چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: در قرن‌های اخیر، ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی شاهد پیشرفت‌های قابل توجهی بوده‌اند. این ترجمه‌ها به دو دسته ترجمه‌های کهن و ترجمه‌های معاصر تقسیم می‌شوند درباره ترجمه‌های کهن و سابقه اولین ترجمه‌های فارسی از متن قرآن، پیشتر و در گفتگو با سید محمد عمادی حائری مواردی مطرح شد. اما چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟ و چه تفاوتی بین ترجمه‌های کهن و ترجمه‌های جدید متن وحیانی وجود دارد؟

در این یادداشت به بررسی تفاوت ترجمه‌های کهن، معاصر و منظوم پرداخته خواهد شد؛

ترجمه‌های معاصر

در چند دهه اخیر، ترجمه‌های فارسی قرآن با سرعت بیشتری انجام شده‌اند. این ترجمه‌ها به‌صورت کامل و با رویکردهای مختلف انجام شده‌اند. از جمله مترجمان معاصر می‌توان به مهدی الهی قمشه‌ای، احمد آرام، ابوالقاسم پاینده، عبدالحمید نوبری، عباس مصباح‌زاده، و محمدمهدی فولادوند اشاره کرد.

محمدمهدی فولادوند با ارائه ترجمه‌ای که هم از نظر دقت به متن اصلی و هم از نظر روانی و آهنگین بودن ممتاز است، یکی از مهم‌ترین مترجمان معاصر به‌شمار می‌رود. همچنین، بهاالدین خرمشاهی با نقد و بررسی ترجمه‌های مختلف، نقش مهمی در ارزیابی و مقایسه آنها داشته است.

انقلاب اسلامی ایران نیز بر افزایش تعداد ترجمه‌های قرآن تأثیر گذاشته است. به‌گونه‌ای که در حدود ۴۰ سال اخیر، قرآن حداقل ۴۰ بار به فارسی ترجمه شده است.

در قرن اخیر، بسیاری از مترجمان فارسی در ترجمه قرآن کریم فعالیت داشته‌اند. پس از مهدی الهی قمشه‌ای که ترجمه او نقطه عطفی در تاریخ ترجمه قرآن به فارسی بود، مترجمان جدید با رویکردهای مختلف، از جمله ترجمه تحت‌اللفظی و جمله به جمله، به برگردان قرآن پرداخته‌اند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟

تفاوت‌های ترجمه‌های کهن و معاصر قرآن

از سوی دیگر، تفاوت‌های بین ترجمه‌های کهن و معاصر قرآن به چند عامل مهم برمی‌گردد که در ادامه به آنها اشاره می‌شود؛

از دید روانی و سبک ترجمه، ترجمه‌های کهن اغلب تحت‌اللفظی و لغوی هستند. این ترجمه‌ها بر اساس معادل‌یابی کلمات انجام می‌شوند و ممکن است از روانی کمتری برخوردار باشند. در ترجمه‌های معاصر نثری روان و فراتر از تحت‌اللفظی بودن دارند. این ترجمه‌ها با الگوگیری از زبان امروز و توجه به ساختار جمله، روان‌تر و قابل فهم‌تر هستند.

همچنین ترجمه‌های کهن اغلب با تفسیر آمیخته‌اند. مترجمان قدیم مانند میبدی، ترجمه را همراه با تفسیر ارائه می‌کردند. ولی در ترجمه‌های معاصر تلاش شده است که تفسیر از ترجمه جدا شود. اگرچه برخی مترجمان معاصر نیز ممکن است تفسیر را در ترجمه خود دخیل کنند، اما تلاش برای جداکردن این دو بیشتر است.

ترجمه‌های کهن بیشتر بر اساس نیازهای آن دوره و با رویکردی سنتی انجام می‌شدند. اما ترجمه‌های معاصر با توجه به نیازهای جدید و پیشرفت‌های فرهنگی و زبانی، رویکردی مدرن‌تر دارند. این ترجمه‌ها با هدف انتقال بهتر معانی و مفاهیم قرآن به مخاطبان امروزی انجام می‌شوند.

ترجمه‌های کهن بسیار تحت تأثیر زبان و فرهنگ آن دوره بودند و از واژگان و ساختارهای قدیمی استفاده می‌کردند. ولی ترجمه‌های معاصر با توجه به توسعه مناسبات فرهنگی با غرب و استفاده از زبان‌های اروپایی، از ساختارهای زبانی مدرن و واژگان جدیدتر استفاده می‌کنند.

از نظر دقت و تطبیق، ترجمه‌های کهن ممکن است به دلیل محدودیت‌های زبانی و فرهنگی آن دوره، دقت کمتری در انتقال معانی داشته باشند. در مقابل ترجمه‌های معاصر، با توجه به پیشرفت‌های زبانی و فرهنگی، دقت بیشتری در انتقال معانی و مفاهیم قرآن دارند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه بهرام‌پور

ترجمه‌های معاصر قرآن ویژگی‌های ادبی متنوعی دارند که آنها را از ترجمه‌های کهن متمایز می‌کند. برخی از این ویژگی‌ها عبارتند از؛

روانی و سادگی: ترجمه‌های معاصر تلاش می‌کنند تا متن را به زبان ساده و روان ارائه دهند تا برای مخاطبان امروزی قابل فهم‌تر باشد. مترجمانی مانند محمدمهدی فولادوند و غلامعلی حداد عادل در این زمینه موفق بوده‌اند.

تلفیق واژگان کهن و معاصر: برخی از مترجمان معاصر مانند موسوی گرمارودی، تلاش کرده‌اند تا واژگان کهن را با زبان معیار امروزی ترکیب کنند تا هم از ارزش ادبی کهن استفاده کنند و هم متن را برای مخاطب امروزی قابل فهم‌تر کنند.

توجه به بلاغت و صنایع ادبی: مترجمانی مانند بهاالدین خرمشاهی و محمد باقر بهبودی در ترجمه‌های خود به بلاغت و صنایع ادبی توجه کرده‌اند. آنها سعی کرده‌اند تا زیبایی‌های ادبی قرآن را در ترجمه حفظ کنند.

دقت و امانت: ترجمه‌های معاصر بر دقت و امانت در انتقال معانی قرآن تأکید دارند. مترجمانی مانند محمدمهدی فولادوند با روشی میانه بین ترجمه تحت‌اللفظی و محتوایی، دقت و روانی را با هم ترکیب کرده‌اند.

پرهیز از اغراق و سجع: مترجمانی مانند محمد باقر بهبودی تلاش کرده‌اند تا از اغراق و استفاده مفرط از سجع در ترجمه پرهیز کنند و به معنای اصلی و رایج واژه‌ها در عصر نزول توجه کنند.

ترجمه‌های منظوم:

ترجمه‌های معاصر قرآن به صورت منظوم توسط چندین مترجم انجام شده است. فهرست زیر ترجمه‌های قرآن به شعر فارسی اند؛

  1. میرزا حسن اصفهانی (صفی علی شاه) / ۱۳۰۶ ق / این ترجمه منظوم به صورت چاپ سنگی چاپ شده است
  2. امید مجد / ۱۳۷۶ ش
  3. محمد شائق / ۱۳۸۰ ش
  4. سید محمد علی محمدی موسوی (جزایری) / ۱۳۸۱ ش
  5. رضا ابوالمعالی / ۱۳۸۳ ش
  6. سارا شمیزی / ۱۳۸۴ ش
  7. عباس احمدی / ۱۳۸۴ ش
  8. شهاب تشکری آرانی / ۱۳۸۴ ش
  9. کرم خدا امینیان / ۱۳۸۴ ش
  10. رستم کوشان / ۱۳۸۴ ش
  11. عباس حداد کاشانی / ۱۳۸۴ ش

ترجمه‌های منظوم قرآن ویژگی‌های خاصی دارند که آنها را از سایر ترجمه‌ها متمایز می‌کند. برخی از این ویژگی‌ها عبارتند از؛

حفظ معنا و محتوا: در ترجمه‌های منظوم تلاش می‌شود تا معنا و محتوای اصلی قرآن حفظ شود. این کار با استفاده از واژگان مناسب و دقت در انتقال مفاهیم انجام می‌شود.

استفاده از سبک و اسلوب خاص: ترجمه‌های منظوم باید با سبکی خاص و متناسب با مفاهیم سوره‌ها انجام شوند. برای مثال، سوره‌های حماسی باید با سبک حماسی ترجمه شوند.

روانی و دلنشینی: شعر به دلیل روانی و دلنشینی خود می‌تواند مخاطبان را به مطالعه قرآن ترغیب کند. این ویژگی به‌ویژه برای کودکان و نوجوانان مفید است.

توجه به قواعد ادبی: مترجمان باید به قواعد ادبی و زبانی توجه کنند تا از تحریف قرآن جلوگیری شود. استفاده از وزن و قافیه باید به‌گونه‌ای باشد که از هدف اصلی دور نشود.

محدودیت در انتقال معانی: برخی معتقدند که ترجمه‌های منظوم ممکن است نتوانند تمام جهات و معانی قرآن را به‌درستی منتقل کنند. این محدودیت به دلیل قالب شعری است که ممکن است دقت را کاهش دهد.

تلاش برای پرهیز از اغراق: مترجمان باید تلاش کنند تا از اغراق و مبالغه در شعر پرهیز کنند و به معنای اصلی آیات وفادار بمانند.

ترجمه‌های فارسی معاصر منتشر شده قرآن

در پایان نگاهی کوتاه خواهیم داشت به همه ترجمه‌های فارسی معاصر منتشر شده قرآن، از جدیدترین ترجمه اثر محمدعلی کوشا و عبدالمجید معادیخواه تا اولین ترجمه روان و امروزی که توسط مرحوم مهدی الهی قمشه ای صورت گرفت. برخی از این ترجمه‌ها توسط علمای دیگر کشورهای همزبان صورت گرفته و بیرون از ایران منتشر شده اند.

چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه معادیخواه
  1. عبدالمجید معادیخواه / ‏‬ ۱۴۰۲ ش / ‏‬ نثری نسبتاً روان
  2. احمد علی کوشا / ۱۴۰۱ ش / ترجمه‌ای با نثر روان و دقیق با پانوشت‌های توضیحی
  3. غلامعلی حداد عادل / ۱۳۹۰ ش / نثر روان و محتوا به محتوا
  4. حسین استادولی / ۱۳۸۵ ش / نثر روان و دقیق
  5. سید علی موسوی گرمارودی / ۱۳۸۳ ش / نثر روان همراه با توضیحات داخل پرانتز و پانوشت و ویراستاری بهاالدین خرمشاهی، حسین صدرالحفاظ، حسین استادولی‌
  6. ترجمه گروهی / ۱۳۸۳ ش / نثر روان و جمله به جمله همراه با توضیحات داخل پرانتز
  7. حسین انصاریان / ۱۳۸۳ ش / نثر روان و دقیق همراه با توضیحات داخل کروشه
  8. علی اصغر برزی / ۱۳۸۲ ش / نثر ادبی همراه با نکات نحوی هر آیه بعد از ترجمه و توضیحات تفسیری داخل کروشه
  9. ابوالفضل بهرام پور / ۱۳۸۲ ش / نثر روان همراه با توضیحات اندک و شرح واژه‌های قرآنی
  10. محمد صادقی تهرانی / ۱۳۸۲ ش / نثر روان (نسبتاً) همراه با توضیحات در متن و پانوشت
  11. سید محمد کاظم ارفع / ۱۳۸۱ ش / نثر روان بر اساس ساختار دستور زبان فارسی و فاقد هرگونه توضیح و تفسیر
  12. علی اصغر حلبی / ۱۳۸۰ ش / تحت اللفظی، نثری دستوری نه چندان مطلوب با توضیحاتی محدود و مناسب داخل قلاب
  13. علی اکبر طاهری قزوینی / ۱۳۸۰ ش / نثر ادبی، نسبتاً دقیق و مطابق همراه با توضیحات و تفسیر فشرده میان کروشه
  14. علی مشکینی / ۱۳۸۰ ش / نثر روان و دقیق مطابق با قواعد دستور زبان فارسی همراه با توضیحات فراوان تفسیری داخل پرانتز
  15. طاهره صفارزاده / ۱۳۸۰ ش / با ترجمه فارسی و انگلیسی نثری روان با رعایت اصول دستور زبان فارسی متمایل به ترجمه آزاد همراه با توضیحات تفسیری داخل قلاب و پانوشت
  16. مسعود انصاری / ۱۳۷۷ ش / روان خوشخوان و مطابق با متن مترجم از اهل سنت است
  17. بهاالدین خرمشاهی / ۱۳۷۴ ش / نثر ادبی و روان خالی از توضیحات گسترده در، متن مطابقت ترجمه با اصل دارای توضیحات و نکات تفسیری در پانوشت
  18. ناصر مکارم شیرازی / ۱۳۷۳ ش / محتوا به محتوا
  19. محمد مهدی فولادوند / ۱۳۷۳ ش / نثر روان و ساده محتوا به محتوا
  20. احمد کاویانپور / ۱۳۷۲ ش / نثر ادبی و شیوا همراه با توضیحات گوناگون داخل پرانتز و بدون پرانتز
  21. کاظم پورجوادی / ۱۳۷۲ ش / نثر روان همراه با دقت نسبی و تا حدودی آزاد
  22. سید جلال الدین مجتبوی / ۱۳۷۲ ش / نثر روان دقیق و شیوا همراه با توضیحات
  23. مصطفی خرم دل / ۱۳۷۰ ش / نثر روان و ساده بر اساس قواعد دستور زبان فارسی همراه با خلاصه تفسیر و توضیحاتی داخل پرانتز مترجم از اهل سنت است.
  24. ابوالقاسم امامی / ۱۳۷۰ ش / نثر ادبی متمایل به نثر قدیم، با رعایت مطابقت با متن
  25. محمد باقر بهبودی / ۱۳۶۹ ش / نثر روان آمیخته با تفسیر به صورت غیر متمایز
  26. محمد خواجوی / ۱۳۶۹ ش / تحت اللفظی، شیوا و امروزی
  27. جلال الدین فارسی / ۱۳۶۹ ش / ترجمه آزاد و تا حدودی روان و استوار
  28. عبدالمحمد آیتی / ۱۳۶۷ ش / خوشخوان و شیوا
  29. داریوش شاهین / ۱۳۵۹ ش / نثر ادبی همراه با توضیحاتی داخل پرانتز و پانوشت
  30. حکمت آل آقا / ۱۳۵۳ ش / نثر روان و سلیس ترجمه محتوا به محتوا
  31. علی نقی حسینی (فیض الاسلام) / ۱۳۴۸ ش / نثر ادبی همراه با توضیح و تفسیر در داخل پرانتز
  32. زین العابدین رهنما / ۱۳۴۶ ش / تحت اللفظی همراه با تفسیر
  33. محمود یاسری / ۱۳۴۴ ش / نثر روان همراه با توضیحات تفسیری گسترده و افزودههای کوتاه در پانوشت
  34. ابوالقاسم پاینده / ۱۳۳۶ ش / نثر ادبی فصیح و گویا و بر اساس قواعد دستور زبان فارسی
  35. محمد کاظم معزی / ۱۳۳۶ ش / تحت اللفظی همراه با توضیحات اندک داخل پرانتز
  36. عبدالحسین آیتی / ۱۳۲۴-۱۳۲۶ ش / نثر روان و استوار، بر اساس دستور زبان فارسی همراه با توضیحات تفسیری داخل پرانتز و پانوشت
  37. تعدادی از علمای اهل سنت افغانستان / ۱۳۳۴ ش / ترجمه ساده همراه با تفسیر کوتاه.این کتاب، در سال ۱۳۲۳ق/۱۲۸۲ ش نوشته شده و به تفسیر کابلی نیز معروف است. این ترجمه از یک ترجمه و تفسیر قرآن به زبان اردو، نوشته شده توسط دو عالم دیوبندی، به فارسی بازگردانی شده است.
  38. مهدی الهی قمشه ای / ۱۳۲۳ ش / ترجمه آزاد همراه با خلاصه تفاسیر داخل پرانتز نثر روان و نسبتاً دقیق
چه کسانی در قرن اخیر قرآن را به فارسی ترجمه کرده اند؟
قرآن ترجمه پاینده

پیش از ترجمه مرحوم مهدی الهی قمشه ای از قرآن به فارسی، دو ترجمه دیگر هم موجود است که یکی بدون تاریخ بوده و دیگری مربوط به تاریخ ۱۲۹۴ قمری (معادل ۱۲۵۵ هجری شمسی) است. محمدطاهر مستوفی با نثر روان و نسبتاً دقیق در سال ۱۲۹۴ هجری قمری قرآن را ترجمه کرده است، همچنین ولی الله دهلوی (۱۱۷۶_۱۱۱۴ ق) ترجمه فتح الرحمن فی ترجمة القرآن را به فارسی برگردانده، که ترجمه‌ای تحت اللفظی و دقیق همراه با توضیحات تفسیری در حاشیه و داخل پرانتز است. این مترجم از عالمان مشهور اهل سنت در پاکستان است و این قرآن بدون تاریخ در کراچی و لاهور منتشر شده است.



منیع: خبرگزاری مهر

نگاهی به دو نمونه از نسخه های خطی درباره امیرالمؤمنین(ع)


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: نسخه‌های خطی ارزش‌های بسیاری دارند، از منظر هنری و از منظر معنایی بیان کننده نکات نغز و آشکار کننده اندیشه‌ها و باورهای صریح و اصیل گذشتگان است.

به مناسبت ایام لیالی قدر و شهادت حضرت علی (ع) به دو نمونه از نسخه‌های خطی در ارتباط با فضائل آن حضرت اشاره می‌کنیم؛

شکستن بت‌های کعبه به دست علی بن ابیطالب (ع) بر دوش پیامبر اکرم (ص)

در نگاره ای از کتاب روضه الصفا، علی (ع) بر دوش پیامبر (ص) در حال انداختن و شکستن بت‌ها دیده می‌شود. روضه الصفا فی سیرة الانبیا و الملوک و الخلفاء یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی به زبان فارسی است که توسط محمد بن خاوندشاه معروف به میرخواند نوشته شده است. این کتاب در اواخر دوره تیموری (قرن نهم هجری) نگارش یافته و به تاریخ عمومی جهان از آغاز آفرینش تا دوران سلطان حسین بایقرا می‌پردازد.

نگاهی به دو نمونه از نسخه های خطی درباره امیرالمؤمنین

میرخواند بیشتر عمر خود را در هرات گذراند و مورد حمایت امیر علیشیر نوایی قرار داشت. پس از مرگ میرخواند، دختر او ادامه‌ای بر این اثر نوشت و احوال زندگی سلطان زمان خویش – حسین بایقرا- بدان افزود. وفات میرخواند در سال ۹۰۳ هجری در شهر هرات ثبت شده است. نسخه‌های مصور این کتاب نیز وجود دارد که در موزه‌های مختلف نگهداری می‌شوند و شامل نگاره‌های معجزه پیامبران اولوالعزم هستند.

روضه الصفا از حیث ساختار در هفت بخش اصلی نوشته شده است، اگرچه برخی منابع آن را هفت جلدی معرفی می‌کنند. رضا قلی خان هدایت در دوره قاجار جلدهای هشتم تا دهم را به آن افزود که به روضه الصفای ناصری معروف شد. این کتاب از نظر محتوا به تاریخ پیامبران، پادشاهان و خلفا می‌پردازد و از منابع مختلف تاریخی، از جمله منابع عربی، اقتباس کرده است.

روضه الصفا از نظر سبکی تحت تأثیر دوره‌های مختلف تاریخی قرار دارد و از سبک‌های زبانی و ادبی آن دوره‌ها بهره برده است. استفاده از ترکیبات عربی، لغات ترکی و مغولی، و افعال وصفی از ویژگی‌های سبکی آن است. همچنین به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تاریخی در ایران و جهان شناخته شده است و تا مدت‌ها از اعتبار خاصی برخوردار بوده است.

حدیث «عنوان صحیفة المؤمن حبّ علی بن أبی طالب» در کتاب ضیاالدین مقدسی

ضیاالدین مقدسی ساکن دمشق بوده؛ اما دو رحله به شرق جهان اسلام داشت. در کتابخانه ملی فرانسه، به شماره Supplément turc 986 مجموعه‌ای از فواید مختلف شامل چند جز حدیثی، سماعات و غیر آن است که توسط عالم و محدث سرشناس حنبلی ضیاالدین محمد بن عبدالواحد المقدسی (۵۶۹-۶۴۳)، گردآوری شده و البته بخش‌های از آن نیز به خط خودش است. او در رحله دوم خود از اواخر سال ۶۰۸ تا ماه صفر ۶۱۰ در مرو حضور داشت و ظاهراً حدیث ذیل را در همان زمان از زنگی بن ابی الوفاء سماع کرده است و در مجموعه خود ثبت کرده است:

نگاهی به دو نمونه از نسخه های خطی درباره امیرالمؤمنین

«أخبرنا الشیخ أبوالقاسم زنکی بن ابی الوفاء البیهقی بقراءتی علیه، قلت له: أخبرکم الامام ابی سعد عبدالکریم اجازة أن اباحفص عمر بن محمد الفرغولی، أخبرهم المغیرة بن محمد بن المغیرة من ولد المغیرة بن شعبة، حمزة بن یوسف السهمی؛ قال: و (؟) أخبرنا أبواسحاق ابراهیم بن محمد بن عبدالله بن مهران البغدادی المحتسب بفلسطین، حدثنا أبوالفضل میمون بن هارون بن مخلد الکاتب حدثنا عارم بن الفضل أبوالنعمان، حدثنا قدامة بن النعمان عن الزهری قال: سمعت أنس بن مالک یقول: والله الذی لا إله الا هو سمعت رسول الله صلی الله علیه یقول:

«عنوان صحیفة المؤمن حبّ علی بن أبی طالب رضوان الله علیه»



منیع: خبرگزاری مهر

فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان منتشر شد


به گزارش خبرنگار مهر، فراخوان یازدهمین کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان‌ با عنوان «واژه‌های تشنه» توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان منتشر شد و دبیرخانه دائمی این کنگره مهلت ارسال آثار را تا ۳۱ تیر ماه اعلام کرد.

سید سکندر حسینی بامداد مدیر انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این کنگره گفت: شاعران و داستان‌نویسان اهل افغانستان در سراسر جهان می‌توانند جدیدترین آثارشان را تا تاریخ یاد شده از طریق فرم ارسال اثر و دیگر راه‌های ارتباطی به دبیرخانه این کنگره ارسال کنند. از شاعران افغانستانی ساکن ایران دعوت می‌کنم با حضورشان در این کنگره، به ارتقای ادبیات و شعر عاشورایی افغانستان کمک کنند.

این شاعر افغانستانی گفت: فرهنگ عاشورا، فرهنگ عزاداری محرم، آیین‌های بومی عاشورا در افغانستان، جلوه‌های رفتاری برآمده از فرهنگ حسینی، پیوند و ارتباط نسل جدید با عاشورا، اصحاب امام حسین (ع) و نذورات و نیایش‌های مخصوص محرم و اهل بیت (ع)، محورهای پیش‌نهادی یازدهمین دور از کنگره شعر و ادبیات عاشورایی افغانستان «واژه‌های تشنه‌» را در بر می‌گیرد.

نویسنده مجموعه شعر «مویه‌های آمو» درباره شرایط ارسال اثر گفت: محدودیتی در تعداد و قالب آثار وجود ندارد و کنگره از تنوع آثار استقبال می‌کند. همچنین لازم است شرکت‌کنندگان مشخصات حقیقی خود را به شکل کامل (نام و نام خانوادگی، سال تولد، محل سکونت کنونی و شماره تماس) به پیوست اثر در قالب فایل word ارسال کنند. همه شاعران و نویسندگان اهل افغانستان بدون محدودیت سنی می‌توانند با ارسال آثار خود در کنگره شرکت کنند.

وی ادامه داد: آثار شرکت کرده در دوره‌های پیشین این کنگره و دیگر کنگره‌ها در روند داوری شرکت داده نخواهند شد. همچنین آثار برگزیده هر دو بخش شعر و داستان در آیین اختتامیه کنگره تقدیر، و سپس در یک مجموعه توسط انجمن هنر و ادبیات آیینی افغانستان چاپ و منتشر می‌شوند.

علاقه‌مندان برای شرکت در این کنگره می‌توانند آثار خود را تا ۳۱ تیر ۱۴۰۴ به شناسه تلگرامی @adabiatayni_afg و یا فرم ارسال اثر بر خط به نشانی digiform.ir/wb۵۷d۳۳۱e ارسال کنند.



منیع: خبرگزاری مهر

آموزش خط سیریلیک در موسسه میراث مکتوب


به گزارش خبرگزاری مهر، کارگاه آموزش خط سیریلیک در راستای افزایش و بهبود ارتباطات فرهنگی با کشور تاجیکستان، در مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب برگزار می‌شود.

پس از تأسیس دولت اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۲۰ در قلمرو آسیای میانه، نخست خط لاتین رسمیت یافت، اما در دهه ۱۹۳۰ خط سیریلیک روسی جایگزین لاتین شد. به این ترتیب، فارسی‌زبانان آسیای میانه به جای استفاده از الفبای فارسی نیاکان، نخست از الفبای لاتین و سپس مجبور به استفاده از حروف سیریلیک شدند.

در تاجیکستان که بیشتر مردم به زبان فارسی سخن می‌گویند، الفبای سیریلیک به الفبای زبان تاجیکی معروف است. در الفبای سیریلیک، برخلاف الفبای فارسی که در اکثر نوشته‌های امروز به کار می‌رود و در آن مصوّت‌های کوتاه معمولاً حذف می‌شود، همه آواها (یا مصوت‌ها) دارای حروف خاص خود هستند و کلمات همان‌گونه که تلفظ می‌شوند به همان صورت نیز نوشته می‌شوند.

پس از استقلال کشور تاجیکستان در سپتامبر سال ۱۹۹۱ بحث‌های فراوانی در مورد تغییر خط و بازگشت به خط فارسی (که در تاجیکستان خط نیاکان نامیده می‌شود) درگرفت، اما به اعتقاد برخی از منتقدان برگشت به الفبای نیاکان آن هم به صورت فوری، مشکلات و پیامدهای بسیاری در پی دارد و باعث بی‌سواد شدن مردم و…. می‌شود، چرا که مردم تاجیکستان با خط فارسی آشنایی خیلی کمی دارند و تازه در کلاس پنجم آموزش خط فارسی شروع شده. با این حال روند بازگشت مردم تاجیک به خط فارسی در یک فرآیند طولانی مدت امکان‌پذیر است و مروجان این اتفاق در ایران و یا افغانستان نیز باید برای کمک به این فرآیند، خط تاجیکی یا همان الفبای سیریلیک را فرابگیرند.

از این رو، مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب بعد از امضای تفاهمنامه همکاری با انستیتوی زبان و ادبیات رودکی تاجیکستان، آشنایی محققان ایرانی با این خط را در برنامه قرار داد و به‌زودی کارگاه آموزش خط سیریلیک را برگزار می‌کند.



منیع: خبرگزاری مهر

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: محمود فتوحی رودمعجنی، متولد خراسان است. رودمعجن، روستایی در ۴۸ کیلومتری تربت حیدریه. آن‌طور که خودش می‌گوید طی ۵۵ سال زندگی، دوره پیش از چراغ برق تا امروز را دیده که دوره دیجیتال و عصر ارتباطات است.

این‌استاد ادبیات، تحصیلات خود را در زادگاهش شروع کرد و در ۱۱ سالگی برای ادامه تحصیل به تربت حیدریه و بعدها به تهران رفت. کارشناسی را در دانشگاه تربیت معلم (خوارزمی) و کارشناسی ارشد و دکتری را در دانشگاه تهران خواند و بعدتر برای تدریس زبان فارسی به شهرهای زیادی سفر کرد. فتوحی کتاب‌های زیادی در زمینه ادبیات فارسی دارد که برخی از آن‌ها به‌عنوان منابع دانشگاهی در نظر گرفته می‌شوند. او همچنین برای چند دوره به‌عنوان مدرس زبان فارسی به کشورهای مختلف مامور شده است.

در فرصتی که برای گپ و گفت با این‌پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی دست داد، به گفتگو درباره کتاب‌هایش و همچنین تجربه آموزش زبان فارسی به مردم دیگر کشورها پرداختیم.

در ادامه مشروح اولین‌قسمت گفتگو با فتوحی را می‌خوانیم؛

* آقای فتوحی از کتاب‌های شما شروع کنیم. اولین کتابتان چه سالی منتشر شد؟

اولین کتاب من هم‌سن دخترم است، سال ۱۳۷۷ بود اولین کتاب. با یکی از همکارانم جزوه‌ای برای تدریس فارسی عمومی تدوین و چاپ کردیم، با استقبال همراه شد و تا الان ۱۱۴ نوبت چاپ شده. دو سال بعد کتاب دومم را با نام نقد خیال منتشر کردم که رساله دکتری‌ام بود. پنج سال پس از دفاع با دستکاری اندکی منتشر شد و برگزیدۀ تشویقی کتاب سال شد.

* و بعد چه کتابی؟

یک کتابچۀ ۱۲۰ صفحه‌ای با عنوان نظریه تاریخ ادبیات در سال ۱۳۸۲ بود منتشر شد. پنج سال بعد با یک بازنگری اساسی آن را در ۴۰۰ صفحه منتشر کردم، با عنوان نظریه تاریخ ادبیات با بررسی انتقادی تاریخ ادبیات‌نگاری در ایران.

* این کتاب هم مثل آن کتاب فارسی عمومی استفاده دانشگاهی داشت؟

بله، این کتاب هم برای مخاطب دانشگاهی است؛ البته تخصصی‌تراست. بیشتر به کار متخصصان و پژوهشگران تاریخ ادبیات می‌آید.

* بلاغت تصویر کتاب مورد علاقه خود من است، داستان آن چه بود؟

بلاغت تصویر سال ۱۳۸۶ منتشر شد، این کتاب در واقع پاسخی بود به پرسشی که در بارۀ بلاغت شعر برایم پیش آمد. نظریه‌های بلاغی سنتی ما تا شعر قرن هفتم کارآیی دارد؛ برای برخی تمهیدات و شگردهای صناعی در ادبیات عرفانی هم کارآمد نیست. روزی در کلاس حین تدریس، دانشجویی مصرعی از سهراب سپهری را طرح کرد: «صورتش مثل یک تکه تعطیل عهد دبستان سپید است»، توضیحات من با روش‌های بلاغت سنتی قانع کننده نبود. دانشجویان گفتند چه‌کار باید بکنیم؟ گفتم بلاغت جدیدی لازم است. تجربه‌های عرفانی سنایی و مولوی و تخیلات سبک هندی و اشعار معاصر، با الگوها و أصول بلاغت سنتی قابل تحلیل نیست. همانجا جرقه‌ای در ذهنم زده شد و کار کتاب بلاغت تصویر آغاز شد.

با همه کاستی‌هایی که کتاب دارد اما با اقبال نسبی همراه بوده است. مدتی در آن بازنگری می‌کردم، اما از انتشار ویراست جدید منصرف شدم. مطالبش حدود بیست سال پیش نوشته شده و به همان زمان تعلق دارد.

* این کلاس کدام دانشگاه بود؟

دانشگاه تربیت مدرس، دوره دکتری بود. کلاس دانشجویان خارجی. اتفاقاً همان روزی بود که اتفاقات کوی دانشگاه رخ داد در سال ۱۳۷۸. همان روزها شروع کردم به این جستجوها و نتیجه شد کتاب بلاغت تصویر.

*پس کتاب بلاغت تصویر در واقع حاصل سوال یکی از دانشجوهای غیر ایرانی است که درباره بلاغت شعر سهراب پرسیده.

بله، البته آن دانشجو عرب زبان بود و بلاغت عربی را خوب می‌دانست.

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا

* از تجربه تدریس به دانشجوهای غیر ایرانی بگویید. برداشت‌شان از زبان فارسی و مواجه‌شان با زبان فارسی چه‌طور بود؟

در ایران هم تدریس زبان فارسی به خارجی‌ها داشتم، ولی اولین تجربه‌ام در خارج از کشور در یوگسلاوی قدیم و صربستان جدید بود. تازه جنگ‌های بالکان پایان یافته بود و یوگسلاوی بزرگ به چند جمهوری کوچک تقسیم شدند، دو سالی در دانشگاه بلگراد فارسی تدریس می‌کردم. یک تجربه مشابه هم در دانشگاه ملی استرالیا داشتم و یک تجربه در کانادا.

انگیزه‌های فراگیری زبان برای خارجیان متفاوت است. هر انگیزه‌ای با ذهنیتی نسبت به ایران همراه است. آن ذهنیت خیلی مهم است؛ و منِ معلمِ فارسی بایستی بر اساس ذهنیت افراد، برنامه تدریس زبان فارسی را تنظیم کنم. مثلاً در بعضی کشورها مثل کشورهای بالکان، گروه‌هایی علاقه‌مند به ایران باستان هستند. ایران عهد هخامنشی و ساسانی خیلی برایشان مهم است. مثلاً در کرواسی به آثار باستانی ایران مثل تخت جمشید توجه خاصی داشتند، می‌گویند لباس‌های یکی از نمایندگان ملل که پایه تخت داریوش را بر دوش حمل می‌کنند، لباس کرواسی به تن دارد. می‌گفتند سوابق تاریخی‌مان را آنجا می‌بینیم. یا بعضی لباس‌های قشقایی‌ها یا لرستانی‌ها را شبیه لباس‌های خودشان می‌دانستند.

* نشانه‌های آشنا پیدا می‌کردند.

بله دقیقاً. در سر دیگر طیف، کسانی هستند که مسائل امروز را دنبال می‌کنند. بعضی‌شان در بالکان ضد آمریکایی بودند و ایران برای‌شان الگوی ضد امریکایی بود؛ اینها یک جور ایران دیگر را می‌بینند. در میان مسلمان‌های بوسنی و هرزگوین هم کسانی بودند که در پی شناخت مثنوی و مولانا و ادبیات عرفانی فارسی بودند. فرقه‌های بکتاشیه و سعدیه و امثال آنها هنوز در بوسنی هستند. در خانقاه‌های آنجا مثنوی را می‌خواندند، شرح‌های مثنوی وجود داشته، هر جایی و هر گروهی ذهنیتی دارند.

* در استرالیا چه‌طور؟

در استرالیا هنر ایران و تاریخ ایران باستان برای فارسی آموزان جذاب بود؛ مثلاً کسانی به خوشنویسی ایران علاقه نشان می‌دادند، کارگاه آشنایی با خوشنویسی داشتیم برای گروهی دیگر سینمای ایران جذابیت داشت. گروهی هم فرزندان مهاجران فارسی زبان از ایران و افغانستان و تاجیکستان بودند. ما برای هر گروه یا ملتی باید آموزش زبان فارسی را بر متناسب با گرایش و نیازهای زبان‌آموزان تنظیم می‌کردیم؛ با این کار جاذبۀ زبان و فرهنگ ایرانی برایشان بیشتر می‌شد.

* سرفصل‌هایی که کار می‌کردید متناسب با خواست آنها بود؟

دقیقاً، ما طبعاً یک دوره کتاب درسی داشتیم که مبنای اصلی تدریس بود؛ بیرون از کلاس و کتاب فعالیت‌های دیگری داشتیم؛ مثلاً کارگاه‌های آموزشی داشتیم، یا تمریناتی متناسب با نیازهای فراگیران تنظیم می‌کردیم. فیلم پخش می‌شد برنامه‌های جانبی مثل گفتگوهای دورهمی، آشپزی ایرانی، موسیقی زیاد بود. دانشجویان دوست داشتند به سبک ایرانی آشپزی کنند. جشن‌های نوروز و سیزده بدر و یلدا و برنامه شب‌های ایران می‌گذاشتیم. یک نمایشگاه خیلی بزرگ در کانبرا پایتخت استرالیا با نام راه ابریشم برگزار شد، با حضور کشورهای راه ابریشم و کشورهای غربی.

ایرانی‌ها در آماده‌سازی غرفه ایران خیلی تلاش کردند. بخش آموزش زبان دانشگاه ملی استرالیا (ANU) هم ما بودیم، دو نفر خطاط بودیم که اسم افراد را با خط نسخ و نستعلیق روی کاغذ باد می‌نوشتیم و هدیه می‌کردیم. باور می‌کنید که در دو شب نزدیک به ۶۰۰ نفر توی صف آمدند که اسم خودشان یا دوستانشان را به خط خوش و به یادگار بنویسیم؟

*این‌قدر استقبال بود؟

بله. برایشان نوع قلم و مرکب و صدای نی روی کاغذ شگفت انگیز بود. ایران و زبان فارسی برای آموزش زبان جاذبه‌های متنوعی دارد؛ از جاذبه‌های توریستی بگیریم، تا اقتصادی و دیپلماتیک. یک شاگردی داشتیم خیلی قد بلند بود، بیشتر از دو مترو، ایشان الان استاد میکروبیولوژی در دانشگاه بلگراد است. آن زمان رویکردهای ضد آمریکایی داشت. می‌گفت اصلاً نمی‌خواهد زبان انگلیسی را یاد بگیرد. زبان یونانی و آلمانی می‌خواند و فارسی را هم می‌آموخت.

* فصل مشترک این همکاری به خاطر ضد آمریکایی بودن ایشان است.

صرفاً ضد امریکایی بودن نبود؛ خانواده ایشان هم تعلق خاطری به ایران تاریخی داشتند. در کنارش به موسیقی ایرانی هم علاقمند بود و الان سنتورنواز ماهری است. خیلی راحت فارسی می‌نویسد و صحبت می‌کند و با دانشگاه‌های ایران طرح‌های مشترک دارند.

یا مثلاً پلیس جوانی که فارسی را خیلی جدی دنبال می‌کرد و علاقه شدیدی به ایران داشت. او هم در جستجوی نژاد آریایی بود؛ گاهی می‌رفتم خانه‌اش، یک اتاق داشت که روی تمام در و دیوارش را پر کرده بود از طرح آجرهای معماری‌های ایرانی. می‌گفت اینها رمزها و نشانه‌های آریایی است.

*جالب است. در مورد بالکان به لحاظ فرهنگی باز یک نخ تسبیح ما را به هم وصل می‌کند ولی مثلاً در استرالیا که مهاجرپذیر است، بیشتر جنبه‌های مدرن امروز ایران مهم است.

بله، تعدادی از شاگردان ما ایرانیان و یا افغانستانی‌های مهاجر نسل دو و سه بودند. تعدادی هم به جهت آشنایی‌های فامیلی و خانوادگی و دوستان ایرانی خود، سراغ زبان و فرهنگ ایران می‌آمدند؛ مثلاً دختری بود که تا اسم ایران را می‌شنید گریه می‌کرد! یک بار از او پرسید: چنین احساسی عجیب است! گفت: من یک بیماری داشتم و از زندگی قطع امید کرده بودم، یک پزشک متخصص ایرانی من را نجات داد. زندگی دوباره‌ام را مدیون فرزند ایران هستم. می‌خواهم فارسی یاد بگیرم و ایران را خوب بشناسم. بروم ایران را ببینم. یا کسی را داشتیم که عمویش در ایران دیپلمات بوده. خلاصه این که آدم‌ها با انگیزه‌ها و دیدگاه‌های مختلف و تجارب متفاوت سراغ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی می‌آیند.

* ترکیب کلاس جالبی داشتید پس!

خب اداره کردن کلاسی با این تنوع‌ها کار سختی بود؛ یک وقتی رفتم کلاس پایۀ ۱، دیدم تعدادی دارند فارسی صحبت می‌کنند؛ دانشجویان نسل دوم مهاجران ایرانی و افغانی عمدتاً فارسی روان حرف می‌زنند اما خواندن و نوشتن بلد نیستند؛ یک کلاس ۱۱ نفره داشتم، سه نفرشان ایرانی بودند، یک افغانستانی، یک عرب‌تبار و شش نفر دیگر چینی و ایتالیایی و روس…. کار بسیار سختی بود. دانشجوی چینی حتی یک کلمه فارسی نشنیده بود؛ دانشجوی عرب‌تبار خط و حروف را خوب می‌شناخت، ایرانی‌ها هم فارسی امروزی را بسیار راحت صحبت می‌کردند. مجبور بودم کلاس را در سه گروه با سه برنامۀ جداگانه اداره کنم.

* کدام سخت‌تر بود؟ تدریس فارسی به یک غیر فارسی‌زبان یا تدریس فارسی به کسانی که به قول شما نسل دو و سه بودند و یا پیش‌زمینه‌ای از فارسی داشتند؟

خب معلوم است، آموزش زبان به کسی که هیچ سابقه‌ای ندارد سخت‌تر است. یادم هست در دانشگاه بلگراد با تأخیر کارم را شروع کردم. اوایل نوامبر_ نیمه آبان _ شروع کردم تا ژانویه؛ شاگردان حروف الفبای فارسی را نسبتاً یاد گرفتند و می‌توانستند حروف را تشخیص بدهند. رفتند تعطیلات ژانویه، وقتی برگشتند همه الفبا را فراموش کرده بودند. کار با این طیف از زبان آموزان سخت است. از آن طرف دانشجویی داشتم که در گفتگو و درک مطلب قوی بود، قشنگ فارسی صحبت می‌کرد، موسیقی ایرانی گوش می‌داد به راحتی فیلم فارسی می‌دید، فقط نمی‌توانست بخواند و بنویسد. مثل یک روستایی فارسی زبان که سواد ندارد؛ همین شاگرد در خانواده راحت صحبت می‌کند. این دو طیف، دو روش متفاوت برای آموزش می‌خواهد. معمولاً در آموزش با دومی مشکلی ندارید، یعنی با کسی که فارسی بلد است سرعت آموزش خیلی بالاست.

* به لحاظ زمانی برای هر کدام تقریباً چند دوره لازم بود؟ یک ترم؟ دو ترم؟

بستگی داشت؛ دانشجویی که می‌آمد نوشتن خط فارسی را یاد بگیرد خب حدوداً سه چهار ماهه خط را یاد می‌گرفت و به راحتی می‌خواند، اما دانشجویی که هیچ ذهنیتی نسبت به خط فارسی نداشت و روز اول خط فارسی را می‌خواست از چپ مثل خطوط لاتین بخواند، بیشتر طول می‌کشید.متصل نوشتن حروف فارسی و حروف هم‌صدا نیز خودش ماجراها داشت.

*اینها بعداً کلاس خوشنویسی می‌آمدند؟ یا اول خوشنویسی می‌آمدند و بعد فارسی؟

نه کلاس‌های خوشنویسی برای آشنایی با هنر خوشنویسی بود. مرکب و لیقه و لوازم خوشنویسی از ایران سفارش داده بودیم. یادم هست در کارگاه خوشنویسی، داشتم توضیح می‌دادم و شرکت کنندگان با دوات و قلم ور می‌رفتند حواسشان نبود دست و لباسشان سیاه شده بود. دیدم آقایی ردیف جلو نشسته و با خط زیبایی دارد می‌نویسد: “فروغ صبح دانایی کتاب است”. پرسیدم: where are you from؟ گفت: ایران، مشهد. همشهری در آمد. گفت که در یک تابلوسازی کار می‌کرده و آنجا خط یاد گرفته. درِ گوشم گفت البته متولد کابلم. یکی هم می‌گفت من عاشق صدای قلم نی هستم. خاطره‌ای از خطاطی دارم در یوگسلاوی که در مجله بخارا هم نوشتم. آقایی بود که نه خواندن فارسی بلد بود و نه نوشتن. اما شکسته نستعلیق را از روی تابلوها بسیار زیبا تقلید می‌کرد. الگو را دقیق تماشا و به تدریج نقاشی می‌کرد. دو سالی که با هم ارتباط داشتیم، کم‌کم حروف فارسی را یاد گرفت.

* خوشنویسی نزدیک‌ترین همسایگی را با ادبیات دارد، خیلی عجیب است کسی نتواند بخواند ولی بنویسید.

بله. می‌گفت – به صربی خیلی شیرین سخن بود – وقتی خط شکسته را می‌بینم قلبم شروع به تپش می‌کند، سرم دوار می‌رود. می‌توانم از خط با حافظه‌ام عکس بگیرم. حالت روحی ویژه‌ای داشت یک نوع تجربۀ خاص. پرسیدم نسبت به خوشنویسی انگلیسی هم این حس را داری؟ می‌گفت نه ندارم.

* بعد از بلاغت تصویر چه کتابی نوشتید؟

پیش از کتاب بلاغت تصویر دو کتاب درباره ادبیات صربستان نوشتم: یکی حماسه‌های صربی است. داستانهای حماسی را با شاگردان می‌خواندیم و به فارسی ترجمه می‌کردیم. یکی هم تاریخ ادبیات صربستان. هر دو کتاب در سال ۱۳۸۳ با سرمایه سفارت صربستان در تهران منتشر شد.

نظر مردم کرواسی درباره حضور تاریخی‌شان در تخت‌جمشید؛ تجربه تدریس فارسی در صربستان، استرالیا و کانادا

همزمان با کتاب بلاغت تصویر کتابی نوشتم به نام آئین نگارش مقاله علمی پژوهشی. قصه این کتاب جالب است؛ آن زمان خانم من دانشجو بود، داشت تحصیلات تکمیلی می‌خواند. یک درس روش تحقیق داشتند، از من می‌پرسید این موضوع چیه؟ اون یکی چطور؟ این را چطور باید بنویسیم؟ همان زمان یک درس روش تحقیق داشتم، جزوه‌ای که برای دانشجویان تنظیم کرده بودم به همسرم نشان می‌دادم و می‌گفتم: ما این مطلب را این‌طور بحث می‌کنیم و آن دیگری را این طور. می‌گفت نه استاد ما چیز دیگری گفته! خلاصه هر چه به منابع معتبر ارجاع می‌دادم قبول نمی‌کرد. تا این که جزوه را مرتب کردم و دادم به ناشر.

حقیقتش این بود که بخشی از آن کتاب را به عنوان شیوه نامه مجله آماده کرده بودم چون سردبیر بودم و باید برای نویسندگان مقالات دستور العملی در روش ارجاع، تنظیم مطالب، انواع مقاله و ساختار هرکدام فراهم می‌کردم. کتاب به زودی مورد اقبال قرار گرفت. یک نسخه هم فرستادم برای استاد همسرم. ایشان از کتاب خوشش آمده بود. تا الان ۲۶ بار چاپ شده. سال ۲۰۱۶ یکی از استادان ادبیات تاجیکستان این کتاب را به خط و گویش تاجیکی برگردانده است.

*از کتاب‌های دیگرتان هم صحبت کنیم!

کتاب سبک شناسی در سال ۱۳۹۰ منتشر شد. یک مجموعه برای آشنایی با روش‌ها و نظریه‌های جهانی سبک‌شناسی است و بخش دوم آن سبک شناسی عملی است. برندۀ جایزۀ کتاب فصل و برگزیدۀ تشویقی جایزۀ جلال آل احمد شد.

کتاب صد سال عشق مجازی یک پژوهش در شعر فارسی قرن دهم یا مکتب وقوع فارسی است. سال ۱۳۹۵ منتشر شد و نشان دهخدا و جایزۀ جشنوارۀ بین المللی فجر را دریافت کرد. کتاب درآمدی بر ادبیات شناسی را سال ۱۴۰۰ منتشر کردم راهنمای أصول آموزش و پژوهش در ادبیات فارسی است.

کتاب دیگری که برایش ارزش ویژه قائلم نامش صور خیال متعالیه است. خوانش تطبیقی شعر صائب تبریز و حکمت متعالیه ملاصدرا. در این کتاب همسویی شعر فارسی و حکمت ایرانی در مسألۀ وجودگرایی را نشان داده ام. بر خلاف روایت رایج که شعر عصر صفوی را تهی از اندیشه و حکمت قلمداد کرده است، این کتاب نشان می‌دهد که شعر فارسی در این دوره نیز همچنان بار حکمت ایرانی را بر دوش می‌کشد.

آخرین کتابم ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی است که چند ماه پیش به بازار آمد. بنیاد این کتاب بر یک گزارش تاریخی در بارۀ تلاش‌های ایرانیان برای دستیابی به یک ابرمتن شبه مقدس نهاده شده است. و زادمان و زیستمان و سرشت صوری و معنایی سه ابرمتن فارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) را بررسیده و کوشیده امکان و امتناع ظهور متن مقدس در زبان فارسی را واکاوی کند.

ادامه دارد…



منیع: خبرگزاری مهر

«سعید نفیسی به هشت روایت» رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، دویست و پنجاه و چهارمین نشست از سلسله جلسات صبح پنجشنبه‌های مجله بخارا با محوریت رونمایی کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت» تألیف پیمان طالبی، با همکاری مرکز مطالعات خاورمیانه و انتشارات ققنوس در مرکز مطالعات خاورمیانه برگزار می‌شود.

سعید نفیسی، ادیب، نسخه‌شناس، تاریخ‌نگار، نویسنده، مترجم قرن اخیر ایران است. او از نخستین اساتید دانشگاه تهران، استاد تاریخ ادبیات ایران در دانشگاه قاهره، مؤسس شعبه ادبیات فارسی دانشگاه علیگره هندوستان و از معدود افرادی در تاریخ ایران است که موفق به دریافت نشان لژیون دونور از کشور فرانسه شد. افزون بر این عناوین و مناصب، نفیسی را به عنوان کتاب‌بازترین فرد تاریخ معاصر ایران می‌شناسند که کتابخانه او در میان اساتید و فرهنگ‌مداران، زبانزد بوده است.

کتاب «سعید نفیسی به هشت روایت»، نوشته پیمان طالبی، نویسنده و روزنامه‌نگار است که در آن، زندگی سعید نفیسی در قالب هشت جستار مورد بررسی قرار گرفته است. کمتر دیده شده که از زندگی و زیست شخصی نفیسی و حالات مختلف روحی این استاد در منابع سخنی به میان بیاید. پیمان طالبی، در این‌کتاب با بررسی بالغ بر ۳۰۰ منبع مختلف، اطلاعات کمتر دیده‌شده‌ای را گرد هم آورده و علاوه بر این، برای بررسی برخی از جزئیات ناگفته در زندگی نفیسی، به بازماندگان او نیز مراجعه کرده و در قالب یک پژوهش جامع، بسیاری از اسناد خانوادگی نفیسی، شامل عکس‌ها و سندها را از نظر گذرانده است. این کتاب در سری زندگی‌نامه‌های انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

نشست رونمایی این‌کتاب با سخنرانی سیروس علی‌نژاد، تورج دریایی (پیام تصویری)، سام گیوراد، سام نفیسی، سحر بکایی و علی دهباشی همراه است.

این‌برنامه پنجشنبه ۴ بهمن از ساعت ۱۰ در مرکز مطالعات خاورمیانه به نشانی تهران، بلوار کشاورز، خ نادری، پلاک ۶ برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

شناخت‌نامه جمشید کاشانی منتشر شد


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «کاشانی‌شناخت» شامل پژوهشی در آثار ریاضی غیاث‌الدین جمشید کاشانی با تألیف و پژوهش یونس کرامتی به‌تازگی توسط مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب منتشر و راهی بازار نشر شده است.

مولف کتاب پیش‌رو می‌گوید غیاث‌الدین جمشید بن مسعود بن محمود بن محمد کاشانی بی‌گفت‌وگو یکی از برجسته‌ترین ریاضی‌دانان روزگار خود و چه بسا برجسته‌ترین آنها بوده است. او در روزگار خود نیز از آوازه بسیار برخوردار بود. با این‌همه به دشواری می‌توان در منابع کهن نکته‌ای شایان توجه درباره زندگی او یافت.

کرامتی ضمن بیان این مطلب که حتی پس از انتشار کاشانی‌نامه ابوالقاسم قربانی و به رغم اختصاص نزدیک به ۱۴ صفحه به زندگی‌نامۀ غیاث‌الدین، همچنان برخی نکات پوشیده و شایسته بحث و بررسی در زندگی‌نامه او بر جای مانده بود، اشاره کرده است که در پژوهش حاضر تلاشی ویژه برای رفع این کاستی شده است.

این‌پژوهشگر می‌گوید در این پژوهش با بررسی دقیق محتوای نامه‌های کاشانی، اشارات پراکندۀ او در آثار مختلفش و نیز مقایسۀ این داده‌ها با منابع تاریخی، زندگی‌نامه‌ای نو برای کاشانی تنظیم شده است که امید می‌رود شماری از کاستی‌های پیشین را برطرف کرده باشد».

کرامتی در پیش‌گفتار «کاشانی‌شناخت» یادآور شده از این میان پژوهش‌های کاشانی‌پژوهان، تنها پژوهش شایان اعتنا به زبان فارسی، کاشانی‌نامۀ ابوالقاسم قربانی بوده است. قربانی ویراست نخست این اثر را در ۱۳۵۰ شمسی منتشر و در ۱۳۶۸ شمسی در آن بازنگری کرد، اما در این بازنگری چندان که باید حاصل پژوهش‌های منتشر شده در این میانه را در نظر نگرفت». وی در مورد کاشانی‌شناخت بیان می‌کند که در پژوهش حاضر، همه پژوهش‌های منتشر شده تا هنگام انتشار این پژوهش نیز در نظر گرفته و تحلیل و بررسی شده است.

جمشید کاشانی هنگامی برآمد که جریان انتقال علوم از جهان اسلام به جهان غرب، بسیار کند و چه بسا کمابیش قطع شده بود. از این رو دانشوران اروپایی اواخر سده‌های میانه و آغاز دوره رنسانس از دستاوردهای او چیزی نمی‌دانستند. پژوهشگران تاریخ ریاضیات و نجوم از نیمه دوم سده ۱۹ م به اهمیت آثار او پی بردند و از آن هنگام تا کنون آثاری شایان توجه درباره تحلیل و تبیین اهمیت آثار ریاضی کاشانی نوشته‌اند.

آگاهی از جایگاه کاشانی در تاریخ علم دوره اسلامی، مستلزم دانستن پیشینه و تاریخچۀ برخی موضوعات، همچون تاریخچۀ نظریۀ معادلات جبری، استخراج ریشۀ n اُم اعداد و پیدایش و به‌کارگیری کسرهای ده‌هی است. اما از آن‌جا که یادکرد این مطالب ذیل آثار مرتبط کاشانی می‌توانست به پیوستگی کتاب حاضر لطمه زند، هر یک از آن‌ها به صورت پیوستی مستقل در پایان کتاب آمده است. پیوست چهارم نیز به بحث دربارۀ «آزمون درستی محاسبات» اختصاص دارد.

گفتار نخست این کتاب به زندگی‌نامه کاشانی اختصاص دارد. این زندگی‌نامه در بردارنده نکاتی نویافته درباره کاشانی است که با بهره‌گیری از آثار او به ویژه دو نامه‌ای که از سمرقند به پدرش نوشته بود و مقایسه اطلاعات این آثار با گزارش‌های تاریخی تنظیم شده است. بحث درباره نامه‌های کاشانی به پدرش به دلیل ارتباط تنگاتنگ محتوای آنها با زندگی‌نامه تنظیم شده برای کاشانی در این اثر و توجه او به موسیقی و عروض نیز در پی همین گفتار آمده است. این گفتار با گاه‌شمار رویدادهای مرتبط با کاشانی به پایان رسیده است. در گفتار دوم هم درباره رصدخانه سمرقند و نقش کلیدی کاشانی در این رصدخانه، از طراحی و ساخت گرفته تا رصد، سخن به میان آمده است.

گفتار سوم، به میراث مکتوب کاشانی اختصاص دارد. در این بخش آثار کاشانی به ترتیب الفبایی معرفی و در مورد بیش‌تر آن‌ها، ساختار، عناوین ابواب و فصول، دست‌نویس‌ها و سایر اطلاعات مرتبط با آنها معرفی شده است. البته سخن درباره سه رساله مفتاح الحساب، تلخیص المفتاح والرسالة المحیطیة به گفتارهای جداگانه چهارم تا ششم واگذار شده است.

در بخشی از این‌کتاب آمده است؛

«کاشانی گویا چند سالی پیش از ۷۹۰ ق زاده شد. یعنی سراسر دوران کودکی و تحصیلات او هم‌زمان با یورش‌های سه‌گانه تیمور به ایران بود. پدران کاشانی نیز روزگاری چندان بهتر نداشتند. فرمان‌روایان آل‌مظفر هزینه‌های سرسام‌آور نبردهای پیاپی خود را که بسیاری از آنها نیز درون دودمانی بود از کیسه مردم بی‌نوا تأمین می‌کردند. به طور خلاصه کاشانی در شرایطی زاده شد که هیچ امیدی به اعتلای فرهنگ ایران‌زمین نمی‌رفت. اوضاع در سال‌های جوانی کاشانی نیز از این بهتر نبود. نخستین پشتیبان کاشانی، اسکندر بهادرخان (نوه تیمور) مردی خونریز، ستم‌کار، دسیسه‌گر و ناجوانمرد بود که حتی برادرانش از گزند او در امان نبودند. با این همه در سخت‌ترین برهۀ این روزگار سخت و از دل این فاجعه، نابغه‌ای برآمد که نه تنها آوازه‌اش به تختگاه تیمور رسید (البته ۱۷ سال پس از مرگ تیمور)، که در اندک مدتی آنجا را تسخیر کرد. اما این کامیابی از ۸ سال فراتر نرفت و کاشانی در ۸۳۲ ق درگذشت. درگذشتی که شماری در چند و چون آن نیز تردیدهایی روا داشته‌اند که مبادا قتلی به فرمان فرمانروای دانشور ماورا النهر، الغ‌بیگ دانشمندپرور (نوه تیمور و فرزند ارشد شاهرخ) بوده باشد!».

در پیش‌گفتار ذیل عنوان «باورمندی کاشانی» می‌خوانیم: «گرچه در آثار برجای مانده از کاشانی، حتی در نامه‌های او، هیچ نشانه روشنی از باورهای او دیده نمی‌شود، اما تنها با نگاهی گذرا به گاه‌شمار زندگی کاشانی او را مسلمانی باورمند و به احتمال قوی شیعه می‌شناساند. او نام رساله‌اش درباره ابعاد و اجرام، یعنی سلّم السماء، را از آیه ۳۵ سوره مبارکه انعام گرفته و بیشتر آثار خود را بی‌گمان به قصد تیمّن و تبرک، در روزهایی خاص به پایان رسانده است: ۲۱ رمضان، عید قربان، ۷ شعبان (بنا بر برخی روایات: زادروز امام علی علیه السلام)، نیمه شعبان و شگفتا که درگذشتش نیز سحرگاه ۱۹ رمضان است.»



منیع: خبرگزاری مهر

مروری بر کارنامه جلال متینی؛ از تفسیرهای قرآن تا پند پیران


‌خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: جلال متینی (زاده ۱۳۰۷) مورخ و محقق متخصص در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران به‌ویژه شاهنامه‌پژوهی چند روز پیش در ۹۶ سالگی در آمریکا درگذشت.

متینی سال ۱۳۰۷ در تهران و از پدر و مادری کاشانی و اهل فرهنگ به دنیا آمد، دبستان را خواند و دبیرستان را در مدرسه دارالفنون رشته ادبی خواندو سال ۱۳۲۵ وارد دانشگاه تهران شد و لیسانس حقوق گرفت، بعد برای تدریس روانشناسی خواند و سرانجام ادبیات را تا مقطع دکتری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گذراند و از محضر اساتیدی مانند بهار و بهمنیار و فروزانفر و پورداود و همایی و قریب و معین و خطیبی و صفا بهره برد.

متینی، استاد تاریخ، پژوهشگر و رئیس پیشین دانشگاه فردوسی مشهد بود که از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ ریاست این دانشگاه را نیز به عهده داشت. او علاوه بر مدیریت دانشگاه، معاونت آموزشی و پژوهشی ۱۳۵۲ و همچنین ریاست دانشکده ادبیات ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ در دانشگاه فردوسی مشهد را نیز عهده‌دار بود. متینی پس از انقلاب به آمریکا مهاجرت کرد و سال‌ها پس از مرگ بهار، آنجا با پروانه بهار ازدواج کرد و به تدریس تاریخ و فرهنگ ایران در دانشگاه برکلی کالیفرنیا مشغول شد.

کتاب‌های تصحیح شده

این پژوهشگر در کارنامه خود تصحیح چند متن مهم کهن را دارد: یکی کتاب بزرگ و مفصل هدایة المتعلمین فی الطب است، نوشته ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی بخارایی. این کتاب که در سال ۱۳۴۴ برنده جایزه سلطنتی شده بود، بر اساس مکتب طبی محمد بن زکریای رازی در قرن چهارم به زبان فارسی استوار نوشته شده و گنجینه‌ای برای مطالعات تاریخ پزشکی و زبان فارسی و رسم‌الخط و تلفظ قدیم است.

دومین کتاب تفسیر قرآن مجید معروف به تفسیر کمبریج است، نویسنده آن ناشناخته بوده و به تاکید متینی و تأیید علی اشرف صادقی در نیمه اول قرن پنجم در خراسان نوشته شده است. (بنیاد فرهنگ، ۱۳۴۹). این تفسیر کهن که از ذخایر زبان فارسی است را بنیاد فرهنگ در سال ۱۳۴۹ منتشر کرده است. اصل کتاب چهار جلد بوده که جلدهای سوم و چهارم آن باقی مانده است؛ از سورۀ مریم تا پایان مصحف شریف. متینی مقدمه‌ای ۱۲۰ صفحه‌ای بر این تفسیر نوشته حاوی ویژگی‌های سبکی و دستوری و لغوی و رسم‌الخطی کتاب، با ۸۰ صفحه فهرست دقیق و مفید از لغات و ترکیبات.

مروری بر کارنامه جلال متینی؛ از تفسیرهای قرآن تا پند پیران

کتاب بعدی تفسیر بر عشری از قرآن مجید است؛ این تفسیر که شروع و پایانش افتاده و موجود نیست، توسط او در انگلستان پیدا شد و تصحیحش در ۱۳۵۲ با مقدمه‌ای مفصل و فهرست‌های دقیق چاپ شد. متینی که در تحقیقات علمی به ویژه در متون کهن بسیار سختگیر و دقیق بود، زمان تألیف تفسیر عشری را بر مبنای قرائن سبک‌شناسی، در فاصلۀ نیمۀ قرن چهارم تا پایان نیمۀ قرن پنجم حدس زده بود.

پند پیران کتابی است که نامش را متینی گذاشته است، و گمان می‌کند در نیمه قرن پنجم نوشته شده باشد. مولفش نامشخص است ولی نثری زیبا دارد و از منابع قدیم حکایات زهد و تصوف در زبان فارسی است.

او در سفری که سال ۱۳۴۹ به تاشکند داشت با کتابی آشنا شد به نام تحفة الغرائب، که به نوعی عجایب نامه یا دانشنامه است و منسوب به محمد بن ایوب الحاسب الطبری _ از نویسندگان و دانشمندان قرن پنجم _ کهن‌ترین کتاب فارسی در این موضوع هم هست. این کتاب از منابع کهن و غنی برای شناخت فولکلور و فرهنگ عامه و از کتب مرجع برای فهم نکات تاریک و باریک متون ادبی است. متینی این کتاب را در سال ۱۳۵۰ معرفی کرده بود، سرانجام تصحیح تحفة الغرائب سال ۱۳۷۱ توسط انتشارات معین منتشر شد. در سال ۱۳۹۱ در انتشارات کتابخانه مجلس و توسط رسول جعفریان با اصلاح و تکمیل در اختیار علاقمندان قرار گرفت.

مروری بر کارنامه جلال متینی؛ از تفسیرهای قرآن تا پند پیران

کتاب بعدی کوش‌نامه است، کتابی با حدود ۱۰ هزار بیت، از منظومه‌های کهن حماسی که حدود یک سده پس از شاهنامه سروده شده و ناظمش ایران‌شان بن ابی‌الخیر است. این تصحیح قرار بود کار مشترکی بین متینی و یوسفی باشد که بعد از انقلاب و پرداختن یوسفی به سعدی و انصراف دانشگاه فردوسی از نشر آن، سرانجام در سال ۱۳۷۷ توسط انتشارات علمی منتشر شد. متینی مقالاتی هم درباره کوشنامه نوشته، بعدها ساقی گازرانی با دستیابی به اسناد دیگر، پژوهش‌هایی درباره کوش نامه انجام داد که توسط نشر مرکز به چاپ رسید.

فعالیت‌های مطبوعاتی و مقالات

متینی در سال ۱۳۳۵ نشریه فرزندان ایران _ نشریۀ سازمان جوانان شیر و خورشید _ را منتشر کرده بود که مدیرش حسین خطیبی بود. او بعد از مهاجرت و با تعطیلی مجلاتی چون یغما و راهنمای کتاب و سخن، دو مجلۀ ایران‌نامه و ایران‌شناسی (مجلۀ تحقیقات ایرانشناسی) را منتشر کرد. در سرمقالۀ شمارۀ اول ایران‌نامه نوشت که «امروز وظیفۀ هر ایرانی است که مشعل زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایران را در خارج از مرزهای ایران فروزان نگاه دارد». در پاییز ۱۳۶۱ شمارۀ اول ایران‌نامه منتشر شد. همراهان او در انتشار این دو مجله بزرگانی چون محمدجعفر محجوب، پیتر چلکوفسکی، راجر سیوری، ذبیح‌الله صفا، احسان یارشاطر، جلال خالقی‌مطلق، حسین نصر، حسن جوادی، محمدعلی جمال‌زاده، حشمت مؤید، محمود امیدسالار و پال اسپراکمن بودند.

مروری بر کارنامه جلال متینی؛ از تفسیرهای قرآن تا پند پیران

از متینی مقالات زیادی نیز در کارنامه علمی اش به یادگار باقی مانده است، پیش از انقلاب مقالاتش غالباً در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و بعد از انقلاب در ایران‌نامه و ایران‌شناسی منتشر شده است. جز این در مجلات یغما، نامه آستان قدس، آینده، نامه فرهنگستان و نامه بهارستان، در یادنامه‌ها و جشن‌نامه‌ها و مجموعه‌های ادواری مانند هفتادسالگی فرخ، جشن‌نامه صفا، به یاد محمد قزوینی ونیز مقالاتی از او به چاپ رسیده است.



منیع: خبرگزاری مهر

حمایت ارشاد از ترجمه کتاب‌های فارسی به زبان‌های دیگر


به گزارش خبرگزاری مهر، ایوب دهقانکار مشاور علمی، فرهنگی، و مدیریتی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با جمعی از فارسی‌آموزان از کشور ترکیه دیدار کرد.

دهقانکار در ابتدای این دیدار به اهمیت آموزش زبان در کشورهای مختلف اشاره کرده کرد و گفت: مبحث آموزش زبان بسیار عمیق و یکی از بارزترین مصادیق در مقوله دیپلماسی فرهنگی کشورها است. وی با بیان اینکه هر ملتی را می‌خواهید بشناسید، زبان و ادبیات آن کشور را بیاموزید و مطالعه کنید، تاکید کرد: نماینده اصلی هر کشور همان چیزی است که در زبان و ادبیاتش تجلی پیدا کرده است. آشنایی با یک زبان جدید یعنی آشنایی با دنیای جدید و به گفته نوآم چامسکی: «زبان آئینه تجلی افکار است.» یعنی افکار، جهان‌بینی، تفکر و نگاه هر قوم و ملتی در زبان و ادبیاتش متجلی می‌شود.

زبان و ادبیات فاخر فارسی بهترین معرف فرهنگ و باورهای ماست

وی افزود: زبان و ادبیات فاخر فارسی بهترین معرف فرهنگ و باورهای ماست. اگر می‌خواهید فرهنگ ایران را بشناسید و بدانید ایرانی‌ها چه ملتی هستند باید زبان فارسی را بیاموزید وادبیات ما را مطالعه کنید. اشعار مولانا، حافظ، سعدی و سایر بزرگان ما یا اشعار فارسی که بخشی از آنها جهانی شده مانند «بنی آدم اعضای یکدیگرند» که بر سر در سازمان ملل نقش بسته و باعث افتخار ماست، نشان‌دهنده فرهنگ، جهان‌بینی، دین، اعتقاد و مذهب ماست. شما وقتی زبان و ادبیات ایران را می‌خوانید، همزمان با همه اینها آشنا می‌شوید.

مشاور علمی، فرهنگی و مدیریتی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه گفت: انتظار داریم فارسی‌آموزانی که زبان و ادبیات فارسی می‌خوانند، سفیران فرهنگی ما باشند. مشکلی که امروزه وجود دارد ایران‌هراسی است. متأسفانه فضاسازی رسانه‌های خارجی به گونه‌ای است که مردم دنیا را از ایران، اسلام، و ایرانی‌ها می‌ترسانند، درحالیکه شما که زبان و ادبیات فارسی می‌خوانید قطعاً متوجه شده‌اید که یکی از صلح‌طلب‌ترین و نوع‌دوست‌ترین کشورها در جهان، ایران است و ایرانیان برای مردمان سایر کشورها آرزوی خیر و سلامتی دارند.

زبان فارسی از مهم‌ترین میراث‌های فرهنگی ایران و جهان

دهقانکار گفت: زبان فارسی از مهم‌ترین میراث‌های فرهنگی ایران و جهان است که باید حفظ شود. در ایران نهادهای مختلفی داریم که به این حوزه مرتبط هستند ازجمله آنها بنیاد سعدی است که پل ارتباطی بین ما و فارسی‌آموزان خارج از کشور است و یکی از وظایف ما هم به‌عنوان معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حمایت از فعالیت‌های حوزه زبان فارسی است مانند طرح حمایت از انتشار ترجمه کتاب‌های فارسی به زبان‌های دیگر.

وی افزود: با اشاره به اقداماتی که سفیران زبان‌آموز می‌توانند انجام دهند، گفت: شما می‌توانید کتاب‌های ایرانی را ترجمه کنید و ما تمام یا بخشی از هزینه انتشار آن در کشور خودتان را پرداخت می‌کنیم. برای انتخاب کتاب هم راه‌های مختلفی وجود دارد مانند مطالعه نامزدها و برگزیدگان جوایز ادبی ایران ازجمله جایزه جلال آل احمد که بزرگ‌ترین جایزه ادبی ایران است و شما می‌توانید از بین نامزدها و برگزیدگان این جایزه کتاب مورد نظرتان را برای ترجمه انتخاب کنید.

مشاور علمی، فرهنگی و مدیریتی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان، از فارسی‌آموزان دعوت کرد به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بیایند تا با ادبیات و تازه‌های نشر ایران بیشتر آشنا شوند و یادآور شد: ما هرساله در نمایشگاه کتاب ترکیه و فلوشیپ استانبول شرکت می‌کنیم؛ زیرا این کار سبب تداوم ارتباطات فرهنگی در حوزه کتاب و نشر بین دو کشور می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

ترجمه باهره راسخ از «به‌خونسردی» به چاپ پنجم رسید


به گزارش خبرگزاری مهر، رمان ژورنالیستی‌جنایی «به‌خونسردی» نوشته ترومن کاپوتی با ترجمه باهره راسخ به‌تازگی توسط انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ پنجم رسیده است.

ترومن گارسیا کاپوتی نویسنده این‌کتاب، با نامِ اصلی ترومن استرِکفوس پارسِنز در سی‌ام سپتامبر ۱۹۲۴ در نیواُرلئان به دنیا آمد. در نوجوانی تصمیم گرفت قیدِ تحصیلاتِ دانشگاهی را بزند و به دنبال نویسندگی برود. اوایلِ دهه چهلِ میلادی دو سالی را در هفته‌نامه نیویورکر کارِ شاگردی و پادویی کرد و بعد به‌خاطر توهین به رابرت فراستِ شاعر از آن‌جا بیرونش انداختند. بیست و یکی دوساله که شد، چاپِ نخستین داستان‌های کوتاهش در نشریه معتبرِ هارپرز بازار شهرتی در دنیای ادبیات برایش به‌هم زد و همان سال‌ها نخستین رمانش را هم نوشت. گذرگاهِ تابستان، رمانی که تا سال‌ها بعدِ مرگش منتشر نشد. دو رمانِ نخستی که منتشر کرد، «صداهای دیگر، اتاق‌های دیگر» و «چنگِ علف» بر آوازه‌اش افزودند.

کاپوتی عاشقِ معاشرت و بازیگوشی و سَرک کشیدن به هر سوراخی بود. حالا که بین قصه‌نویس‌ها برای خودش نامی درکرده بود، تصمیم گرفت عرصه‌های دیگر را هم بیازماید. اقتباسی نمایشی از چنگِ علف و نمایش‌نامهٔ موزیکالِ گلخانه جست و خیزهایش در تئاترند. از پی‌اش سری به هالیوود زد و خودش را در فیلم‌نامه‌نویسی محک زد. شیطان را شکست بده که جان هیوستن ساختش و یک دهه بعدتر در قتل به دلیلِ مرگ بازیگری را هم تجربه کرد. هم‌هنگامِ این‌ها مقدار زیادی گزارش برای معتبرترین نشریاتِ آمریکا نوشت و به سبکی شخصی و بدیع در روزنامه‌نگاری رسید.

«به‌خونسردی» ترکیبی غریب از رمان‌نویسی و روزنامه‌نگاری، تجربه گزارش یک قتلِ واقعی به میانجی فنون و شگردهای داستان‌نویسی که حاصل، یکی از درخشان‌ترین رمان‌های ادبیاتِ آمریکاست. کاپوتی سال‌های آخرِ عمر را به‌شدت گرفتارِ انواع مخدر بود و مجموعه آثارش حجمِ چندان عظیمی نیستند اما غِنا و ابداعات‌شان بر داستان‌نویسی و روزنامه‌نگاری نسل‌های بعدی تأثیری قطعی و آشکار گذاشتند. این‌نویسنده کل زندگی را خوش گذراند و ۲۵ اوتِ ۱۹۸۴ در بستر بیماری از سرطانِ ریه درگذشت.

این‌کتاب کاپوتی، داستانی واقعی است که به سبک ابداعی نویسنده، رمان غیرداستانی خلق شده است. داستان روایت قتل چهارنفر از افراد خانواده‌ای در دهکده‌ای در کانزاس است. پیش از دستگیری قاتلان نویسنده برای نوشتن ماجرای قتل به کانزاس رفت و پس از صرف شش سال وقت، داستان تکوین یافت. موفقیت کتاب به حدی بود که عنوان دومین کتاب پرفروش جنایت واقعی در تاریخ نشر را از آن خود کرد، به خونسردی در این ژانر کتابی پیشرو به حساب می‌آید.

«به خونسردی» ابتدا در قالب سلسله مقاله در مجله نیویورکر و پس از آن در سال ۱۹۶۶ توسط انتشارات راندوم‌هاوس چاپ شد. این کتاب با اقبال خوبی مواجه شد و جزء کتاب‌های پرفروش بین‌المللی قرار گرفت. در این داستان علاوه بر ذکر جزئیات فراوان و دقیق درباره زندگی قربانیان و قاتلان آنها به جامعه روستایی محل وقوع جنایت نیز پرداخته شده است. ذکر جزئیات در این رمان غیرداستانی تفاوت آشکار آن از داستا ن واقعی است.

خشونت، ترس جمعی، مجازات اعدام، رؤیای آمریکایی، تقابل رؤیا و واقعیت خانواده و البته تبعیض ازجمله مضامینی‌اند که در این‌کتاب جمع آمده‌اند، رمانی که خودش به آن می‌گفت:nonfiction novel «اولین رمان با داستان واقعی» به‌عبارتی رمانی مبتنی بر اتفاقات واقعی.

چاپ اول ترجمه باهره راسخ از این‌کتاب سال ۱۳۴۷ منتشر شد. او ترجمه‌هایی برای نویسندگان مختلف از جمله ویلیام شکسپیر، وودی آلن، و فریدریش دورنمات انجام داده است، همچنین کتاب «یک زن در دو چهره» از میگل میئورا را به ترجمه کرده است. راسخ در زمینه ترجمه کتاب‌های ادبی و فرهنگی فعالیت دارد و ترجمه‌هایش در ایران به خوبی مورد توجه قرار گرفته‌اند.

چاپ پنجم «به خونسردی» با ۳۶۴ صفحه و قیمت ۴۰۰ هزار تومان به فروش می‌رسد.



منیع: خبرگزاری مهر