاهیم عمیق با لطافت ادبی به خوبی نمایان است؛

ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن

روی مانند پری از خلق پنهان داشتن

همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن

همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن

کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح

دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن

در هجوم ترک تازان و کمانداران عشق

سینه‌ای آماده بهر تیرباران داشتن

روشنی دادن دل تاریک را با نور علم

در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن

همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن

مورِ قانع بودن و ملک سلیمان داشتن

ترجمه ترکی؛

نه گوزل تندن گوج اتملک و جاندا ائوی اولماک

پری گیبی یوزونو اینسانلاردان ساکلی توتماک

کانالسیز تلکسیز عیسی گیبی گوکلره یوجلمک

آتشلر ایچریسینده ایبراهیم گیبی گول باغچه سی اولماک

صابیر گمیسینی نوح گیبی یوروتمک

گونلو و گوزو کاسیرگادان، طوفاندان اوزاک توتماک

یاغماچلارین و عاشک اوکجولارین هوجوملاریندان

گوئسونو اوک یاغمورلارینا حاضیر توتماک

کارانلیک گونوللره بیلگینین ایشیغی ایله آیدینلیک ساچماک

گئجنین یاریسیند گونشین ایشیلدیسینا صاحیب اولماک

آری اینسانلار گیبی حازینه یی یتینگتلیک کوشسینده توتماک

یتینگن کارینجا اوجماک و سولیمان مولکونه صاحیب اولماک



منیع: خبرگزاری مهر

پیش از انقلاب شاعری ژست بود؛ ترکیبی به نام «شعر جوان»‌ نداشتیم


مصطفی محدثی خراسامی شاعر پیشکسوت شعر انقلاب در گفتگو با خبرنگار مهر درباره ویژگی‌های شعر انقلاب گفت: من معتقدم نباید دایره شعر و شاعران انقلاب را محدود کنیم. چنان که در حوزه شعر دفاع مقدس هم نباید دایره این شعر را بسته و کوچک کنیم و بسیاری از شعرهای خوب را با این تعریف کنار بزنیم.

شعر انقلاب مثل شعر دفاع مقدس دایره گسترده‌ای دارد

وی افزود: درست است که زمان جنگ آن رجزها و حماسه‌ها و شهادت‌طلبی‌ها در شعر دفاع مقدس جا می‌گرفت و دفاع مقدس هم با آن جریان پیش می‌رفت، اما بعدها خود دفاع مقدس تبدیل به یک فرهنگ شد. تبدیل به فرهنگ ایثار و شهادت شد و دایره مفهومی گسترده‌تری پیدا کرد. وقتی فرهنگ ایثار و شهادت به جامعه ما آمد، می‌تواند در حوزه اقتصاد ورود کند، همانطور که ورود کرده است. می‌تواند در مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ورود کند و از زاویه فرهنگ ایثار و شهادت به این حوزه‌ها بپردازد. شعر دفاع مقدس هم همین‌گونه است؛ می‌تواند از دریچه فرهنگ ایثار و شهادت به موضوعات و حوزه‌های دیگر ورود کند. اما چون تلقی ما از شعر دفاع مقدس همان شکل و شمایل دوران جنگ است، این شعرها را ناخواسته کنار می‌گذاریم و جزو شعرهای دفاع مقدس حساب نمی‌کنیم. در صورتی که شعری که دنبال فرهنگ فرهنگ دفاع مقدس و دنبال ایثار و شهادت باشد، باید دنبال عدالت‌طلبی و رفع تبعیض و بهبود زندگی مردم و رفع مشکلات مردم هم باشد. به نظر من اینها همه می‌توانند شاخه‌هایی از فرهنگ ایثار و شهادت باشند.

این شاعر در ادامه گفت: شعر انقلاب هم دایره مفهومی بسیار گسترده‌ای دارد و نباید آن را محدود به انقلاب و دفاع مقدس دانست. اینکه تعریف ما از شعر انقلاب همان تعریف سال‌های اول انقلاب باشد یا شاعران انقلاب را کسانی بدانیم که در آن مقطع یا با همان طنین شعر گفته‌اند، کار دقیق و کارشناسی‌شده‌ای نیست. امروزه بسیاری از سروده‌هایی که در حوزه‌های اجتماعی، عاشقانه، عرفانی، توحیدی و حتی آزاد گفته می‌شود، متأثر از جریاناتی است که پس از انقلاب بر ما گذشته، است؛ به همین دلیل این شعرها هم شعر انقلاب محسوب می‌شوند.

انقلاب شعر را از برج عاج پایین آورد و مردمی کرد

محدثی خراسانی درباره ویژگی‌های شعر معاصر و تأثیری که انقلاب اسلامی بر شعر معاصر گذاشت، گفت: به نظر می‌آید بعد از انقلاب شعر از آن برج عاجی که برایش تصور می‌شد، پایین آمد. زمانی وقتی از شاعر حرف می‌زدیم، باید سراغ کسی می‌رفتیم که ژست خاصی داشته باشد و جایگاه عجیب و غریبی داشته باشد و هیئت خاصی داشته باشد؛ این تصور بعد از انقلاب به هم ریخت. چون انقلاب اسلامی یک انقلاب مردمی بود، خیلی چیزها به دل مردم آمدند.

وی ترکیب «شعر جوان» را یکی از دستاوردهای شعر بعد از انقلاب دانست و گفت: من نقدهای ادبی قبل از انقلاب را دیده‌ام و در آنها بسیار گشته‌ام. واقعاً هیچ جا ترکیب شعر جوان را ندیده‌ام. این ترکیبی است که بعد از انقلاب ساخته شده است. چون قبل از انقلاب شعر جوان موضوعیت نداشته است، بنابراین چنین کلمه و مفهومی هم برایش وجود ندارد. ما شعر جوان را بعد از انقلاب داریم و در تاریخ شعر فارسی هم هیچوقت این تعداد شاعر جوان و مخاطب جوان برای شعر نداشته‌ایم.

خدمت انقلاب اسلامی به شعر بانوان

این شاعر گفت: یکی دیگر از اتفاقاتی که بعد از انقلاب در شعر ما رخ داد، تربیت شاعران خانم است. شما اگر تاریخ شعر فارسی را نگاه کنید، شاید نتوانید بیشتر از پنج شاعر خانم نام ببرید. از رابعه بنت کعب قزداری اولین بانوی شاعر تاریخ ادبیات فارسی گرفته تا مهستی گنجوی شاعر قرن پنج و شش تا پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی. تمام می‌شود. یعنی ما شاعر زن به آن شکل نداشته‌ایم. ولی بعد از انقلاب اسلامی با انبوه شاعران خانم مواجه هستیم که هم زیاد هستند و هم خوب شعر می‌نویسند.

قیصر و سیدحسن از شعر جوان‌ها تعریف می‌کردند

صاحب کتاب «بودن در نبودن» درباره شعر شاعران جوان کشور به خاطره‌ای از مرحوم قیصر امین‌پور اشاره کرد و گفت: من یک بار با قیصر و سیدحسن حسینی صحبت می‌کردم. آن‌ها می‌گفتند همین بچه‌های جوانی که نه انقلاب را دیده‌اند و نه در متن مسائل انقلاب و جنگ بوده‌اند، الآن طوری شعر می‌گویند که از کارهای ما هم خیلی بهتر است. خودشان این را می‌گفتند. می‌گفتند درست است که میدان و عرصه خالی بود و ما این مسیر را شروع کردیم و کارهایی کردیم که درخشان بود و ما شاعر جریان‌ساز شعر انقلاب شدیم، ولی الآن در همین جوان‌ها کارهایی می‌بینیم که پهلو می‌زند به آثاری که ما گفته‌ایم و با همان‌ها جریان‌ساز شعر انقلاب شده‌ایم.

محدثی خراسانی ادامه داد: در صحبت‌های خصوصی و دوستانه‌ای که داشتیم، به قوت شعر جوان کشور اذعان داشتند و می‌گفتند. در مقایسه با خود من هم وقتی نگاه می‌کنم، می‌بینم همین‌طور است. وقتی بعضی کارهای همین جوان‌ها را می‌خوانم، می‌بینم از نظر ذهنی و زبانی و معنایی و… خیلی خوب است و اگر از کارهای ما در دهه اول انقلاب جلوتر نباشد، به همان کارها پهلو می‌زند.



منیع: خبرگزاری مهر