شعرخوانی در محضر مقام معظم رهبری آرزوی کودکی‌ام بود


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: فائزه امجدیان شاعر جوانی است که در دیدار رهبری با شاعران در نیمه ماه مبارک رمضان با شعری درباره فلسطین شعرخوانی کرد. او همچنین از جمله شاعرانی بود که پیش از نماز مغرب، اولین مجموعه‌شعرش با نام «مژدگانی» را تقدیم ایشان کرد.

به بهانه این دیدار و شعرخوانی امجدیان در محضر رهبر انقلاب، سراغ او رفتیم تا درباره این تجربه با او گفتگو کنیم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* تبریک می‌گویم؛ امسال شما در محضر رهبر انقلاب شعرخوانی داشتید. از اینجا شروع کنیم که چند سال است شعر می‌گویید و از چه زمانی آرزوی دیدار و شعرخوانی در این محفل را دارید؟

اگر بخواهم از ابتدا شروع کنم، اولین‌باری که شعری گفتم ۸ سالم بود؛ یعنی از کودکی با وزن و قافیه آشنا شدم. این علاقه را کاملاً مدیون پدرم هستم که خیلی برایم شعر می‌خواندند و از همان ابتدا من را با شاعران بزرگی مثل پروین اعتصامی آشنا کردند. اولین‌باری که کلیپ‌های دیدار شاعران با رهبری را دیدم، ۹ ساله بودم. فکر می‌کنم سال ۸۶ بود که آقای سید حمیدرضا برقعی آن شعر معروفشان را خواندند؛ «شاعر کنار دفترش افتاد از نفس». این شعر خیلی بین مردم بازتاب داشت و من هم آن کلیپ را چندین‌بار تماشا کردم. از همان زمان این دیدار برایم به یک آرزو تبدیل شد. هر سال منتظر بودم ببینم دیدار شاعران با رهبری چه زمانی برگزار می‌شود و خودم را در چنین موقعیتی تصور می‌کردم.

دوران دبیرستان خیلی پیگیر بودم تا بفهمم چطور شاعران به بیت رهبری دعوت می‌شوند و این تجربه را کسب می‌کنند. از آنجا که ما ابتدا در شهرستان زندگی می‌کردیم و بعدها به قم آمدیم، اطلاعات زیادی درباره چنین برنامه‌هایی نداشتم. تنها چیزی که از جایی خواندم، صحبت‌های آقای قزوه بود که گفته بودند هر سال برخی از کسانی که در جشنواره‌های مختلف رتبه می‌آورند به این محفل دعوت می‌شوند. همین اطلاعات محدود باعث شد وقتی در جشنواره دانش‌آموزی رتبه کشوری کسب کردم، امیدی در دلم زنده شود. اما طبیعتاً اتفاق خاصی برایم نیفتاد و این تب و تاب همچنان ادامه داشت.

این سال‌ها مدام میان بیم و امید بودم تا اینکه عضو دوره ادبی آفتابگردان‌ها شدم. این عضویت باعث شد حضور حرفه‌ای‌تری در عرصه شعر داشته باشم. الحمدالله پس از آن، اتفاقات خوبی رقم خورد؛ اشعارم منتشر شدند، اساتید کارهایم را بیشتر شناختند و ارتباط‌های بیشتری ایجاد شد. همه این‌ها بعد از دوره آفتابگردان‌ها برایم رخ داد و خدا را شکر بالاخره به این نقطه رسیدم که آرزویم محقق شود.

* چرا برای شعرخوانی این شعر درباره فلسطین را انتخاب کردید؟

انتخاب نهایی توسط هیئت داوران انجام شد. چند شعر از من به مرحله آخر رسید؛ یکی در مورد ایران بود، دیگری درباره شهید رئیسی، و یکی هم در مورد فلسطین. اساتید به من گفتند که شعر فلسطین تأثیر زیادی در جلسه داوری داشته و بار احساسی بالایی دارد.

* در مورد دیدارتان بگویید. حس و حالش چگونه بود؟ واکنش ایشان نسبت به شعر شما چه بود؟ فکر می‌کنم شما کتابی هم به ایشان هدیه دادید. درست می‌گویم؟

بله، من کتاب هدیه دادم. اما نکته جالب این است که این اولین‌باری بود که خودم کتابم را می‌دیدم. انتشارات شهرستان ادب گفته بود که کتاب را به دیدار رهبری می‌رسانند، بنابراین قبل از دیدار فرصتی برای دیدن کتابم نداشتم. تجربه‌ای شگفت‌انگیز بود؛ اینکه برای اولین‌بار کتابم را دیدم و همان لحظه آن را به رهبر انقلاب تقدیم کردم، حس فوق‌العاده‌ای داشت.

*اسم اولین کتاب‌تان چیست؟ درباره کتاب بیشتر توضیح می‌دهید؟

اسم کتاب «مژگانی» است. این اثر از مجموعه‌شهرهای منتخب در دوره «مطلع» بوده که حدود یک سال و نیم پیش فراخوان آن منتشر شد. کتاب مژگانی شامل ۳۸ غزل و ۳۰ رباعی است و اولین مجموعه شعری من به شمار می‌رود.

* تنها کسانی که فرصت گپ و گفت خصوصی و حضوری با رهبری را داشتند، کسانی بودند که کتاب داشتند. چه صحبت‌هایی بین شما و رهبر انقلاب رد و بدل شد؟

به ایشان توضیح دادم این کتاب جزو آثار برگزیده طرح مطلع است. همچنین فرصت را مناسب دیدم تا درباره برادر مرحومم با ایشان صحبت کنم و از ایشان درخواست کنم برای او دعا کنند. این موضوع برای من اهمیت زیادی داشت و خدا را شکر توانستم از ایشان این درخواست را داشته باشم.

* از تجربه‌تان در شعرخوانی در محضر رهبری بگویید. چه احساسی داشتید؟

واقعاً برایم مثل رسیدن به یکی از بزرگ‌ترین رویاهایم بود؛ چرا که از کودکی چنین آرزویی در دل داشتم. حس فوق‌العاده‌ای بود، هرچند مقداری استرس داشتم که نکند اجرایم به خوبی پیش نرود. اما خوشبختانه همه چیز خوب پیش رفت و بعد از اجرا نیز بازخوردهای دلگرم‌کننده‌ای دریافت کردم. شعرم در قالب چهارپاره و به صورت روایی بود، به همین خاطر انتظار نداشتم که در میانه خوانش آن واکنش خاصی بگیرم. در طول اجرا، نگاه من مدام به سمت ایشان بود و از تکان دادن‌هایی که با سرشان داشتند، یک نوع تأیید برای هر بند را حس می‌کردم. بخش پایانی شعر، که با عبارت «نام آن دخترک فلسطین بود» تمام شد، با تشویق و آفرین صمیمانه رهبری همراه شد. ایشان چندین بار گفتند «بسیار خوب» که یکی از بهترین لحظات زندگی‌ام را رقم زد. وقتی به خانه برگشتم، دائم همان بخش پایانی را مرور می‌کردم تا لذت این تجربه بی‌نظیر برایم بیشتر شود.

* به عنوان یکی از شاعران جوان، به نظرتان دیدار شاعران با رهبری چه تأثیری بر شاعران جوان و مسیر شعری آنها دارد؟

به نظر من در دو سال اخیر روند این دیدارها خیلی بهتر شده است. شاهد این هستیم افرادی برای اولین‌بار به این دیدار دعوت می‌شوند. همین پارسال که اولین تجربه من بود یا امسال، خیلی از افرادی که شاید امیدی هم نداشتند، توانستند با شعرشان دیده شوند و دعوت شوند؛ حتی اگر چندان شناخته‌شده نبودند. این نشان‌دهنده یک فرصت ویژه است. نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، توصیه‌های مقام معظم رهبری بود. ایشان تأکید کردند اگر شاعران به جایگاهی رسیدند، نباید به همان راضی باشند. صحبت‌های ایشان خیلی پدرانه و تشویق‌آمیز بود؛ از یک طرف به شاعران امید می‌دادند و از طرف دیگر هشدار می‌دادند که متوقف نشوند. متأسفانه امروز می‌بینیم برخی شاعرانی که در فضای مجازی معروف می‌شوند یا شعرشان لایک زیادی می‌گیرد، در همان سطح متوقف می‌مانند. مقام معظم رهبری تأکید کردند دوره شما هم می‌تواند سعدی‌آفرین باشد، تا هم امید بدهند و هم یادآوری کنند که به جایگاه فعلی اکتفا نکنید و مسیر رشد را ادامه دهید.

* واکنش دوستان و اطرافیان نسبت به شعرخوانی شما چگونه بود؟

همان شب بعد از اجرا، پیام‌های زیادی دریافت کردم. حتی افرادی که مدت‌ها بود ارتباطی نداشتیم، پیام فرستادند و الحمدالله بازخوردها خیلی مثبت بود. جالب‌تر اینکه دیدم شعرم با موضوع مقاومت در کانال‌ها و رسانه‌های مختلف بازنشر شده بود.

**

پیش از این در قالب همین پرونده گفتگوهایی با حجت الاسلام جواد محمدزمانی، شهاب مهری، محمدجواد شرافت و رضا وحیدزاده داشتیم که مشروح آن در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «مطالبات رهبرانقلاب در حوزه شعر توسط مسئولین محقق نشده است»

* «شعر خانواده‌محور موجب رضایت مقام معظم رهبری است»

* «شاعران غیرانقلابی هم شوق دیدار رمضانی با رهبر انقلاب دارند»

* «کار کردن روی بیانات رهبر انقلاب در حوزه شعر برایم چالش برانگیز بود»



منیع: خبرگزاری مهر

در آستانه روز قدس، «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند» به چاپ چهارم رسید


به گزارش خبرگزاری مهر، با گسترش تکنولوژی و فضای مجازی، خیلی از نوجوانان و جوانان هنوز چیز زیادی درباره‌ی تاریخ، سرزمین و مردم فلسطین نمی‌دانند.اینکه مثلاً چه شد که حضرت امام (ره) فرمودند «فلسطین پاره تن اسلام است».کتاب «ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند» اثر مرضیه اعتمادی، هم یک روایت داستانی است و هم یک روایت تاریخی مستند. تاریخ مردم و سرزمینی که در زیر چنگال اسرائیلی‌های غاصب اسیر است و مردمش مظلوم و غریب.

«ماهی‌ها به دریا برمی‌گردند» داستان دختری دانشجو را روایت می‌کند که در خوابگاه با ریحان، دختری اهل غزه، همسایه می‌شود. آشنایی با ریحان او را به دنیای متفاوتی وارد می‌کند؛ جایی که با مادر ریحان، زنی که او را در گوشی‌اش «طوبای فلسطین» ذخیره کرده است، ملاقات می‌کند. این آشنایی، دروازه‌ای می‌شود برای شناخت زیبایی‌ها و سنت‌های فلسطینی و در عین حال، سختی‌ها و مجاهدت‌های زندگی طوبی و همسرش ابو حامد.

طوبی در چادری کوچک به دنیا آمده، آن هم درست در روز «یوم النکبه»؛ روزی که فلسطین پر از درد و آوارگی شد. اما او از همان آغاز، با امید و توکل به خداوند، زندگی را در دل جنگ و ناامنی پیش برده است. ایمان عمیق و استواری که او و خانواده‌اش را در برابر سختی‌ها پابرجا نگه داشته و باعث شده خانواده‌ای بزرگ و محکم در گذر زمان شکل بگیرد.

این کتاب که در همین چند ماهی که از انتشارش می‌گذرد توانسته برگزیده دومین دوره جایزه جهانی ادبیات فلسطین و برگزیده بیست و دومین دوره جایزه ملی کتاب رشد شود، در آستانه روز جهانی قدس به چاپ چهارم رسید.

گفتنی است پویش زخم زیتون با محوریت این کتاب هم‌اکنون در حال برگزاری است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «با این که خیلی دوستشان دارم؛ اما دلم نمی‌خواهد شبیه آن‌ها زندگی کنم. ابوحامد هیچ‌وقت در مورد جزئیات کارهایی که انجام می‌دهد با همسرش حرف نمی‌زند. طوبای بیچاره از تغییر رفتارهای شوهرش باید متوجه شود که مثلاً این هفته قرار است عملیات داشته باشند. تصورش هم برای من غیرممکن است؛ این‌که وقت تمیز کردن کمد اتاق دستم به تعدادی اسلحه و بسته‌های مهر و موم شده‌ی مرموز برسد. من مثل طوبی حوصله‌ی این جاسوس‌بازی‌ها را ندارم. شاید هم سهیل اصلاً مشکوک نشده و ایراد از ذهن من است که پر از خاطرات طوبی و ابوحامد شده و توهم زده‌ام. چرا خودم و سهیل بیچاره را با زن و شوهری که به‌قول ریحان در بزرگ‌ترین زندان سر باز جهان به دنیا آمدند و زندگی می‌کردند مقایسه می‌کنم؟»

علاقه‌مندان برای مشاهده و تهیه این کتاب می‌توانند با ورود به سامانه من و کتاب manvaketab.com و همچنین از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.

چاپ چهارم این کتاب با ۲۰۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۱۵۰ هزار تومان، از سوی نشر شهید کاظمی به فروشگاه‌های معتبر سراسر کشور عرضه شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

دریا نمی‌شه هرگز با گرد و خاک کِدر که؛ صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!


به گزارش خبرنگار مهر، احمد رفیعی وردنجانی در واکنش به برگزاری باشکوه راهپیمایی روز جهانی قدس و حضور کم‌نظیر مردم در این راهپیمایی، شعر تازه‌ای سروده است.

رفیعی این شعر را با الهام از شعار «صلی علی سترکه» و با ادبیاتی عامیانه و طنز نوشته است.

در ادامه با هم این شعر را می‌خوانیم؛

*

دوباره روز قدس و حضور خوبِ مردم

نشون دادیم نمی‌ریم به زیر هر تَحَکُّم

یعنی که دشمنا شد دوباره گورشون گُم

باید که رو کول‌شون دوباره بگذارن دُم

گم بشه دشمنی که پلید و زشت و چِرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

به کوری دشمنا شدیم بازم یه دریا

یه دریا که خروشید به ظالمایِ دنیا

مونده دهن‌هاشون باز از این حماسه‌مون وا

نقشه بر آب شدن باز، یکی یکی نقشه‌ها

دریا نمی‌شه هرگز با گرد و خاک کِدر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

خوب اومدیم تو میدون، نه اینکه نصفه‌نیمه

این‌جوری اومدن‌ها حماسه‌ای عظیمه

امت اسلامی رو دوباره کرده بیمه

می‌شکنه دستی رو که به سویِ این حریمه

واسه ما دشمنی نیس بد بدن و چغِر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

این‌جوری اومدن‌هاس، حمایتِ از وطن

می‌شه برای کشور مثلِ سلاحی خفن

حضور هر یکی‌مون یه موشکِ نقطه‌زن

که می‌خوره اساسی به عمق جونِ دشمن

دلِ ستم می‌جوشه شبیهِ سیر و سرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

به دشمنا می‌زنیم همیشه مُشت سنگین

به دشمنی که دستش به جور و ظلمه خونین

با عزم ما می‌اُفته یه اتفاق شیرین

یه روز با یاری حق رها می‌شه فلسطین

شک به کلام خدا یه چیزی مثلِ شِرکه

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*
از این حضور دشمنا دوباره می‌کنن دِق

ای نم یه چشمه‌ای بود ز وعده‌هایِ صادق

پاکارِ انقلابن مردم خوب و عاشق

کی گفته بود که مردم با صهیونن موافق؟

آدم‌نمی‌زنه هی بیخودی هرجا زر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!

*

وطن‌فروشا کجان؟ که یاوه می‌سرودن

منتظرِ آخرِ کارِ نظام بودن

یه جوری فکر می‌کردن که تو مسیرِ سودن

نظام ما به حقه، اونان که بی وجودن

آدم به سازِ دشمن نباس بریزه قِر که

صلی علی سترکه چشما ترامپ بترکه!



منیع: خبرگزاری مهر

«در تلاطم طوفان»‌ برگزیده شعرهای عارف‌نژاد با موضوع فلسطین منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «در رکاب صبح»‌ از فاطمه عارف‌نژاد به تازگی از نشر شهرستان ادب منتشر شده است. این کتاب شامل شعرهایی است که عارف‌نژاد با موضوع مقاومت نوشته و همه شعرهای آن از روز هفت اکتبر ۲۰۲۳ تا شهادت سیدحسن نصرالله سروده شده است. عارف‌نژاد همچنین به تازگی با کتاب «شبانماه»‌ برگزیده جشنواره شعر فجر شده است.

این شاعر در کانال مجازی خود خبر از کتاب جدیدی با موضوع فلسطین داده و نوشته است؛

روز قدس امسال هم دارد از راه می‌رسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. کتاب «در تلاطم طوفان» مجموعه‌ای مختصر شامل ده شعر من است که همه آن‌ها از بین سروده‌های پس از طوفان الاقصی انتخاب شده‌اند.

عارف‌نژاد این شعرها را به زنان و کودکان غزه تقدیم کرده است که «آیه‌های صبر و یقین‌اند».

کتاب در تلاطم طوفان تنها به صورت الکترونیک منتشر شده و نسخه چاپی ندارد. طراحی این کتاب توسط زهرا الله‌وردی انجام شده است. الله‌وردی برای هر شعر از این شعرهای کتاب طراحی ویژه‌ای انجام داده و پیش از شروع هر شعر، تصویری از مقاومت مردم غزه را با بیتی از عارف‌نژاد تزیین کرده است.

در ادامه یکی از شعرهای کتاب در تلاطم طوفان را با هم می‌خوانیم؛

*

از باغ ‌ما در گیرودار جنگ ‌سالی

کوچیده‌اند آن خنده‌های پرتقالی

حالا به جای شور مهتاب و ستاره

یک کهکشان اشک است در چشم اهالی

خونی چکیده از گلوی سینه ‌سرخی

روییده گل‌های جدیدی روی قالی

بغض من و دنیای خارج هر دو ساکت

گهواره و آغوش مادر هر دو خالی

خوابیده بابا گوشه‌ی مسجد… چه زیبا!

بوی شهادت می‌دهد مویش… چه عالی!

ای صاحب خودکارهای نامسلمان!

ای شاعر تصنیف‌های لاابالی!

از رنج‌های ما نگفتی، با چه رویی؟

از دردهای خود بگویم، با چه حالی؟

اینجا که من هستم شبیه کربلا نیست؟

هل من معین…؟ پاسخ نده با بی ‌خیالی!



منیع: خبرگزاری مهر